الیوت بیان کرد که روند در قیمت های مالی ناشی از روانشناسی غالب سرمایه گذاران است. وی دریافت که نوسان ها در روانشناسی جمعی همیشه در همان الگوهای تکراری فراکتال یا «امواج» در بازارهای مالی ظاهر می شود. نظریه الیوت تا حدودی به «نظریه داو» (Dow Theory) شباهت دارد، زیرا هر دو می گویند که قیمت سهام در قالب امواج حرکت می کند. از آنجا که الیوت ماهیت «فراکتالی» بازارها را نیز به رسمیت شناخت، توانست جزئیات بیشتری را تجزیه و تحلیل کند. فرکتال ها ساختارهایی ریاضی هستند که در مقیاس های کوچک تر بی نهایت بار تکرار می شوند. الیوت کشف کرد که ساختار الگوهای قیمت سهام بورس به همان گونه است. وی سپس شروع به بررسی این موضوع کرد چگونه می توان از این الگوهای تکراری به عنوان شاخص های پیش بینی کننده بازار آینده استفاده کرد.
نظریه الیوت چیست؟
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / آموزش کاربردی امواج الیوت در تحلیل تکنیکال به زبان ساده
آموزش کاربردی امواج الیوت در تحلیل تکنیکال به زبان ساده
یکی از پرطرفدارترین و کاربردی ترین استراتژی ها در بین تکنیکالیست ها امواج الیوت می باشد. تمامی استراتژیهای معاملاتی از جمله امواج الیوت، قوانین منحصر به خود را دارد.
باور الیوت بر این بود که مردم در هر زمینهای مانند بازار بورس مشارکت فراوان داشته باشند، حرکت قیمت ها طبق قاعدهای طبیعی یعنی همان نظریه امواج الیوت انجام خواهد شد. نظریه امواج الیوت برگرفته از حرکت امواج دریا می باشد.
نظریه امواج الیوت در تحلیل تکنیکال
اصول اولیه نظریه امواج الیوت در تحلیل تکنیکال بیان میکند که نمودار قیمتی بازار سرمایه، طبق یک روند تکراری که همانطور که در تصویر زیر میبینید طبق پنج موج افزایشی حرکت میکنند و در ادامه روند با سه موج کاهشی اصلاح خواهد شد.
تصویر زیر چرخه کامل امواج الیوت را نمایش می دهد:
مفهوم امواج اصلی و امواج اصلاحی در نظریه امواج الیوت
با توجه به آنچه که در مقاله های گذشته آموزش دادیم میدانید که تصویر فوق روند صعودی بازار را نشان می دهد و روند صعودی در صورتی شکل میگیرد که هر کف بالاتر از کف قبلی و هر سقف بالاتر سقف قبلی باشد و روند نزولی دقیقاً برعکس روند صعودی می باشد.
همانطور که در تصویر فوق مشاهده می کنید به امواج همجهت با روند “امواج اصلی” و به امواج برخلاف جهت روند “امواج اصلاحی” میگویند.
امواج اصلی و امواج اصلاحی در موج های افزایشی
طبق آنچه در فوق گفته شد به موجهای ۱ و ۳ و ۵ “موج های اصلی” و به موجهای ۲ و ۴ نیز “موجهای اصلاحی” می گویند دلیل نام گذاری موج های اصلاحی این است که باعث تصحیح موج قبلی خود میشوند.
امواج اصلی و امواج اصلاحی در موج های کاهشی
به موج های a و b و c موجهای کاهشی میگویند. در موج های کاهشی همانطور که در تصویر بالا میبینید به موجهای a و c که همجهت با روند هم میباشند موجهای اصلی و به موج b که برخلاف روند است موج اصلاحی میگویند.
درجات مختلف در روندها
با اینکه شکل امواج ثابت است اما از نظر اهمیت درجات مختلفی دارند. بر این اساس الیوت با توجه به اهمیت و یا بزرگی روند، آن را به ۹ درجه مختلف ( از دورههای بسیار بزرگ ۲۰۰ ساله تا دورههای چندساعتی) طبقهبندی کرد.
در واقع هر موج به موجهایی با درجات کوچکتر تقسیم میشود که آنها هم میتوانند به موجهایی با درجات کوچکتر تقسیم شوند با توجه به این نکته درمییابیم که هر موج قسمتی از موج بزرگتر با درجه بیشتر است در شکل زیر بهخوبی این ارتباط را میتوانید مشاهده کنید.
به تصویر فوق توجه کنید، موجهای بزرگ مانند موجهای ۱ و ۲ به هشت موج کوچکتر تقسیمبندی شده اند و هریک از این موج های کوچک به موجهای کوچکتری ( ۳۴ موج) تقسیمشده اند.
همانطور که مشاهده میکنید از پنج موج پیشرونده اولیه موجهای ۱ و ۲ موج های ابتدایی و موج ۳ مربوط به موج درجه بزرگتر بعدی در حال شروع می باشد.
در صورتی که ۳۴ موج مذکور را به موجهای کوچک تر تقسیم کنیم به ۱۴۴ موج با درجه کوچکتر خواهیم رسید.
همانطور که دیدید در شمارههای موج به اعداد خاصی برخوردید در واقع انتخاب شمارههای ۱ ، ۲ ، ۳ ، ۵ ، ۸ ، ۱۳ ، ۲۱ ، ۳۴ ، ۵۵ ، ۸۹ ، ۱۴۴ اتفاقی نبوده و این اعداد بخشی از اعداد فیبوناچی متوالی میباشند و قاعده اعداد فیبوناچی به این صورت است که جمع دو عدد متوالی برابر با عدد بعدی میشود و همین قاعده پایه و اساس ریاضیات نظریه امواج الیوت می باشد.
سیکل ها حالت های مختلفی دارند
سیکلها بر اساس روندی که در حال شکلگیری هستند حالتهای متفاوتی خواهند داشت بهطور مثال سیکلها در روند نزولی امان دارد هم بهصورت ۵ موج کاهشی و اصلاح آن با ۳ موج افزایشی و یا ممکن است به صورت ۳ موج کاهشی و اصلاح آن با ۵ موج افزایشی باشد.
گاهی اوقات در موج شماری، موجها ترکیبی خواهند شد به این معنی که پیش از اتمام یک سیکل، سیکل بعدی در درون و از اواسط سیکل قبلی شکل خواهد گرفت.
تصویر زیر یکی از حالتهای خاص سیکل ها را نشان میدهد.
موجهای اصلاحی در نظریه امواج الیوت
در قسمت بالا تعریف مختصری از امواج اصلاحی ارائه کردیم اما امواج اصلاحی، امواجی می باشند که برخلاف روند آتی بازار حرکت و موجهای قبلی خود را تصحیح میکنند.
البته توجه داشته باشید که امواج اصلاحی حالتهای متفاوتی دارند و اگر افراد بتوانند انواع این امواج را شناسایی کنند در موج شماری درست به تحلیلگران کمک بزرگی خواهد کرد.
زیگزاگ ها، حالت های خاص در موج های اصلاحی
زیگزاگها یکی از حالتهای خاص برای امواج اصلاحی می باشند به این معنی که اصلاح ها بهصورت ۳ ریزموج ایجاد می شوند و زیگزاگ ها الگوی سه موج تصحیح گر می باشند که خلاف جهت روند بزرگتر در حال حرکت می باشند و هریک به ترتیب به ۵-۳-۵ موج شکسته میشوند
پهنه ها، حالت های خاص در موج های اصلاحی
از دیگر انواع امواج اصلاحی میتوان به پهنهها اشاره کرد که تفاوت عمده آنها با زیگزاگها این می باشد که پهنهها از الگوی ۵-۳-۳ تبعیت میکنند و پهنهها اکثرا علامت تقویت بازار افزایشی می باشند و بیشتر الگوی تحکیمی به شمار میآیند تا الگوی تصحیحی.
مثلث ها حالت های خاص در موج های اصلاحی
نوع دیگر از موج های اصلاحی مثلثها می باشند که در چهارمین موج و قبل از آخرین حرکتی که در سمت روند بزرگ انجام میگیرد رخ میدهند. البته توجه داشته باشید در روند صعودی این مثلثها هم میتوانند صعودی و هم نزولی باشند.
نوع صعودی مثلث ها وقتی رخ میدهد که ادامه روند صعودی را مشخص میکنند و نوع کاهشی آن نشان میده که بعد از یک صعود شدید قیمتها کمی افت خواهند کرد.
موج های مثلثی مصحح
یکی از مشکلاتی که تحلیلگران بازارهای مالی با آن مواجه هستند این موضوع است که مطمئن باشند موج شماری را از نقطه مناسب و درستی شروع کردهاند که به این منظور باید موج شماری را از پایینترین قیمت چند ماه گذشته شروع کنند.
برای اینکه در پیدا کردن این نقطه راحت تر تصمیم بگیرید میتوانید از تایم فریمهای بزرگتر مانند هفتگی استفاده نمایید.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
بررسی سبکهای مختلف الیوت
جناب آقای الیوت، نظریه امواج الیوت را در نیمه نخست قرن نظریه الیوت چیست؟ بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمتها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت نامنظم نیستند بلکه از یک ساختار کاملاً منظم پیروی میکند. با این کشف او توانست مکانیزمی برای پیشبینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار بهصورت مرتب تکرار میشدند انجام داد.
آقای الیوت به مدد هوش خود، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعهای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکتهای بازار مالی آن دوران تا سال 1940 را توجیه میکرد. در آن سالها هنگامی که سرمایهگذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال 1929 را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیشبینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیشبینیهای او تحقق یافته است.
هرقدر در شرایط غیرقابل پیشبینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی، جنگهای بزرگ، بازسازیهای پس از جنگ و شکوفاییهای اقتصادی بیشتر تأمل میکنیم، بهتر درک میکنیم که نظریه امواج الیوت کاملاً متناسب با واقعیتهای زندگی است.
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند، مورد توجه والاستریت قرار گرفت. طی دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ (پس از مرگ الیوت)، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت. پس از مرگ الیوت، تقریباً این کار از جملهی نخستین کارهای عمدهای بود که انجام شد.
سبک پرکتر:
رابرت پرکتر دست نوشتههای الیوت را گردآوری و آنها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است. پس از الیوت و همکارش بولتون تقریباً میتوان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پرکتر بود. امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و بهروزرسانی است تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید.
الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علیالخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود از اینرو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران، به پیچیدگیهای بازار افزوده میشد و کار با تئوری امواج الیوت سختتر مینمود. پرکتر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس، کانال کشی، تناوب، جنبههای ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.
در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود. اکثر توضیحات تکمیلی که پرکتر ارائه کرد، هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریباً همهی آنها را در قالب راهنما منتشر کرد.
یک از ضعفهای بزرگ پرکتر همین امر بود چرا که عملاً راهنماها قوانین الزامآور نبودند که بتوانند در تصمیمگیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند. این راهنماها اگر در چارتی بودند، الگوها به ایده آلهای پرکتر نزدیک میشدند و اگر نبودند عملاً مشکلی در الگوها و شمارشهای الیوتی ایجاد نمیشد. همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.
نکتهای که جالب از ست بدانید رابرت فارغالتحصیل روانشناسی است و تئوری الیوت را بهوسیله نظریه سوشیونومیکس socionomics به اقتصاد، اجتماع، سیاست و … بسط داد. فراگیری تئوری موجی الیوت به دلیل پیشبینیهای حیرتآور ایشان با این روش بوده است و اکثریت تحلیل گران موجی در دنیا پیرو ایشان هستند.
از اساتید دیگری که عملاً دنبالروی پرکتر بود و توانست توسعهی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود. بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین الزامآور در این مورد پیدا کند و همچنین نتوانست حلقهی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگوهای مجاور را کشف کند. جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد. وین گورمن و کنستانس براون و بیشتر اساتید دیگر بیشتر دنبالهروی رابرت بودهاند.
سبک گلن نیلی:
گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغهی دنیای الیوت در سال 1980 شروع به تحقیق بیشتر کرد. این تحقیقات بهمنظور روشن کردن دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوتهای ریزبینانه آنها انجام شد. درنهایت این تحقیقات در سال 1987 تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis این کتاب با نام استادی در تئوری موجی الیوت ترجمه ناصر دادگستر منشتر شده
گلن نیلی در طول این سالها توانست اکثر ضعفهای روشهای قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد. سبک حاضر با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام میدهد. این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته میشود و به نئوویو شهرت دارد. حین مطالعه این سبک، به سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزهی تحلیل بازارها نیست. آنچه نظریه الیوت چیست؟ نظریه الیوت چیست؟ در این سبک معرفی شده، اولین رویکرد گامبهگام درباره تئوری موجی الیوت است که تاکنون به رشتهی تحریر در آمده است. هیچ جنبهای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید. تمام جزئیات کاملاً شرح داده شده است بهطوری که هر جملهای وقف چیزی شده است.
گلن نیلی در طول 37 سال گذشته توانست با پیشبینیهای بینظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند. آخرین پیشبینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدودهی 1900 دلار به محدودهی 1000 دلار است که در مخیلهی بهترین تحلیل گران جهان نمیگنجید و خیلیها 5 سال قبل او را در نشریات خود دیوانه نامیدند.
به تفاوتهای عمدهی سبک نیلی با سایر سبکهای الیوتی میتوان بهصورت خلاصه اشاره کرد:
- تعاریف مبهم تک موج در نمودارهای میلهای (یا کندل استیکی) را با ابداع دیتای خطی با عنوان کش دیتا مرتفع کرد.
●تدوین قوانین اضافهای در مورد امواج ایمپالس (شتابدار) برای پایان دادن به اما و اگرهای موجود در راهنماها.
●تدوین قوانین ساختاری بهمنظور مرتبط ساختن هر الگو با الگوی مجاورش.
●تدوین قوانین دقیق و کاملاً کاربردی درجه بهمنظور ترکیب الگوها.
●تشریح بسیار کامل تمام کارکشن های استاندارد با ابداع قوانین منحصر به فرد.
●تشریح بسیار کامل کارکشن های کامپلکس و نحوهی کنش آنها با باقی الگوهای بازار با ابداع قوانین روانشناسی.
●ابداع قوانین منطق در بازار و کشیدن خط بطلان بر دیدگاه صرفاً ریاضی وار در بازار.
در مورد گلن نیلی و ویژگیهای این سبک منحصر به فرد ساعتها میتوان صحبت کرد. بزرگترین نقص این سیستم، زمانبر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تأکید داشته است و نمیتوان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.
سبک ماینر:
سبک ماینر یک سبک معاملاتی است نه تحلیلی، بنابراین ماینر یک سبک تحلیلی مخصوص به خود استفاده نمیکند (قیمت، الگو، زمان) بلکه با ترکیب بهینه از ابزارهای موجود که شاید برگرفته از اطلاعات و سبک تحلیلی دیگران باشد استفاده میکند.
برای داشتن یک معامله موفق هنر استفاده از الیوت فقط در جهت یک ورود و خروج موفق در معاملهگری، استفاده بیشتر از ابعاد مختلف بازار بهجز قیمت از بارزترین ویژگیهای سبک ماینر است.
بیشترین تمرکز ایشان برداشتن یک موقعیت معاملاتی ایده آل با بیشترین احتمال موفقیت از ورود تا خروج. او از هر دیدگاه جدیدی در جهت ارتقا این شرایط استفاده میکند. به عقیده ماینر استفاده از الیوت تا زمانی که به ایجاد یک شرایط معاملاتی ایده آل کمک کند میتواند کارساز باشد. ظرافت خاص در نوع ورود و خروج بازار از ویژگیهای سبک معاملاتی ماینر است.
سبک ایان کوپسی:
اصول موجی الیوت بهطور گستردهای توسط معامله گران جهت پیشبینی چرخههای بازارها مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما ایان کوپسی یک اشتباه اساسی را در شیوۀ توسعۀ ساختارهایی که رفتار قیمت را تعریف میکند کشف نمود. او در کتاب خود با نام harmonic Elliott wave چگونگی تعدیل در ساختار امواج انگیزشی الیوت را توضیح میدهد و نشان میدهد چه چیزی در اصول موجی اشتباه است و با تعیین ساختارهای تعدیلیها اجازه میدهد تا پیشبینی معاملاتی دقیقتری داشته باشیم. ایان کوپسی بیان میدارد روشی که به این کشف منجر شده، نسبتهای ریاضی مشترکی هستند که بخشهای مختلف ساختار موجی را به هم پیوند میدهند. وی نمونههای عملی باارزشی برای توضیح یافتههای خود ارائه کرده است. «ایان کوپسی» نشان میدهد که امواج درواقع چگونه توسعه مییابند و تصورات غلطی که الیوتیسین ها برای سالها ترویج نمودهاند را رد میکند. وی از روشهای خود با این دلیل که امواج باید دارای نسبتهای مشترک متداول باشند دفاع میکند و کمک میکند تا خواننده نسخۀ تعدیلشده اصول موجی را با درک و دقت بیشتری به کار ببرد.
ایان کوپسی عقیده دارد که یک اشتباه اساسی در اصول موجی محبوب الیوت وجود دارد و بیان میدارد روش تعدیلیاش بهوسیلۀ آزمونوخطا این اشتباهات را رفع نموده است تا تحلیل دقیقتری ارائه شود. هماهنگی در امواج الیوت باید توسط افرادی موردمطالعه قرار بگیرد که به اصول موجی الیوت ایماندارند و در آن به سطح مهارت یا استادی رسیدهاند.
معامله به سبک الیوت
در قرن بیستم رالف نلسون الیوت متوجه شد که قیمت ها و روند انها بر اساس الگوهای مخصوصی پیش می روند ، تصادفی نیستند و می توان انها را پیش بینی کرد.
او تعداد زیادی روند را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که حرکات بازار تکرار می شوند و همچنین می توان الگو های انها را قبل از حرکت بازار تشخیص داد.
سپس او این نظریه را به بازار سرمایه در نیمه نخست قرن بیستم ارائه داد و این نظریه به احترام او نظریه الیوت شناخته شد.
اعتقاد نلسون الیوت بر این بود که هر جایی که مردم در ان فعالیت زیاد دارند حرکات قیمت بر اساس الگوی خاصی پیش می روند و چون این الگوها شبیه امواج دریا بودند انرا الگوی امواج نامید
که بعد ها به نام تئوری امواج الیوت شناخته شد
الیوت به مدد هوش و نبوغ شگفت انگیزش ، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعه ای از اصول و قوانینی تدوین کند
که در آن زمان این قواعد کلیه حرکت های بازار مالی آن دوران تا سال ۱۹۴۰ را توجیه می کرد.
در آن سال ها هنگامی که سرمایه گذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال ۱۹۲۹ را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند ،
الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیش بینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیش بینی های او تحقق یافته است.
هر قدر در شرایط غیر قابل پیش بینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی ، جنگ های بزرگ ، بازسازی های پس از جنگ و شکوفایی های اقتصادی بیشتر تامل می کنیم ،
بهتر درک می کنیم که نظریه امواج الیوت کاملا متناسب با واقعیت های زندگی است. این مهم سبب ایجاد اطمینان بیشتر به این اصل انکار ناپذیر می شود.
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز ، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند ،
مورد توجه وال استریت قرار گرفت . طی دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ( پس از مرگ الیوت ) ، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد.
در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت . پس از مرگ الیوت ، تقریبا این کار از جمله ی نخستین کارهای عمده ای بود که انجام شد.
سبک پریچر
رابرت پریچر دست نوشته های الیوت را گردآوری و آنها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است .
پس از الیوت و همکارش بولتون تقریبا می توان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پریچر بود.
امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و به روز رسانی می باشد تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید.
الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علی الخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود
از این رو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران ، به پیچیدگی های بازار افزوده می شد و کار با تئوری امواج الیوت سخت تر می نمود.
پریچر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس ، کانال کشی ، تناوب ،
جنبه های ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت ، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی ، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری
در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.
در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود. اکثر توضیحات تکمیلی که پریچر ارائه کرد ،
هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریبا همه ی آن ها را در قالب “راهنما” منتشر کرد.
یک از ضعف های بزرگ پریچر همین امر بود چرا که عملا “راهنما” ها قوانین الزام آور نبودند که بتوانند در تصمیم گیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند.
این راهنماها اگر در چارتی بودند ، الگوها به ایده آل های پریچر نزدیک می شدند و اگر نبودند عملا مشکلی در الگوها و شمارش های الیوتی ایجاد نمی شد.
همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.
نکته ای که جالب از ست بدانید رابرت فارغ التحصیل روانشناسی است و تئوری الیوت را بوسیله نظریه سوشیونومیکس socionomics به اقتصاد، اجتماع، سیاست و … بسط داد.
فراگیری تئوری موجی الیوت بدلیل پیش بینی های حیرت آور ایشان با این روش بوده است و اکثریت تحلیل گران موجی در دنیا پیرو ایشان هستند.
از اساتید دیگری که عملا دنبال روی پریچر بود و توانست توسعه ی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود.
بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین الزام آور در این مورد پیدا کند
و همچنین نتوانست حلقه ی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگو های مجاور را کشف کند. جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند
و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد. وین گورمن و کنستانس براون و بیشتر اساتید دیگر بیشتر دنباله روی رابرت بوده اند.
سبک گلن نیلی
گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغه ی دنیای الیوت در سال ۱۹۸۰ شروع به تحقیق بیشتر کرد.
این تحقیقات به منظور روشن کردن دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوت های ریزبینانه آنها انجام شد.
در نهایت این تحقیقات در سال ۱۹۸۷ تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis منشتر شد ( این کتاب با نام استادی در تئوری موجی الیوت منشتر شده) .
گلن نیلی در طول این سالها توانست اکثر ضعف های روش های قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد.
سبک حاضر با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام می دهد.
این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته می شود و به نئوویو شهرت دارد.
حین مطالعه این سبک ، به سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزه ی تحلیل بازارها نیست. آنچه در این سبک معرفی شده ،
اولین رویکرد گام به گام درباره تئوری موجی الیوت می باشد که تا کنون به رشته ی تحریر در آمده است. هیچ جنبه ای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید.
تمام جرئیات کاملا شرح داده شده است به طوری که هر جمله ای وقف چیزی شده است.
گلن نیلی در طول ۳۷ سال گذشته توانست با پیش بینی های بی نظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند.
آخرین پیش بینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدوده ی ۱۹۰۰ دلار به محدوده ی ۱۰۰۰ دلار می باشد که در مخیله ی بهترین تحلیل گران جهان نمی گنجید و خیلی ها ۵ سال قبل او را
در نشریات خود “دیوانه” نامیدند.
در مورد گلن نیلی و ویژگی های این سبک منحصر به فرد ساعت ها می توان صحبت کرد. بزرگترین نقص این سیستم ،
زمان بر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تاکید داشته است و نمی توان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.
سبک ماینر
سبک ماینر یک سبک معاملاتی است نه تحلیلی، بنابراین ماینر یک سبک تحلیلی مخصوص بخود استفاده نمیکند
بلکه با ترکیب بهینه از ابزارهای موجود که شاید برگرفته از اطلاعات و سبک تحلیلی دیگران باشد استفاده میکند
برای داشتن یک معامله موفق هنر استفاده از الیوت فقط در جهت یک ورود و خروج موفق در معامله گری، استفاده بیشتر از ابعاد مختلف بازار به جز قیمت از بارزترین ویژگیهای سبک ماینراست.
بیشترین تمرکز ایشان بر داشتن یک موقعیت معاملاتی ایده آل با بیشترین احتمال موفقیت از ورود تا خروج .او از هر دیدگاه جدیدی در جهت ارتقا این شرایط استفاده میکند.
به عقیده ماینر استفاده از الیوت تا زمانی که به ایجاد یک شرایط معاملاتی ایده ال کمک کند میتواند کارساز باشد. ظرافت خاص در نوع ورود و خروج بازار از وِیژگیهای سبک معاملاتی ماینر است.
ایان کوپسی میگوید اصول موجی الیوت بهطور گستردهای توسط معامله گران در جهت پیشبینی چرخههای بازارها مورد استفاده قرار میگیرد
اما ایان کوپسی یک اشتباه اساسی را در شیوۀ توسعۀ ساختارهایی که رفتار قیمت را تعریف میکند کشف نمود. او در کتاب خود با نام harmonic elliott wave
چگونگی تعدیل در ساختار امواج انگیزشی الیوت را توضیح میدهد و نشان میدهد چه چیزی در اصول موجی اشتباه است و با تعیین ساختارهای تعدیلی ها اجازه میدهد
تا پیشبینی معاملاتی دقیقتری داشته باشیم
ایان کوپسی بیان میدارد روشی که به این کشف منجر شده، نسبتهای ریاضی مشترکی هستند که بخشهای مختلف ساختار موجی را به هم پیوند میدهند.
وی نمونههای عملی باارزشی برای توضیح یافتههای خود ارائه کرده است.
«ایان کوپسی» نشان میدهد که امواج درواقع چگونه توسعه مییابند و تصورات غلطی که الیوتیسین ها برای سالها ترویج نمودهاند را رد میکند.
او از روش های خود دفاع می کند و دلیلش این است که خواننده نسخه تعدیل شده امواج را بهتر درک کند
و هنگام استفاده از دقت بیشتری بهره ببرد که این به وسیله دارا بودن نسبت های مشترک متداول در امواج حاصل می شود.
به عقیده ایان کوپسی در اصل امواج الیوت اشتباهی وجود دارد و او توانسته است که با استفاده از روش تعدیلی اش با استفاده از ازمون و خطا این اشتباه را رفع کرده است
و توانسته با این روش تحلیل دقیق تر و بهتری ارائه نماید. هماهنگی در امواج الیوت فقط توسط کسانی می تواند مورد بررسی قرار بگیرد
که اولا از لحاظ داشتن علم و تجربه به درجه استادی رسیده باشند و از این مهم تر باید به اصل محوب امواج الیوت ایمان داشته باشند.
بررسی امواج الیوت و کاربرد آن در بورس
ساعد نیوز: «رالف نلسون الیوت» (Ralph Nelson Elliott) در دهه 1930 نظریه امواج الیوت را توسعه داد. الیوت معتقد بود بازار بورس که تصور میشد رفتاری تصادفی و آشوبناک دارد، در حقیقت از الگوهایی تکراری تبعیت میکند.نظریه امواج الیوت در حقیقت برای توصیف حرکات قیمت در بازارهای مالی ارائه شده است.
الیوت بیان کرد که روند در قیمت های مالی ناشی از روانشناسی غالب سرمایه گذاران است. وی دریافت که نوسان ها در روانشناسی جمعی همیشه در همان الگوهای تکراری فراکتال یا «امواج» در بازارهای مالی ظاهر می شود. نظریه الیوت تا حدودی به «نظریه داو» (Dow Theory) شباهت دارد، زیرا هر دو می گویند که قیمت سهام در قالب امواج حرکت می کند. از آنجا که الیوت ماهیت «فراکتالی» بازارها را نیز به رسمیت شناخت، توانست جزئیات بیشتری را تجزیه و تحلیل کند. فرکتال ها ساختارهایی ریاضی هستند که در مقیاس های کوچک تر بی نهایت بار تکرار می شوند. الیوت کشف کرد که ساختار الگوهای قیمت سهام بورس به همان گونه است. وی سپس شروع به بررسی این موضوع کرد چگونه می توان از این الگوهای تکراری به عنوان شاخص های پیش بینی کننده بازار آینده استفاده کرد.
اصل اولیه تئوری امواج الیوت سال 1930
اگر بخواهم به طور ساده بگویم، حرکت در مسیر یک روند و در راستای آن به 5 موج خلاصه می شود که به آن ها امواج حرکتی(MOTIVE) گفته می شود و سه موج هم بر خلاف جهت یک روند وجود دارند که به آن ها امواج تصحیحی (Correction) گفته می شود.
در تصویر بالا به طور ساده این امواج نشان داده شده اند؛ اما در تصویر زیر به طول دقیق تر مشخص شده اند. امواج حرکتی با اعداد 1 تا 5 نشان داده شده و امواج تصحیحی با حروف A، B و C مشخص هستند. این الگوها هم در فریم های زمانی طولانی مدت و هم کوتاه مدت خود را نشان می دهند.بحث فراکتال بودن طبیعت بازار نیز از همینجا نشات می گیرد. یک کلم بروکلی را در نظر بگیرید. اگر یک کلم بروکلی بزرگ را به چند تیکه تقسیم کنید، هرکدام از آن تیکه ها خود شبیه همان کلم بروکلی بزرگ هستند.
امواج الیوت نیز به همین شکل هستند برای مثال با مشاهده و دقت در الگوهای یک ماهه می توان چندین الگوی امواج الیوت روزانه را نیز در ابعاد کوچکتر درون آن ها مشاهده کرد که در این مورد بعدا بیشتر توضیح خواهیم داد. این اطلاعات در کنار روابط فیبوناچی بین امواج به معامله گرها فرصت های معامله بسیار خوبی را نشان می دهند.
درجه امواج الیوت
اَبَرچرخه بزرگ (Grand Supercycle)
- ابرچرخه (Supercycle)
- چرخه (Cycle)
- اصلی یا اولیه (Primary)
- متوسط (Intermediate)
- ریز (Minor)
- بسیار ریز (Minuette)
- کوچک تر از بسیار ریز (Sub-Minuette)
انواع موج در الیوت
در حالت کلی موج ها به دو دسته کلی یعنی موج های جنبشی و موج های اصلاحی تقسیم می گردند. موج های جنبشی هم راستا با روند هستند مانند یک موج پنج تایی صعودی در یک روند صعودی و موج های اصلاحی در خلاف جهت روند هستند و عموماً از ۳ موج تشکیل می گردند که برآیند آن ها به عنوان موج اصلاحی نام گذاری می گردد.
موج های اصلاحی:
همان طور که گفته شد امواج اصلاحی، امواجی هستند که برخلاف روند آتی بازار، موج های قبلی خود را اصلاح می کنند. حال شایان ذکر است که امواج اصلاحی حالت های مختلفی دارند که شناسایی نوع آن ها کمک بزرگی در موج شماری درست به فرد تحلیلگر می کند.ا لگوی اصلاح به ۲ دسته متفاوت تقسیم می شود که شامل اصلاح ساده و اصلاح ترکیبی می باشد.
اصلاح ساده
در اصطلاح ساده فقط یک الگو وجود دارد. این الگو اصلاح زیگزاگ نامیده می شود. یک الگوی اصلاح زیگزاگ شامل الگوی سه موجی می باشد. که موج B نمی تواند بیش از ۷۵% از موج A را اصلاح نماید. موج C یک Low جدید را زیر موج A ایجاد می کند. معمولاً موج A از یک اصلاح زیگزاگ، الگوی ۵ موجی دارد. در ۲ مورد دیگر اصلاح (مسطح و نامنظم) موج A الگوی ۳ موجی دارد. بنابراین اگر شما بتوانید در موج A پنج موج را شناسایی کنید شما می توانید انتظار داشته باشید که اصلاح، با الگوی زیگزاگ پایان یابد.
اصلاح ترکیبی- مسطح، نامنظم، مثلث
گروه اصلاح ترکیبی شامل سه قسمت است: ۱- مسطح ۲- نامنظم ۳- مثلث
الگوی اصلاحی مثلث یا triangle
این الگو دارای ۵ موج است که هرکدام از ۳ موج فرعی تشکیل شده اند و عموماً با ریتم (۳-۳-۳-۳-۳) ظاهر می گردند و با حروف a, b, c, d, e نام گذاری می شوند. برای درک بهتر تصویر این الگو اگر از a به c و از b به d خطی فرضی را امتداد دهیم این شکل حاصل می گردد.
همچنین امواج ۵ گانه این الگو عموماً اورلپ هستند یعنی به حریم هم دیگر وارد می شوند. مثلث ها در حالت کلی به ۲ نوع همگرا و واگرا تقسیم می شوند که خود مثلث های همگرا دارای ۳ دسته یعنی متقارن، کاهشی و افزایشی هستند:
درواقع مثلث های متقارن به شکل افقی و مثلث های کاهشی و افزایشی به شکل مورب ظاهر می شوند که نظریه الیوت چیست؟ چارتی است برای تفکیک بهتر این دو از واژه مثلث و کنج استفاده می کند.
اصلاح نامنظم
در این نوع از اصلاح موج B یک High جدید ایجاد می کند. در نهایت نیز موج C می تواند به نقطه شروع A یا پائین تر از آن برسد
اصلاح مسطح
در یک اصلاح مسطح طول موج ها با یکدیگر یکسان است. بعد از یک الگوی حرکت ۵ موجی بازار به موج A می رسد. سپس موج B که تشکیل شد به نقطه High موج A قبلی می رسد. در نهایت نیز بازار در موج C به Low قبلی خود در A می رسد.
امواج ایمپالسی
موج های ایمپالسی از 5 زیرموج تشکیل می شوند که در مسیر بزرگترین روند حرکت می کنند.این الگو رایج ترین موج محرک است و بسیار ساده می توان آن را در بازار تشخیص داد.مانند تمامی امواج محرک، این موج از 5 زیر موج تشکیل شده که بین آنها 3 موج محرک و 2 موج اصلاحی هستند. این ساختار 5-3-5-3-5 نام گذاری شده و در تصویر بالا نشان داده شده است.با این حال، این ساختار قوانینی دارد که شکل گیری آن را تائید می کنند. این قوانین غیرقابل نقض هستند.اگر یکی از این قوانین نقض شود، ساختار را نمی توان موج ایمپالسی دانست و موج مشکوک باید دوباره نام گذاری شود. این قوانین عبارتند از:
موج 2 نمی تواند بیش از 100 درصد مسیر موج 1 را طی کند
نسبت ها و اندازه گیری موج
طول هر موج از طریق اندازه گیری فاصله عمودی شروع موج تا پایان آن محاسبه می شود. طول بر اساس یک نقطه از قیمت بیان می شود.
امواج الیوت چه چیزی را نشان می دهند
برخی تحلیلگران تکنیکال تلاش دارند تا از الگوهای موجی در بازار سهام با استفاده از نظریه موج الیوت بهره ببرند.این فرضیه می گوید حرکات قیمت سهام را می توان پیش بینی کرد زیرا این حرکات در قالب الگوهای بالا و پایین و تکرار شونده ای به نام امواج شکل می گیرند که تحت تاثیر روانشناسی سرمایه گذار است.
در این نظریه، امواج مختلفی وجود دارد از جمله امواج محرک (motive waves)، امواج ایمپالس (impulse waves)، و امواج اصلاحی (corrective waves).امواج الیوت یک الگوی ذهنی است و همه معامله گران این نظریه را به یک شکل تفسیر نمی کنند و برخی آن را استراتژی موفقی در معاملات نمی دانند.خود نظریه تحلیل موج را نیز نمی توان به سادگی تعریف کرد.برخلاف بسیاری از نظریه های شکل گیری قیمت، این نظریه دارای طرحی مشخص و قاعده مند نیست تا بتوان دستورالعمل های آن را بشکل کاملا دقیق دنبال کرد. تحلیل موج صرفا تصویری از تحرکات بازار ارائه می دهد و کمک می کند تا حرکات قیمت را در ابعادی بسیار وسیع تر و عمیق تر درک کنید.
قواعد امواج الیوت
در هر زمان، ممکن است بازار در الگوی اصلی پنج موج قرار داشته باشد و از آنجا که الگوی پنج موج شکل اصلی روند بازار است، تمام الگوهای دیگر را نیز تحت تأثیر آن هستند.«قوانین» خاصی وجود دارد که حاکم بر الگوی پنج موج است. این سه قانون به شرح زیر هستند:
قانون اول: موج 2 نمی تواند بیش از 100 درصد موج 1 تغییر کند. اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است موج ۲ موج اصلاحی قابل انتظار نباشد و در واقع می تواند در جهت یک موج انگیزشی با درجه بزرگ تر قرار گیرد.
- قانون دوم: موج 3، که اغلب نمایانگر قوی ترین قسمت چرخه است، نمی تواند از موج 1 و موج 5 کوتاه تر باشد.
- قانون سوم: موج 4 نمی تواند از سقف موج ۱ عبور کند. اگر این اتفاق بیفتد، آخرین حرکت بازار باید بخشی از یک موج انگیزشی بزرگ تر باشد که می تواند به بالاتر یا پایین تر پیشرفت کند.
پیش بینی های بازار براساس الگوهای موجی
الیوت پیش بینی های دقیقی از بازار سهام بر اساس ویژگی های قابل اعتمادی که در الگوهای موجی یافته بود انجام داد. یک موج ایمپالس (impulse wave) که در مسیری مشابه روند بزرگتر حرکت می کند، همیشه پنج موج در الگوی خود نشان می دهد.با این حال، یک موج اصلاحی (corrective wave) در مسیری خلاف روند اصلی حرکت می کند. در مقیاسی کوچکتر، در هر موج ایمپالسی پنج موج را نظریه الیوت چیست؟ می توان یافت. و این الگو تا بی نهایت خود را در مقیاس های کوچکتر و کوچکتر تکرار می کند. الیوت این ساختار فراکتال را در دهه 30 میلادی در بازارهای مالی پیدا کرد اما تا دهه ها بعد دانشمندان پی به اهمیت فراکتال ها نبردند و آنها را به شکل ریاضی ترسیم نکردند.
ما اکنون میدانیم که در بازارهای مالی، “برای هر بالا رفتنی، پایین آمدنی نیز هست” زیرا هرگاه حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین باشد، حرکت بعدی در جهت مخالف خواهد بود. عملکرد قیمت شامل روندها و اصلاح های قیمت است. روندها مسیر اصلی قیمت را نشان می دهند درحالیکه اصلاح ها برخلاف روندها حرکت می کنند.
الیوت دریافت که دنباله فیبوناچی (Fibonacci sequence) تعداد امواج را در ایمپالس ها و اصلاح ها مشخص می کند. روابط موجی در قیمت و زمان نیز معمولا نسبت های فیبوناچی را نشان می دهند، مانند 38~ درصد و 62 درصد. برای مثال نظریه الیوت چیست؟ یک موج اصلاحی ممکن است 38 درصد از مسیر موج ایمپالسی قبل از خود را دوباره طی کند.تحلیلگرانِ دیگر اندیکاتورهایی ایجاد کرده اند که از نظریه موج الیوت الهام گرفته شده اند، از جمله اسیلاتور موج الیوت که در تصویر زیر نشان داده شده است.
این اسیلاتور با روشی مبتنی بر محاسبات انجام شده توسط کامپیوتر، پیش بینی مسیر آینده قیمت را بر اساس تفاوت بین میانگین متحرک 5 دوره ای و 34 دوره ای ارائه می دهد. سیستم هوش مصنوعی Elliott Wave International، به نام EWAVES، تمام قوانین و دستورالعمل های موج الیوت را روی داده ها اعمال می کند تا بتواند تحلیلی خودکار از موج الیوت به دست آورد.
بررسی سبکهای مختلف الیوت
جناب آقای الیوت، نظریه امواج الیوت را در نیمه نخست قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمتها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت نامنظم نیستند بلکه از یک ساختار کاملاً منظم پیروی میکند. با این کشف او توانست مکانیزمی برای پیشبینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار بهصورت مرتب تکرار میشدند انجام داد.
آقای الیوت به مدد هوش خود، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعهای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکتهای بازار مالی آن دوران تا سال 1940 را توجیه میکرد. در آن سالها هنگامی که سرمایهگذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال 1929 را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیشبینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیشبینیهای او تحقق یافته است.
هرقدر در شرایط غیرقابل پیشبینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی، جنگهای بزرگ، بازسازیهای پس از جنگ و شکوفاییهای اقتصادی بیشتر تأمل میکنیم، بهتر درک میکنیم که نظریه امواج الیوت کاملاً متناسب با واقعیتهای زندگی است.
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند، مورد توجه والاستریت قرار گرفت. طی دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ (پس از مرگ الیوت)، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت. پس از مرگ الیوت، تقریباً این کار از جملهی نخستین کارهای عمدهای بود که انجام شد.
سبک پرکتر:
رابرت پرکتر دست نوشتههای الیوت را گردآوری و آنها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است. پس از الیوت و همکارش بولتون تقریباً میتوان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پرکتر بود. امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و بهروزرسانی است تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید.
الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علیالخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود از اینرو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران، به پیچیدگیهای بازار افزوده میشد و کار با تئوری امواج الیوت سختتر مینمود. پرکتر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس، کانال کشی، تناوب، جنبههای ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.
در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود. اکثر توضیحات تکمیلی که پرکتر ارائه کرد، هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریباً همهی آنها را در قالب راهنما منتشر کرد.
یک از ضعفهای بزرگ پرکتر همین امر بود چرا که عملاً راهنماها قوانین الزامآور نبودند که بتوانند در تصمیمگیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند. این راهنماها اگر در چارتی بودند، الگوها به ایده آلهای پرکتر نزدیک میشدند و اگر نبودند عملاً مشکلی در الگوها و شمارشهای الیوتی ایجاد نمیشد. همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.
نکتهای که جالب از ست بدانید رابرت فارغالتحصیل روانشناسی است و تئوری الیوت را بهوسیله نظریه سوشیونومیکس socionomics به اقتصاد، اجتماع، سیاست و … بسط داد. فراگیری تئوری موجی الیوت به دلیل پیشبینیهای حیرتآور ایشان با این روش بوده است و اکثریت تحلیل گران موجی در دنیا پیرو ایشان هستند.
از اساتید دیگری که عملاً دنبالروی پرکتر بود و توانست توسعهی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود. بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین الزامآور در این مورد پیدا کند و همچنین نتوانست حلقهی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگوهای مجاور را کشف کند. جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد. وین گورمن و کنستانس براون و بیشتر اساتید دیگر بیشتر دنبالهروی رابرت بودهاند.
سبک گلن نیلی:
گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغهی دنیای الیوت در سال 1980 شروع به تحقیق بیشتر کرد. این تحقیقات بهمنظور روشن کردن دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوتهای ریزبینانه آنها انجام شد. درنهایت این تحقیقات در سال 1987 تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis این کتاب با نام استادی در تئوری موجی الیوت ترجمه ناصر دادگستر منشتر شده
گلن نیلی در طول این سالها توانست اکثر ضعفهای روشهای قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد. سبک حاضر با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام میدهد. این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته میشود و به نئوویو شهرت دارد. حین مطالعه این سبک، به سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزهی تحلیل بازارها نیست. آنچه در این سبک معرفی شده، اولین رویکرد گامبهگام درباره تئوری موجی الیوت است که تاکنون به رشتهی تحریر در آمده است. هیچ جنبهای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید. تمام جزئیات کاملاً شرح داده شده است بهطوری که هر جملهای وقف چیزی شده است.
گلن نیلی در طول 37 سال گذشته توانست با پیشبینیهای بینظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند. آخرین پیشبینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدودهی 1900 دلار به محدودهی 1000 دلار است که در مخیلهی بهترین تحلیل گران جهان نمیگنجید و خیلیها 5 سال قبل او را در نشریات خود دیوانه نامیدند.
به تفاوتهای عمدهی سبک نیلی با سایر سبکهای الیوتی میتوان بهصورت خلاصه اشاره کرد:
- تعاریف مبهم تک موج در نمودارهای میلهای (یا کندل استیکی) را با ابداع دیتای خطی با عنوان کش دیتا مرتفع کرد.
●تدوین قوانین اضافهای در مورد امواج ایمپالس (شتابدار) برای پایان دادن به اما و اگرهای موجود در راهنماها.
●تدوین قوانین ساختاری بهمنظور مرتبط ساختن هر الگو با الگوی مجاورش.
●تدوین قوانین دقیق و کاملاً کاربردی درجه بهمنظور ترکیب الگوها.
●تشریح بسیار کامل تمام کارکشن های استاندارد با ابداع قوانین منحصر به فرد.
●تشریح بسیار کامل کارکشن های کامپلکس و نحوهی کنش آنها با باقی الگوهای بازار با ابداع قوانین روانشناسی.
●ابداع قوانین منطق در بازار و کشیدن خط بطلان بر دیدگاه صرفاً ریاضی وار در بازار.
در مورد گلن نیلی و ویژگیهای این سبک منحصر به فرد ساعتها میتوان صحبت کرد. بزرگترین نقص این سیستم، زمانبر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تأکید داشته است و نمیتوان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.
سبک ماینر:
سبک ماینر یک سبک معاملاتی است نه تحلیلی، بنابراین ماینر یک سبک تحلیلی مخصوص به خود استفاده نمیکند (قیمت، الگو، زمان) بلکه با ترکیب بهینه از ابزارهای موجود که شاید برگرفته از اطلاعات و سبک تحلیلی دیگران باشد استفاده میکند.
برای داشتن یک معامله موفق هنر استفاده از الیوت فقط در جهت یک ورود و خروج موفق در معاملهگری، استفاده بیشتر از ابعاد مختلف بازار بهجز قیمت از بارزترین ویژگیهای سبک ماینر است.
بیشترین تمرکز ایشان برداشتن یک موقعیت معاملاتی ایده آل با بیشترین احتمال موفقیت از ورود تا خروج. او از هر دیدگاه جدیدی در جهت ارتقا این شرایط استفاده میکند. به عقیده ماینر استفاده از الیوت تا زمانی که به ایجاد یک شرایط معاملاتی ایده آل کمک کند میتواند کارساز باشد. ظرافت خاص در نوع ورود و خروج بازار از ویژگیهای سبک معاملاتی ماینر است.
سبک ایان کوپسی:
اصول موجی الیوت بهطور گستردهای توسط معامله گران جهت پیشبینی چرخههای بازارها مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما ایان کوپسی یک اشتباه اساسی را در شیوۀ توسعۀ ساختارهایی که رفتار قیمت را تعریف میکند کشف نمود. او در کتاب خود با نام harmonic Elliott wave چگونگی تعدیل در ساختار امواج انگیزشی الیوت را توضیح میدهد و نشان میدهد چه چیزی در اصول موجی اشتباه است و با تعیین ساختارهای تعدیلیها اجازه میدهد تا پیشبینی معاملاتی دقیقتری داشته باشیم. ایان کوپسی بیان میدارد روشی که به این کشف منجر شده، نسبتهای ریاضی مشترکی هستند که بخشهای مختلف ساختار موجی را به هم پیوند میدهند. وی نمونههای عملی باارزشی برای توضیح یافتههای خود ارائه کرده است. «ایان کوپسی» نشان میدهد که امواج درواقع چگونه توسعه مییابند و تصورات غلطی که الیوتیسین ها برای سالها ترویج نمودهاند را رد میکند. وی از روشهای خود با این دلیل که امواج باید دارای نسبتهای مشترک متداول باشند دفاع نظریه الیوت چیست؟ میکند و کمک میکند تا خواننده نسخۀ تعدیلشده اصول موجی را با درک و دقت بیشتری به کار ببرد.
ایان کوپسی عقیده دارد که یک اشتباه اساسی در اصول موجی محبوب الیوت وجود دارد و بیان میدارد روش تعدیلیاش بهوسیلۀ آزمونوخطا این اشتباهات را رفع نموده است تا تحلیل دقیقتری ارائه شود. هماهنگی در امواج الیوت باید توسط افرادی موردمطالعه قرار بگیرد که به اصول موجی الیوت ایماندارند و در آن به سطح مهارت یا استادی رسیدهاند.
دیدگاه شما