درک الگوهای مثلث


الگوی قیمت (Price Pattern) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال

نحوه تشخیص الگوها در تحلیل تکنیکال یکی از مشکلاتی است که معامله گران و تحلیلگران با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. شاید شما هم یکی از این افراد باشید که با تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال مشکل داشته باشید. در این مقاله 3 اصل مهم در مورد الگوها و نحوه تشخیص آنها گفته شده است که می‌توانید بعد از مطالعه مقاله و تمرین‌های مکرر، الگوهای مختلف تحلیل تکنیکال را شناسایی کنید. تحلیل‌گران می‌توانند با استفاده از الگوهای نمودار قیمت به اطلاعات زیادی دست پیدا کنند، اما چرا شما هم جزو این دسته نباشید؟! پس بهترین کار این است که زودتر شروع کنید.

3 قانون مهم در مورد الگوها

به طور کلی الگوها در بازار کریپتوکارنسی و سایر بازارهای مالی 3 رکن مهم دارند. هر شخصی که از الگوها استفاده می‌کند باید نسبت به این 3 موضوع اطلاعات کافی داشته باشد. در ادامه مقاله با این 3 قانون در کنار شما هستیم:

1. الگوها توانایی پیش‌بینی دقیق آینده را ندارند.

معمولاً افرادی که از الگوهای نموداری در تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، با این عقیده که الگوها می‌توانند آینده را به طور دقیق پیش‌بینی کنند، از آنها استفاده می‌کنند. اما این‌طور نیست. الگوهای نموداری چوب جادو نیستند که به کمک آنها بتوانید آینده را در کف دستتان مشاهده کنید. الگوها ابزار هستند و ابزار کمک می‌کند تا برخی کارها سریع‌تر، راحت‌تر و… انجام شوند.

الگوی سر و شانه

2. الگوهای نموداری عملی هستند.

شاید برخی مواقع از عملکرد خود راضی نباشید. چرا؟ چون فکر می‌کنید که الگوها کارآمد نیستند و دست از آنها می‌کشید. اما واقعاً این‌طور نیست و مشکل از جانب شما بوده است. اگر از الگوها در تحلیل تکنیکال به‌درستی استفاده کنید، متوجه می‌شوید که اکثر مواقع بازخورد مناسبی داشته‌اند و ترید (معامله) بر اساس آنها واقعاً نتیجه داشته است.

3. همه الگوها را به خاطر نسپارید.

در دنیای اندیکاتورها و الگوها و نمودارها، اطلاعات و داده‌های زیادی وجود دارند و در خصوص الگوهای نموداری باید گفت که نیازی نیست تا همه آنها را بشناسید و از همه آنها استفاده کنید. اگر با پرایس اکشن آشنا باشید می‌توانید هر الگوی نموداری را در بازار درک کنید.

چگونه الگوهای نموداری را در تحلیل تکنیکال و معاملات شناسایی کنیم؟

اگر با الگوهای مختلفی مانند سر و شانه و… آشنا باشید، می‌دانید که تمامی آنها از اشکالی هندسی ترسیم شده‌اند. در ادامه مقاله به روش‌های شناسایی الگوها در تحلیل تکنیکال و نمودار می‌پردازیم.

چگونه الگوهای نموداری را در تحلیل تکنیکال و معاملات شناسایی کنیم؟

چگونه الگوهای نموداری را در تحلیل تکنیکال و معاملات شناسایی کنیم؟

3 عامل مهم برای نحوه تشخیص الگوها

1. خطوط الگوها معمولاً سقف‌ها و کف‌ها را به یکدیگر متصل می‌کند.

2. اغلب الگوهایی که مورد استفاده قرار می‌گیرند، از خطوط مستقیم تشکیل شده‌اند. هرچند تعداد معدودی از آنها از نیم‌دایره تشکیل شده‌اند، مانند الگو فنجان.

3. به طور معمول الگوها بر اساس پیش‌بینی ادامه یا تغییر روند فعلی قیمت، دسته‌بندی و مرتب می‌شوند.
شناسایی الگوها همیشه کار ساده‌ای نیست و ممکن است بعضی اوقات الگویی شکست بخورد. زمانی که الگویی به‌درستی شناسایی می‌شود، درواقع ابزاری با پیش‌بینی بسیار قوی خواهید داشت. همان‌طور که گفتیم تشخیص الگوها در تحلیل تکنیکال نیازمند تمرین و ترسیم زیادی است که اگر انتظار خوبی از نمودارها و الگوها دارید، باید به آنها مسلط شوید. برای همین منظور تصویری در پایین قرار داده‌ایم تا بتوانید خود را محک بزنید.

مثلث متقارن ناقص

مثلث متقارن ناقص

اگر درست حدس زده باشید، این یک مثلث متقارن است که در تصویر بعدی به‌صورت خط‌کشی مشخص شده است.

مثلث متقارن

به مثلث تشکیل شده بالا نگاه کنید؛ الگوی مثلث با سقف‌های پایین‌تر از سقف قبلی قابل رؤیت است که در ادامه می‌توانید یک ضلع مثلث را روی آن رسم کنید. ضلع پایین الگو نیز از کف‌هایی تشکیل شده است که بالاتر از کف‌های قبلی خود است. در درک الگوهای مثلث آخر دو ضلع رسم شده در یک نقطه به یکدیگر متصل می‌شوند. در این موقعیت قیمت باید با استفاده از حرکات خود ضلع‌های رسم شده را بشکند، البته قبل از اینکه دو نقطه به یکدیگر برسند.

• در نظر داشته باشید، زمانی که یک الگو به انتهای خود نزدیک می‌شود، در معاملات افزایش حجم به چشم می‌خورد.

• این نکته را نیز در نظر بگیرید که برای تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال، حتماً نباید حرکات قیمت به طور کامل داخل الگو قرار بگیرد.

• سقف‌ها و کف‌های قیمت ممکن است به‌صورت دقیق با اضلاع الگو تشکیل شده برخورد نکنند.

3 مؤلفه الگوهای نموداری

با کمی دقت متوجه می‌شوید که الگوهایی مانند سر و شانه و مثلث و… از اجزای مشابهی تشکیل شده‌اند. پس اگر بتوان مؤلفه‌های مشترک آنها را شناسایی کرد، سریع‌تر به الگوی موردنظر دست پیدا می‌کنیم. در نتیجه تصمیمات بهتری برای معاملات گرفته خواهد شد. در ادامه مقاله نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال به 3 مؤلفه مشترک بین الگوها می‌پردازیم:

1. کف و سقف‌های الگوها

شاید فکر کنید که سقف‌ها و کف‌ها تأثیر چندانی در تشخیص الگوها نداشته باشند، اما تحلیل و بررسی چگونگی تشکیل شدن این مؤلفه‌ها، زیربنای هر تحلیل و تشخیص الگو می‌باشد. تا این قسمت متوجه شدیم که رکن‌های اصلی یک الگو و تحلیل، کف و سقف‌ها هستند.

سقف‌ ها و کف‌ های قیمتی

سقف‌ ها و کف‌ های قیمتی

زمانی می‌توان رند را صعودی دانشت که قیمت به همراه کف و سقف‌های به وجود آمده از کف و سقف‌های قبلی بالاتر باشند. کف‌های بالاتر نمایانگر این هستند که زمان اصلاح قیمت، فروشندگان توانایی مقابله با خریداران را ندارند. سقف‌های بالاتر نشان‌دهنده این است که خریداران قادر به افزایش دادن و بالابردن قیمت هستند؛ بنابراین در این شرایط خریداران در زمان مناسب، برای مقابله با اصلاح قیمت و ادامه روند افزایشی، به بازار ورود پیدا می‌کنند.

در این بین اگر قیمت توانایی نداشته باشد که سقف بالاتری از سقف قبلی خود بسازد، یا اینکه کمی بالاتر از سقف قبلی نوسان بزند، باید از این موضوع تغییر روند صعودی را برداشت کرد. برای مثال می‌توانید به الگوی زیر توجه کنید:

بررسی تغییر روند در الگوی سر و شانه

بررسی تغییر روند در الگوی سر و شانه

در این عکس الگوی سر و شانه تشکیل شده است. اگر از شانه سمت چپ به سمت شانه راست حرکت کنیم، مشخص است که قیمت به‌سختی سقف جدیدی برای خود تشکیل داده است که نشان‌دهنده قوی نبودن خریداران است. همچنین شانه راست با تشکیل دادن کف پایین‌تر بر این موضوع پافشاری می‌کند که فروشندگان در حال قدرت گرفتن هستند.

به طور کلی سقف‌ها و کف‌های قیمت همان نقاط چرخشی می‌باشند و به منطقه‌هایی اشاره می‌کنند قیمت در آن معکوس می‌شود.

2. قدرت روند

قدرت روند چیست؟ قدرت روند توسط امواج به وجود آمده بین هر سقف و کف است. در این وضعیت باید به شیوه خاصی اندازه و پایداری هر یک از امواج را متوجه بشوید. اکثر تحلیل‌هایی که روی نمودار انجام می‌گیرد، روی سقف و کف‌ها تأکید دارد. امواج بین سقف و کف نیز مورد اهمیت است و باید به آن توجه شود. به این امواج «پای حرکت» گفته می‌شود که شاید نام آنها را شنیده باشید.

به‌عنوان مثال در تصویر زیر مشاهده می‌کنید که اولین موج ایجاد شده روند (اولین فلش) دارای شیب و اندازه زیادی است. اما موج دوم ایجاد شده، طول و شیب کمتری دارد. به دنبال آن موج سوم روند کوتاه‌تر است و تقریباً می‌توان گفت که به‌سختی توانسته سقف قبلی را بشکند.

طول و استحکام موج های روند

طول و استحکام موج های روند

علاوه بر موارد گفته شده فتیله‌ها و شدوهای بزرگ‌تری روی نمودار قابل مشاهده است که سیگنالی برای خستگی روند صعودی است. با جور کردن این پازل و کنار هم قراردادن آنها در کنار هم، چرخش روند امکان پیش‌بینی دارد.

3. عمق پولبک‌ها

زمانی که حرکت قیمت در یک روند مشخص می‌شود، پولبک‌هایی که روند وجود دارند، درک الگوهای مثلث توانایی ارائه داده‌های با ارزشی در مورد آینده قیمت دارند. اگر به تصویر پایین توجه کنید، وارد شدن قیمت در اصلاحات و فاز استحکام بخشیدن در روند صعودی مشخص است. اصلاح نهایی قیمت در اندازه و زمان بیشتری از موارد قبلی خود اتفاق افتاده است. از این موضوع برداشت می‌کنیم که در احساسات تغییری رخ داده و خریداران و فروشندگان به تعادل رسیده‌اند.

عمق پولبک ها

اگر اصلاحات و کوتاه و یا کم‌عمق را شنیده باشید، منظور این است که روند فعلی نمودار قیمت به مسیر خود ادامه می‌دهد و تغییری در آن اعمال نشده است. زمانی پتانسیل تغییر روند نشان داده می‌شود که اصلاحات به‌تناوب در اندازه بزرگ‌تری نمایش داده شوند. زیرا تعادل بین خریداران و فروشندگان آرام آرام در حال تغییر است.

الگوهای نموداری ادامه‌دهنده (Continuation)

الگوهای نموداری ادامه دهنده

الگوهای نموداری ادامه دهنده

الگوهای نموداری ادامه‌دهنده یکی از ابزارهایی است که به کمک آن می‌توان الگوها را در تحلیل تکنیکال تشخیص داد. الگوهای ادامه‌دهنده نشان‌دهنده آن هستند که روند فعلی، شانس بیشتری برای ادامه و پایداری دارد؛ در نتیجه احتمال تغییر روند در این الگوها کم است. برای نمونه می‌توان به مثال زیر اشاره کرد:

اگر ارزش جفت ارز BTC / USD (بیت کوین و دلار) برای چند روز متوالی صعود زیادی داشته باشد و سپس به مسیر خود ادامه دهد، احتمالاً زمان آن رسیده است که آن را خریداری کنید. زیرا این الگو ادامه دارد و افزایش قیمت بیشتری در انتظار این جفت ارز است. در این موقعیت شما با الگوی گاوی روبه‌رو شده‌اید.

بنابراین وقتی‌که در حال تماشای الگوی ادامه‌دهنده در کاهش قیمت هستید، بهترین کار این است که در یک فرصت خوب و مناسب اقدام به فروش کنید. چون احتمال این وجود دارد که کاهش قیمت در ادامه مسیر بیشتر شود که در این موقعیت به الگوهای نموداری، الگوهای خرسی گفته می‌شود.

الگوهای گاوی (Bullish Harami)

الگوهای گاوی عبارت‌اند از:

• پرچم مستطیلی + پرچم سه‌گوش (Flag + Pennant)

• الگوی فنجان و دستگیره (Cup with Handle)

• مثلث صعودی (Ascending Triangle)

• الگوی گوش‌ماهی صعودی (Ascending Scallop)

• 3 دره رو به افزایش (3 Rising Valleys)

الگوهای خرسی (Bearish Pattern)

الگوهای خرسی که نوع دیگری از الگوهای ادامه‌دهنده هستند، عبارت‌اند از:

• الگوی فنجان و دستگیره (Inverted Cup with Handle)

• مثلث نزولی (Descending Triangle)

• الگوی گوش‌ماهی نزولی (Descending Scallop)

• 3 دره رو به کاهش (3 Descending Peaks)

الگوهای بازگشتی (Recursive patterns)

الگوهای بازگشتی (recursive patterns)

الگوهای بازگشتی (recursive patterns)

همان‌طور که نام این الگوها مشخص است، برخلاف الگوهای ادامه‌دهنده هستند. این الگوها نیز در نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال به شما کمک می‌کنند. به کمک این الگوها احتمال شکست و تغییر روند تداوم مشخص می‌شود. در الگوهای بازگشتی، بعد از یک الگوی معکوس، روند صعودی، کاهش پیدا می‌کند و یا برعکس این موقعیت نیز قابل اجرا است. در این قسمت نام تعدادی از الگوهای بازگشتی برای شما قرار داده شده است:

• دره دوتایی (Double Bottoms)

• الگوی سر و شانه (Head & Shoulders Tops)

• الگوی کف الماس (Diamond Bottoms)

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال یکی از مهم‌ترین عواملی است که باید یک تریدر یا تحلیلگر توانایی شناسایی انواع الگوها را داشته باشد. در این مقاله نیز سعی شد تا راه‌هایی برای تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید و در تحلیل‌های خود از آنها استفاده کنید. تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال نیازمند صبر، تلاش و تمرین است که باید از هر نظر خود را قوی کنید تا به نتیجه دلخواه برسید. در مقاله تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال مطالب مفیدی را ارائه کردیم که امیدواریم از آنها نهایت استفاده را ببرید. در مقاله بعدی در مورد اندیکاتور مکدی چیست؟ آموزش کامل استفاده از MACD در معاملات اطلاعات بسیار خوبی را فراهم کرده‌ایم.

انواع الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال چطور به کار می‌روند؟

Article4

اگر می‌خواهید یک تحلیل‌گر حرفه‌ای بازارهای مالی باشید باید بتوانید الگوهای قیمتی (Price Patterns) را بشناسید. این الگوها در تحلیل تکنیکال به شما کمک می‌کنند نقاط ادامه روند یا برگشت را دقیق‌تر شناسایی کنید. به طور کلی الگو‌های قیمتی به ۴ دسته از جمله الگو‌های کلاسیک، الگوی الیوت، الگوی هارمونیک و الگو‌های شمعی ژاپنی تقسیم می‌شوند. در این مقاله هر کدام را به اختصار توضیح خواهیم داد. با مدرسه تحلیل همراه باشید.

مقدمه‌ای بر الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

  • در تحلیل تکنیکال، می توان از الگوهای قیمتی در جهت تایید روند جاری قیمت یا به عنوان یک هشدار مبنی بر تغییر روند از صعود به نزول یا بلعکس استفاده کرد.
  • طبق تعریف، یک الگوی قیمت یک پیکربندی قابل تشخیص از حرکت قیمت است که با استفاده از یک سری خطوط روند و یا منحنی‌ها شناسایی می‌شود.
  • هنگامی که یک الگوی قیمت سیگنالی مبنی بر تغییر جهت روند بدهد، به عنوان الگوی برگشتی محسوب می‌شود.
  • از طرفی پس از یک الگوی ادامه‌دهنده روند در جهت قبلی خود ادامه پیدا می‌کند.
  • برخی از الگو‌های ادامه دهنده به عنوان یک مکث کوتاه در میان روند‌ها محسوب می‌شوند.
  • تحلیلگران تکنیکال با استفاده از الگوهای قیمت به بررسی حرکات فعلی و پیش‌بینی حرکات آتی بازار می‌پردازند.

الگو‌های کلاسیک تکنیکال

یکی از روش‌های پایه در تحلیل تکنیکال استفاده از روش تحلیل کلاسیک است.

خطوط روند در تحلیل تکنیکال

  • از آنجایی که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خطوط و یا منحنی‌ها شناسایی می‌شوند، درک خطوط روند و نحوه ترسیم آنها مفید است.
  • خطوط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک می‌کند تا مناطق حمایت و مقاومت را در نمودار قیمت شناسایی کنند.
  • این‌ها خطوط مستقیمی هستند که با اتصال پیوت‌های کف در روند صعودی (خط روند صعودی) و یا پیوت‌های سقف در روند نزولی (خط روند نزولی) روی نمودار ترسیم می شوند.
  • نحوه ترسیم خطوط روند می‌تواند متفاوت باشد، برخی از انتهای سایه‌ی کندل‌ها (Shadow) رسم می‌نمایند و برخی از انتهای ‌بدنه‌ی کندل‌ها (Body) رسم می‌کنند.
  • در نمودارهای روزانه، تحلیل‌گران اغلب از قیمت های بسته شدن استفاده می کنند، نه از اوج یا پایین، برای ترسیم خطوط روند، زیرا قیمت های بسته شدن نشان دهنده معامله گران و سرمایه گذارانی است که مایل به حفظ موقعیت در یک شب یا در تعطیلات آخر هفته یا بازار هستند.

انواع الگو‌های قیمتی

به طور کلی الگو‌های قیمتی کلاسیک به دو دسته تقسیم می‌شوند.

1- الگو‌های ادامه دهنده:

الگوهای ادامه‌دهنده یک اصلاح یا مکث قیمت است که در میانه روند‌ها شکل می‌گیرد و پس از آن روند به حرکت قبل خود ادامه می‌دهد.

2- الگو‌های برگشتی:

الگوهای برگشتی مشابه الگو‌های ادامه دهنده اصلاح یا مکث قیمتی در میان روند‌ها هستند. با شکل گیری این الگو‌ها، قیمت در جهت خلاف روند قبل حرکت می‌کند.

الگوهای ادامه دهنده

  • یک الگوی ادامه دهنده را می‌توان به عنوان یک مکث کوتاه در طول یک روند غالب در نظر گرفت، اصطلاحآٓ زمانی که گاوها در طول یک روند صعودی نفس خود را می‌گیرند، یا زمانی که خرس‌ها در طول یک روند نزولی برای لحظه‌ای استراحت می‌کنند.
  • در زمان تشکیل الگو‌های قیمتی هیچ راهی برای تشخیص الگوی ادامه‌دهنده با الگوی برگشتی از قبل وجود ندارد.
  • به این ترتیب، باید توجه دقیقی به خطوط روند مورد استفاده برای ترسیم الگوی قیمت داشت.
  • پس باید دقت کنید که آیا نمودار قیمت قادر است از خط مقاومتی و یا حمایتی عبور کند.
  • تحلیلگران تکنیکال معمولاً توصیه می‌کنند که فرض کنیم روند جاری تا زمان تغییر روند ادامه خواهد داشت.
  • به طور کلی، هرچه زمان تشکیل الگو بیشتر باشد، و حرکت قیمت در داخل الگو بزرگتر باشد، پس از خروج قیمت از الگو حرکت پر شتاب‌تر خواهد بود.

متداول‌ترین الگو‌های ادامه دهنده

رایج‌ترین الگوهای ادامه‌دهنده اینها هستند:

  • مثلث: مثلث با استفاده از دو خط روند همگرا ساخته شده‌اند.

  • پرچم: پرچم‌ها با دو خط روند موازی یا همگرا ترسیم شده‌اند.

  • کنج: کنج‌هایی که با دو خط روند همگرا ساخته شده‌اند که هر دو به سمت بالا یا پایین زاویه دارند.

  • مستطیل: در حقیقت کانال افقی است که نشان دهنده یک بازار خنثی است.

الگو‌های قیمتی برگشتی

  • در این الگوها، نمودار قیمتی بعد از طی روند مشخصی در طول بازه زمانی، روند آن متوقف و یا خنثی می‌شود و یا در جهتی مخالف روند قبلی خود، روند حرکتی جدیدی را در پیش خواهد گرفت.
  • در الگوی بازگشتی امکان دارد که یک روند نزولی به روند صعودی قبلی برگردد و یا یک روند صعودی به یک روند نزولی تبدیل شود.
  • به‌ واقع در الگوی بازگشتی، نقطه عطفی در نمودار به وجود می‌آید که روند بعدی را تحت تأثیر خود می‌گذارد.

متداول‌ترین الگوهای برگشتی

در اینجا می‌خواهیم درباره رایج‌ترین الگوهای برگشتی توضیح دهیم.

الگوی سر و شانه (Head & Shoulders)

شکل زیر الگوی برگشتی سر و شانه در سهام شرکت ملی صنایع مس ایران با نماد فملی است. شاهد افزایش حجم معاملات در زمان شکست خط گردن هستیم.

دو قله (Double Tops & Bottoms)

سه قله (Triple Tops & Bottoms)

تئوری امواج الیوت و الگوهای قیمتی

  • در تحلیل تکنیکال یک نظریه به نام تئوری امواج الیوت وجود دارد که برای توصیف حرکت قیمت در بازار‌های مالی استفاده می‌شود.
  • این نظریه توسط رالف نلسون الیوت پس از مشاهده و شناسایی الگوهای موج فرکتال تکرار شونده شناسایی شده است.
  • امواج را می‌توان در تمام حرکات قیمت سهام شناسایی کرد. سرمایه گذارانی که تلاش می‌کنند از روند بازار سود ببرند را می‌توان سوار بر موج توصیف کرد.

آشنایی با تئوری امواج الیوت

  • این نظریه توسط رالف نلسون الیوت در دهه 1930 ارائه شد.
  • پس از اینکه الیوت به دلیل بیماری مجبور به بازنشستگی شد، به چیزی نیاز داشت تا وقت خود را مشغول کند و شروع به مطالعه 75 سال نمودارهای سالانه، ماهانه، هفتگی، روزانه و خودساخته ساعتی و 30 دقیقه‌ای در شاخص‌های مختلف کرد.
  • این نظریه در سال 1935 زمانی که الیوت پیش‌بینی عجیبی از پایین بودن بازار سهام انجام داد، شهرت یافت.
  • از آن زمان تاکنون به یک عنصر اصلی برای هزاران مدیر پورتفولیو ، معامله‌گران و سرمایه‌گذاران خصوصی تبدیل شده است.
  • او دقت کرد که در نظر داشته باشد که این الگوها هیچ نوع اطمینانی در مورد حرکت قیمت در آینده ارائه نمی‌کنند، بلکه در به نظم بخشیدن به احتمالات برای اقدامات آتی بازار هستند.
  • امواج الیوت را می‌توان همراه با سایر اشکال تحلیل تکنیکال، از جمله شاخص‌های تکنیکال، برای شناسایی فرصت‌های خاص مورد استفاده قرار داد.
  • معامله‌گران ممکن است در یک زمان معین تفسیرهای متفاوتی از ساختار موج الیوت بازار داشته باشند.

امواج الیوت چگونه کار می‌کنند

بعضی از تحلیلگران تکنیکال با استفاده از تئوری امواج الیوت سعی می‌کنند از الگوهای موجی در بازار سهام سود ببرند. این فرضیه می‌گوید که حرکت قیمت سهام را می‌توان پیش‌بینی کرد زیرا آنها در تکرار الگوها ایجاد می‌شود. این تئوری دو نوع مختلف از امواج را شناسایی می‌کند:

امواج حرکتی

امواج اصلاحی

با توجه به تئوری امواج الیوت هر سیکل حرکتی شامل ۸ موج است. موج حرکتی شامل ۵ موج و موج اصلاحی هم شامل ۳ موج است.

الگوهای هارمونیک در بازارهای مالی

  • الگوهای هارمونیک، الگوهای قیمت با فرم هندسی هستند که با استفاده از اعداد فیبوناچی برای تعیین نقاط چرخش دقیق قیمت در نمودارها مشخص می‌شود.
  • برخلاف سایر روش‌های رایج معاملاتی، معاملات هارمونیک تلاش می‌کند تا حرکات آتی را پیش‌بینی کند.
  • از الگو‌های معروف یا متداول این سبک، می‌توان به گارتلی(Gartly)، پروانه (butterfly)، کوسه (shark)، خفاش (Bat) و خرچنگ (Crab) اشاره کرد.

هندسه و اعداد فیبوناچی

  • الگو‌های هارمونیک بر اساس این فرض است که رفتار قیمت بصورت یک فرم هندسی در قالب الگو و نسبت‌های فیبوناچی تکرار می‌شوند.
  • ریشه روش‌شناسی نسبت اولیه یا برخی از مشتقات آن (0.618 یا 1.618) است.
  • ن سبت‌های مکمل عبارتند از: 0.382، 0.50، 1.272، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14 و 3.618.
  • ن سبت اولیه تقریباً در تمام ساختارها و رویدادهای طبیعی و محیطی یافت می‌شود.
  • از آنجایی که این الگو در سراسر طبیعت و در جامعه تکرار می‌شود، این نسبت در بازارهای مالی نیز دیده می‌شود که تحت تأثیر محیط‌ها و جوامعی هستند که در آن معامله می‌کنند.
  • با مشاهده الگوهای هارمونیک با ابعاد و شکل های مختلف در نمودار قیمت، معامله‌گران می‌توانند نسبت‌های فیبوناچی را روی الگوها اعمال کنند. در مرحله بعدی آنها به دنبال این هستند که بتوانند حرکات آتی را پیش‌بینی کنند.

مسائل مربوط به هارمونیک

  • ممکن است یک معامله‌گر غالباً الگویی را ببیند که شبیه یک الگوی هارمونیک است، اما سطوح فیبوناچی الگو را تایید نکند، بنابراین الگو را از نظر رویکرد هارمونیک، غیرقابل اعتماد می‌کند.
  • این می‌تواند یک مزیت باشد، زیرا مستلزم آن است که معامله‌گر صبور و منتظر تنظیمات ایده‌آل باشد.
  • الگوهای هارمونیک می‌توانند مدت زمان حرکت قیمت را بسنجند. اما می‌توان از آنها برای جداسازی نقاط معکوس نیز استفاده کرد.
  • این خط زمانی رخ می دهد که یک معامله‌گر در منطقه معکوس وارد و در ادامه الگوی نقض شود.
  • وقتی این اتفاق می‌افتد، معامله‌گر می‌تواند در معامله‌ای گرفتار شود که روند به سرعت در جهت خلاف معامله او حرکت کند.
  • بنابراین، مانند همه استراتژی های معاملاتی، مدیریت ریسک باید لحاظ شود.
  • دقت کنید که این الگوها ممکن است در الگوهای دیگر هم وجود داشته باشند.
  • همچنین ممکن است که الگوهای غیرهارمونیک هم در بافت الگوهای هارمونیک وجود داشته باشند.
  • اینها می‌توانند برای کمک به اثربخشی الگوی هارمونیک و افزایش عملکرد ورود و خروج استفاده شوند.
  • چندین موج قیمت نیز ممکن است در یک موج هارمونیک وجود داشته باشد (به عنوان مثال، یک موج CD یا موج AB). قیمت ها دائما در حال چرخش هستند.
  • بنابراین، بررسی نمودار قیمت در تایم فریم بالاتر مهم است.
  • ماهیت فراکتال بازارها اجازه می‌دهد که این نظریه در تایم فریم‌های متفاوت اعمال شود.

الگو‌های کندلی یا شمعی ژاپنی

نمودارهای کندل استیک ابزاری تکنیکالی هستند که با توجه به ۴ قیمت اصلی، داده‌ها را در بازه‌های زمانی متعدد نمایش می‌دهند. قدمت نمودار‌های شمعی ژاپنی به تاجران برنج ژاپنی در قرن هجدهم بر‌می‌گردد. نمودار‌های شمعی ژاپنی نسبت به نمودار‌های میله‌ای و خطی ساده‌تر و مفیدتر هستند. کندل‌ها الگوهایی می‌سازند که جهت قیمت را پس از تکمیل پیش‌بینی می‌کنند.

استیونیسون در کتاب محبوب خود در سال 1991، «تکنیک‌های نمودار شمعی ژاپنی»، الگوهای شمعدانی را به دنیای غرب آورد. بسیاری از تاجران حالا می‌توانند ده‌ها مورد از این الگو‌ها را شناسایی کنند که نام‌های مختلفی به صورت زیر دارند:

الگو پوشش ابر سیاه

ستاره صبحگاهی

ستاره شامگاهی

الگوی پوشا

الگوی نافذ

علاوه بر این، الگوهای تک میله به صورت زیر در ده‌ها استراتژی معاملاتی بلندمدت و کوتاه گنجانده شده‌اند.

مرد به دار آویخته

الگوهای پرایس اکشن

در سبک تحلیلی پرایس اکشن، الگو‌های مورد استفاده برای شناسایی نواحی برگشت قیمت، همان الگو‌های شمعی ژاپنی در نواحی حمایت و مقاومت هستند.

اگرچه ذات اصلی پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال یکسان است، ولی در گذر زمان تعدادی از افراد تحلیلگر و معامله‌گر موفق پرایس اکشنی شروع به آموزش استراتژی شخصی خود در زمینه این سبک تحلیلی کردند. امروزه هرکدام از این سبک‌ها به نام این افراد شناخته می‌شوند. از اصلی‌ترین استراتژی‌های شناخته‌شده در زمینه تحلیل و معامله پرایس اکشن، متعلق به این ۴ نفر است:

  • لنس بگز (Lance Beggs):نام استراتژی پرایس اکشن لنس با نام YTC یا مربی معامله‌گری شما (Your Trading Coach) است.
  • گالن وودز (Galen Woods):استراتژی وودز TSR یا بررسی ستاپ‌های معاملاتی (Trading Setups Review) نام دارد.
  • ال بروکز (Al Brooks) : ال بروکز استراتژی خود را در ۴ کتاب با نام‌های معامله با پرایس اکشن (Trading Price Action) ارائه کرد.
  • یک سیستم شرکتی به نام RTM یا Read The Market:استراتژی RTM نیز به همین نام RTM شناخته می‌شود.

کلام آخر

یکی از روش‌های تحلیل تکنیکال در بازار‌های مالی بررسی الگو‌های قیمتی است. به طور کلی الگو‌های قیمتی شامل الگو‌های کلاسیک (الگو‌های قیمتی)، الگوی الیوت، الگوی هارمونیک و الگو‌های شمعی ژاپنی، الگوی پرایس اکشن هستند. آیا شما هم تجربه کار با این الگوهای قیمتی را داشته‌اید؟ به نظر شما کدام یک از الگوهای قیمتی بهتر از بقیه است؟ لطفا نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

سوالات متداول

الگوهای قیمتی به طور روندهای بازارهای مالی هستند که به صورت نمودارهای مختلف نمایش داده‌ می‌شوند.در تحلیل تکنیکال، می توان از الگوهای قیمتی در جهت تایید روند جاری قیمت یا به عنوان یک هشدار مبنی بر تغییر روند از صعود به نزول یا بلعکس استفاده کرد.

به طور کلی الگو‌های قیمتی به ۴ دسته از جمله الگو‌های کلاسیک، الگوی الیوت، الگوی هارمونیک و الگو‌های شمعی ژاپنی تقسیم می‌شوند.

منابع

“Introduction to Technical Analysis Price Patterns”, Investopedia, 2022.

“What Is the Elliott Wave Theory?”, Investopedia, 2022.

“Harmonic Patterns in the Currency Markets”, Investopedia, 2022.

“The 5 Most Powerful Candlestick Patterns”, Investopedia, 2022.

معروف‌ترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال را بشناسید

روش‌های مختلفی برای تجزیه و تحلیل بازارهای مالی با استفاده از تحلیل تکنیکال وجود دارد. بعضی معامله‌گران از شاخص‌ها و نوسان‌ها استفاده می‌کنند، در حالی که بعضی دیگر تجزیه و تحلیل خود را فقط برمبنای حرکات قیمت انجام می‌دهند. نمودارهای شمعی نمای کلی نوسانات قیمت را در طول زمان نشان می‌دهند. ایده اصلی این روش آن است که با مطالعه عملکرد قیمت در گذشته، بتوان به الگوهای تکرار شونده‌ای پی برد. بسیاری از معامله‌گران از نمودارهای شمعی در بازار سهام، فارکس و ارز استفاده می‌کنند. به مجموعه‌ای از متداول‌ترین این الگوها، الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال گفته می‌شود. بسیاری از معامله‌گران این الگوها را به عنوان شاخص‌های معاملاتی معتبر در نظر می‌گیرند. چرا اینطور است؟ آیا تجارت و سرمایه‌گذاری، به معنای یافتن فرصت‌هایی که دیگران از آن غافل هستند، نیست؟ بله، اما به روانشناسی افراد نیز مربوط است. از آنجا که الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال به هیچ اصل علمی یا قانون فیزیکالی محدود نیستند، اثربخشی آن‌ها به تعداد شرکت‌کنندگان در بازار بستگی دارد.

الگوی نموداری چیست؟

هنگامی‌که روند بازار صعودی است، قیمت‌ها به صورت نوسانی (با اوج و فرودهای متناوب) افزایش می‌یابند. از طرف دیگر در بازارهای نزولی، قیمت‌ها رو به کاهش می‌روند، هرچند باز هم اوج و فرودهای متناوب در آن دیده می‌شود. چه اتفاقی می‌افتد وقتی بازار در محدوده معاملات تثبیت می‌شود؟ در این حالت می‌بینیم که قیمت بدون هیچ روند خاصی در نوسان است. مهم نیست در کدام مرحله یا روند ورود به بازار قرار داشته باشید. عملکرد قیمت به طور کلی از یکسری الگوی تکراری پیروی می‌کند. این همان‌چیزی است که الگوی نموداری نامیده می‌‌شود. تاجران باهوش به این الگوهای قیمتی توجه می‌کنند تا قبل از انجام معامله، نسبت به سود و زیان آن بینش درستی پیدا کنند. این الگوها به معامله‌گران نشان می‌دهند که در مرحله بعد، روند افزایش یا کاهش قیمت ادامه خواهد داشت یا به طور کل برعکس می‌شود. الگوهای قیمتی همچنین به معامله‌گران کمک می‌کنند تا نقطه ورود و خروج به بازار، حد ضرر و موارد دیگر را با دقت بیشتری تعیین کنند.

دو نوع الگوی نموداری وجود دارد: الگوهای بازگشتی درمقابل الگوهای ادامه‌دهنده

باید به این نکته توجه داشت که نمودار سهام به طور کلی، در یکی از این دو نوع الگوی مشخص قرار می‌گیرند: الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامه‌دهنده. الگوهای بازگشتی در پایان روند و هنگامی که بازار قصد تغییر جهت دارد، پیدا می‌شوند. به عنوان مثال، پس از یک روند صعودی طولانی‌مدت در قیمت، بازار می‌تواند فرسوده شود و روند نزولی قیمت را شروع کند. معامله‌گران به طور معمول در زمان تغییر جهت بازار از الگوهای بازگشتی استفاده می‌کنند. الگوهای ادامه‌دهنده نشان می‌دهند که قیمت‌ها روند فعلی خود را ادامه می‌دهند. در روند صعودی، قیمت اغلب بالا می‌رود، استراحت می‌کند و کمی عقب می‌کشد. سپس دوباره روند صعودی خود را طی می‌کند. بنابراین معامله‌گران با استفاده از الگوهای ادامه‌دهنده خود را در جهت یک روند قرار داده یا به موقعیت برنده فعلی خود می‌افزایند.

چرا لازم است از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال استفاده کنیم؟

معامله‌گران الگوهای قیمت را طی صد سال گذشته بررسی کرده و مجموعه‌ای از الگوهای تکرار شونده را پیدا کرده‌اند. شاید برایتان سؤال باشد که چرا این الگوها تکرار می‌شوند. پاسخ روشن است، چون عمده حرکات بازار تحت تأثیر هیجانات انسانی صورت می‌گیرد و طبیعت انسان هرگز تغییر نمی‌کند. دقیقاً به همین دلیل الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال اهمیت دارند: می‌توانند به شما یک بینش روانشناسانه نسبت به روند کلی بازار بدهند. تحرکات بازار تا حد زیادی ناشی از نحوه واکنش معامله‌گران نسبت به اتفاقاتی است که رخ می‌دهند. وقتی این اقدامات و واکنش‌ها را درک کردید، کسب چنین بینشی به شما کمک می‌کند تا بهتر بدانید که معامله‌گران در قدم بعدی چه کاری انجام خواهند دارد. درنتیجه می‌توانید تصمیم بگیرید که چه زمانی باید وارد بازار شوید یا از آن خارج شوید.

آشنایی با مهم‌ترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال

صدها الگوی کلاسیک تحلیل تکنیکال وجود دارد. اگر دید دقیق و قدرتمندی داشته باشید، حتی می‌توانید خودتان هم الگوهای جدیدی برای خودتان کشف کنید. تعداد معدودی از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال به طور مداوم در نمودارها تکرار می‌شوند. بنابراین بسیاری از معامله‌گران به دنبال استفاده از این نمودارها هستند. ممکن است این نمودارها از نوع بازگشتی یا ادامه‌دهنده باشند. در ادامه با بعضی از مهم‌ترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال آشنا خواهید شد:

الگوی فنجان و دسته (The Cup and Handle)

الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال دسته و فنجان

الگوی فنجان و دسته در بین معامله‌گران سهم‌های کوچک و ارزان محبوبیت زیادی دارد. این الگو می‌تواند اولین نشانه یک افزایش قیمت قابل‌توجه باشد. وقتی به الگوی فنجان و دسته نگاه می‌کنید، به نظرتان می‌رسد که شبیه یک فنجان چای است. این الگو اغلب در روندهای نزولی طولانی مدت دیده می‌شوند. می‌بینیم که قیمت‌ها به سمت بالا حرکت می‌کنند و سطح بالای اولیه را قبل از پایین افتادن قیمت می‌سازند، و درنهایت به سمت بالاتر حرکت می‌کنند. به آن کف گرد، فنجان گفته می‌شود. این سطح اغلب نشان می‌دهد که حرکت قیمت، رو به پایین رفته است و معامله‌گران در حال خرید سهام با قیمت پایین هستند. بعد از شروع ریزش قیمت، به بخشی از الگو می‌‎‌رسیم که دسته نام دارد. دسته جایی است که می‌توانیم یک پولبک کوچک را مشاهده کنیم. قیمت قبل از اینکه به سرعت بریزد و سطح بالای مقاومت را امتحان کند، به سمت پایین حرکت می‌کند. معامله‌گران اغلب وقتی سهام را می‌خرند که سطح مقاومت بالای الگوی فنجان و دسته شکسته شود.

الگوی سقف دوقلو (The Double Top)

الگوی سقف دوقلو

الگوی سقف دوقلو یکی از قدرتمندرین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال و از نوع بازگشتی است. در این الگو، بازاری که روند صعودی دارد یک سقف را امتحان می‌کند، پولبک می‌کند و سپس سعی می‌کند به سقف قبلی برسد و از آن عبور کند. اما در این کار ناموفق است و قیمت افت می‌کند. دقت کنید که دو قله الگو تقریباً در یک قیمت قرار دارند، به همین دلیل این الگو را سقف دوقلو می‌نامیم. الگوی سقف دوقلو نشان می‌دهد که بازار قدرت کافی برای عبور از سطح مقاومت اصلی را ندارد. با مشاهده این الگو می‌توانید پیش‌بینی کنید که روند صعودی، حداقل به طور موقت، تمام شده است. درنتیجه باید انتظار داشته باشید قیمت در یک محدوده مشخص نوسان کند یا روند نزولی خود را آغاز کند.

الگوی سر و شانه (The head and shoulders)

الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال

الگوی سر و شانه یکی از مشهورترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال است. حتی معامله‌گرانی که هرگز از هیچ نموداری استفاده نمی‌کنند نیز، اغلب این نام را شنیده‌اند و روش استفاده از آن را می‌دانند. الگوی سر و شانه دقیقاً همان‌طوری به نظر می‌رسد که از نامش پیداست. یک حرکت کوچک قیمت به سمت بالا و سپس یک پولبک وجود دارد. قبل از آنکه قیمت به عقب برگردد، یک حرکت بزرگ صعودی دارد. سپس یک حرکت کوچک دیگر مانند حرکت اول ایجاد می‌شود. دو نوسان کوچکتر شانه‌ها هستند، نوسان بزرگ میانی نیز سر است. الگوی سر و شانه یکی از الگوهای اصلی بازگشتی است. این الگو نشان می‌دهد که به احتمال زیاد بازار به زودی به روند صعودی خود پایان داده و روند نزولی را در پیش می‌گیرد. معامله‌گران اغلب به دنبال پایین آمدن قیمت از دو سطح پایین هستند که خط گردن نامیده می‌شود. پس از شکستن گردن بهترین زمان برای ورود به بازار است.

الگوی مثلث (Triangles)

الگوی مثلثی در تحلیل بورس

الگوی مثلث یکی از متداول‌ترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال است که در آن قیمت سهام نوسانات بسیاری را تجربه می‌کند. نوساناتی که هربار کوچک و کوچکتر می‌شوند. اگر خطوط این نوسان‌ها را به هم وصل کنیم شکل یک مثلث ایجاد می‌شود. مثلث‌ها از نوع الگوهای ادامه‌دهنده هستند و نشان می‌دهند که بازار بعد از روند قبلی، پیش از آنکه در جهت روند اصلی ادامه پیدا کند، مکث می‌کند. سه نوع الگوی مثلثی وجود دارد:

  • الگوی مثلثی متقارن: در این الگو خط بالای مثلث به سمت پایین شیب دارد و شیب خط پایین به سمت بالا است. معامله‌گران غالباً این موضوع را به عنوان مکث در حرکت بازار، قبل از ادامه روند آن می‌دانند.
  • الگوی مثلث صعودی: مثلث صعودی جایی است که خط پایین رو به افزایش است اما خط بالا افقی است. این نشان دهنده یک مکث دیگر در بازار است، اما هنوز هم قدرت خرید بیشتری نسبت به فروش وجود دارد (نشانه صعودی).
  • مثلث نزولی: مثلث نزولی جایی است که خط بالا به سمت پایین شیب دارد اما خط پایین افقی است. این نشان می‌دهد که فروشندگان کنترل بازار را در دست دارند. این نوع مثلث یک الگوی ادامه‌دهنده است که در روندهای نزولی دیده می‌شود.

مثلث‌ها یکی از ساده‌ترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال هستند که حتی افراد مبتدی هم می‌توانند به راحتی از آن‌ها استفاده کنند. اگر به تازگی وارد بازار بورس شده‌اید، شاید بهتر باشد کارتان را با الگوهای مثلثی شروع کنید.

الگوی پرچم (Flag)

الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال

پرچم یکی دیگر از الگوهای ادامه‌دهنده رایج است که در همه بازه‌های زمانی مشاهده می‌شود. الگوی پرچم بسته به اینکه در روند صعودی باشد یا نزولی، می‌تواند از نوع صعودی یا نزولی باشد. پرچم صعودی با یک حرکت افزایش قیمت مشخص می‌‎شود. سپس بازار متوقف شده و دوباره به عقب برمی‌گردد، و تعدادی حرکت کوچک بالا و پایین در مسیر خود ایجاد می‌کند. معامله‌گران عموماً این را به عنوان مکث موقتی تلقی می‌کنند و انتظار دارند روند اولیه به زودی از سر گرفته شود. از طرف دیگر الگوی پرچم نزولی برعکس عمل می‌کند. قیمت یک حرکت سریع به سمت پایین دارد، سپس به صورت چند نوسان کوچک، قبل از روند نزولی کلی افت می‌کند. برای ترسیم الگوی پرچم، باید از هر نوسان بالا و پایین خطوطی را رسم کنید. اگر به درستی رسم شوند، تصویر یک پرچم روی میله پرچم را ایجاد می‌کنند. الگوی پرچم نیز یکی دیگر از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال مناسب برای افراد مبتدی است.

کلام آخر

الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال در دست معامله‌گران ماهر یکی از قدرتمندترین ابزارها در درک بازار و انجام معاملات موفق است. تعجبی ندارد که معامله‌گران صدها سال از نمودارها استفاده کرده‌اند و امروز نیز به این کار ادامه می‌دهند. اگر یاد بگیرید که روش کار با این نمودارها چگونه است می‌توانید در معاملات خود از آن‌ها استفاده کنید. آکادمی دکتر ژند یک بسته آموزشی کامل برای معرفی الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال و توضیح روش بکارگیری هر یک تهیه کرده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر و تهیه پکیج الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال اینجا کلیک کنید.

مثلث استرنبرگ چیست؟ | آشنایی با مثلث عشق و پیام آن

مثلث عشق چیست؟ مثلث استرنبرگ از چه می گوید؟

این‌ها سوال‌هایی است که در ذهن بسیاری از ما بوده و هست.

اما رابرت استرنبرگ (Robert Sternberg یا اشترنبرگ) از دانشمندان مطرح در زمینه روانشناسی شناختی، از کنار این سوال‌ها نگذشت و سعی کرد پاسخ دقیق‌تری برای آن‌ها پیدا کند؛ پاسخی که امروز آن با نام مثلث استرنبرگ یا مثلث عشق می‌شناسیم.

مثلث استرنبرگ از چه می‌گوید؟

در ادامه‌ی این درس، می‌خواهیم به پاسخ همین سوال بپردازیم. اما فعلاً‌ در حد یک پاسخ کوتاه و مختصر باید بگوییم که رابرت استرنبرگ این مثلث را در سال ۱۹۸۶ در یک مقاله با عنوان یک تئوری مثلثی از عشق (A Triangular Theory of Love) مطرح کرد.

او بر پایه‌ی مطالعات و مقالات قبلی خودش و نیز تعدادی دیگر از نظریه های عشق و عشق‌ورزی، پیشنهاد کرد که می‌توان برای عشق، سه مولفه‌ی اصلی در نظر گرفت.

او این سه مولفه را چنین نام‌گذاری کرد:

  • صمیمیت و نزدیکی (Intimacy)
  • شور و شوق (Passion)
  • تصمیم و تعهد (Decision / Commitment)

استرنبرگ این سه مولفه را سه رأس یک مثلث در نظر می‌گیرد و آن را مثلث عشق نام‌گذاری می‌کند (اگر چه این روزها بیشتر آن را به نام خود وی، یعنی مثلث استرنبرگ می‌شناسند):

وقتی عشق را به سه مولفه‌ی اصلی تقسیم کنیم، قوت و ضعف هر یک از این عوامل می‌تواند شکل متفاوتی از عشق را بسازد و بر این اساس می‌توان هشت نوع عشق تعریف کرد (هشت = دو به توان سه). کاری که استرنبرگ در مقاله‌اش انجام می‌دهد و انواع عشق را در قالب هشت دسته طبقه‌بندی می‌کند.

البته او تأکید می‌کند که عشق را می‌توان به شکل‌های مختلف و از دریچه‌های متفاوت نگاه کرد و درک الگوهای مثلث مثلث عشق صرفاً یکی از مدل های توصیف عشق است. او هم‌چنین توضیح می‌دهد که می‌داند خُرد کردن یک پدیده به اجزای آن، می‌تواند باعث شود که بخش‌هایی از ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های آن از دست برود.

در عین حال، او خوش‌بین است و می‌گوید که هم‌چنان این مدل سه‌بخشی می‌تواند به درک بهتر معنای عشق کمک کند و بسیاری از پدیده‌های مرتبط با رابطه عاطفی را توضیح داده و توجیه کند.

اکنون که بیش از سه دهه از عمر مثلث عشق می‌گذرد و هم‌چنان در کتاب‌ها و بحث‌ها و سخنرانی‌ها و مقالات به آن اشاره می‌شود، می‌توان گفت که ادعای استرنبرگ درست بوده و این مثلث، می‌تواند به درک بهتر عشق و عشق‌ورزی کمک کند.

در ادامه هر یک از این سه بُعد را بررسی کرده و سپس به هشت نوع عشقی که استرنبرگ تعریف می‌کند می‌پردازیم.

منظور از صمیمیت (Intimacy) چیست؟

پیام مثلث استرنبرگ برای ما چیست؟

استرنبرگ با مثلث خود به ما کمک می‌کند که روابط عاطفی خود را بهتر تحلیل کنیم و بفهمیم. او عشق را از یک مفهوم مبهم به یک ترکیب سه‌گانه‌ی قابل‌فهم تبدیل می‌کند و باعث می‌شود راحت‌تر بفهمیم که کدام بخش از رابطه‌ی ما جای بهبود دارد.

ضمناً نکته‌ی مهمی را هم به ما یادآوری می‌کند: برای عمیق‌تر شدن و بهتر شدن رابطه‌ی عاشقانه، نمی‌توانیم تمام فشار خود را روی یک مولفه بگذاریم. رابطه‌ی عاشقانه‌ی واقعی از ترکیب هر سه مولفه شکل می‌گیرد.

به عنوان یک مثال ساده، خانواده‌هایی که احساس می‌کنند گرمای کافی در رابطه‌ی عروس و دامادشان وجود ندارد و آن‌ها را به بچه‌دار شدن تشویق می‌کنند، به اشتباه بر این باورند که با فشار آوردن به مولفه‌ی تعهد (چون بچه‌دار شدن تعهد در رابطه را بیشتر می‌کند) می‌توانند جای خالی صمیمیت و شوق را پر کنند.

یا زوجی که صمیمیت و همدلی چندانی میان‌شان وجود ندارد، به جای تلاش برای نزدیک‌تر شدن در این حوزه، می‌کوشند با افزایش جذابیت فیزیکی خود برای طرف مقابل، رابطه‌ی خود را تقویت و ترمیم کنند.

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های حمایت اجتماعی و رابطه عاطفی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

تعداد درس‌ها: ۴۹ عدد

دانشجویان این درس: ۳۲۲۶ نفر

تمرین‌های ثبت‌شده: ۳۵۷۶ مورد

به عنوان عضو ویژه‌ی متمم به مجموعه درس‌های بسیار بیشتری از جمله درس‌های زیر دسترسی پیدا می‌کنید:

ضمناً از میان دوستان متممی، کسانی که درس‌های حمایت اجتماعی و رابطه عاطفی را مطالعه کرده‌اند، به درس‌ها و موضوعات زیر نیز علاقه نشان داده‌اند:

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

گاهی اوقات در مثلث استرنبرگ، Passion را هوس ترجمه می‌کنند. آیا هوس ترجمه‌ی بهتری نیست؟

استرنبرگ تأکید می‌کند که جذابیت فیزیکی یکی از محرک‌های اصلی Passion است و به همین علت، برخی مترجمان به نتیجه رسیده‌اند که هوس می‌تواند ترجمه‌ی مناسبی باشد. اما او در کنار این تأکید توضیح می‌دهد که بسیاری از عوامل دیگر که زیرمجموعه‌ی تعهد یا صمیمیت نیستند، در گروه Passion قرار می‌گیرند. مثلاً این‌که شما کسی را آن‌قدر دوست دارید که علاقه‌مندید تابعش باشید و طبق دستور و اراده‌ی او رفتار کنید.
با درک الگوهای مثلث توجه به این نکته و مثال‌های مشابهی که استرنبرگ مطرح می‌کند، به نظر می‌رسد هوس، تمام مفهوم مد نظر را منتقل نکند و «شوق در رابطه» ترجمه‌ی بهتری باشد.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری حمایت اجتماعی به شما پیشنهاد می‌کند:

چند مطلب پیشنهادی از متمم:

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم مخففِ محل توسعه مهارتهای من است؛ یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحه‌ی درباره متمم مراجعه کنید.

ما برای هر یک از درس‌های متمم، یک نقشه راه داریم که به یادگیری آن درس کمک می‌کند.

می‌توانید با مراجعه‌ به صفحه‌ نقشه راه یادگیری، عنوان درس‌های مختلف متمم را ببینید.

همچنین می‌توانید دوره MBA متمم را ببینید.

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به چیزی در حدود نصف درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.

پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به کاربر ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۷۴ هزار تومان)، فصلی (۱۹۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۳۴۵ هزار تومان) و یکساله (۵۸۵ هزار تومان) بخرید.

برای اطلاعات بیشتر لطفاً به صفحه‌ی ثبت نام مراجعه کنید.

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

۲۲ نظر برای مثلث استرنبرگ چیست؟ | آشنایی با مثلث عشق و پیام آن

پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

نویسنده‌ی دیدگاه : برگ

ای عشق همه بهانه از توست،
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی،
وین زمزمه ی شبانه از توست
من انده خویش را ندانم،
این گریه ی بی بهانه از توست
ای آتش جان پاکبازان،
در خرمن من زبانه از توست

چرا با خواندن این مطلب اولین نامی که در خاطرم آمد پیرمان «هوشنگ ابتهاج» بود؟ و شعری از او نوشتم؟ شاید چون او در یک شعرخوانی گفت من نمی‌توانم شعرم را بلند بخوانم چون ذاتِ شعر زمزمه‌وار و آرام است. یک حالت معنوی دارد. من هم دربارۀ عشق و صحبت از عشق همین حس را دارم. ذات این مسائل گویی آن‌گونه بلوری و ظریف است که با تشریح ما می‌شکند.

حقیقتا عشق را یک اتفاق ناخودآگاه می‌دانم که روح آدم از آن خبر ندارد. یعنی وقتی تو می‌خواهی با کسی که عاشقش می‌شوی ملاقات کنی اصلا نمی‌دانی قرار است عاشق شوی. عشق با یک اتفاق حساب نشده شروع می‌شود اما ماندگاری‌اش علم و مطالعه و کار کردن روی خود می‌خواهد. غالبا روح‌هایی که مادی‌گرا و اشیاء دوست هستند، عشق را هم خیلی زود به کالایی بدل می‌کنند و به جای ارزش‌ها به قیمت‌ها می‌اندیشند و زود برایشان همه چیز رنگ می‌بازد. برای عشق حقیقی رشد صفت‌های والای انسانی یک ضرورت است.

من عمیقا باور دارم عشق اولیه با هوشمندی و حفظ جذابیت روحی و جسمی (جسمی هم بسیار مهم است) در طول زمان به عشق عمیق بدل می‌شود و می‌تواند بدل به عشق احمقانه و مخصوصا عشق تهی نشود. (چون روابط دائما در حال تغییر و تبدیل است)

دربارۀ مثلث عشق باید بگویم عاشقانه‌ای منطقی است و قابل قبول. بدون صمیمیت و شوق و تعهد یا رابطه زود گذر است یا اگر دوام یابد افراد برای هم تبدیل به محترم‌های کسالت‌آوری می‌شوند.

برای مسئله‌ای از جنس زمزمه و صدای نجواگون، نمی‌شود مثال شخصی زد و بحث را بیشتر گشود اما می‌شود برای دوستان زیباترین و به یادماندنی‌ترین عاشقانه‌ها را به اشتراک گذاشت.

«سیمین دانشور» در رمان «سووشون»:
«خود حاج آقایم می‌گفت مسجد و درسم را که ازم گرفته‌اند، در کارهای دیگر هم استغفرالله، نمی‌توانم دخالت کنم. آخر آدم باید در این دنیا یک کار بزرگتری از زندگی روزمره بکند. باید بتواند چیزی را تغییر بدهد. حالا که کاری نمانده بکنم پس عشق می‌ورزم. می‌گفت:
«عشق از این بسیار کرده است و کند خرقه با زنار کرده است و کند.» می‌گفت:
«تختۀ کعبه است ابجدخان عشق.»
«نادر ابراهیمی» در «یک عاشقانۀ آرام»:
«صدای عطر تو از صدای تمام پرندگانی که گروهی می‌خواندند، بلندتر بود.
آذری با آن صدای بی‌گذشت پرسید: عاشقش شده‌یی؟
گفتم: عشق، نمی‌دانم چیست. بی‌تجربه‌ام. تازه‌کارم. نمی‌دانم این‌طور خواستن اسمش عشق است یا چیز دیگر. فقط، سخت می‌خواهمش.
_سخت خواستن، می‌تواند عشق باشد.
_گفته‌اند: «به شرط آنکه سخت بماند و نرم».
«بیژن الهی» در مجموعه شعر «جوانی‌ها»
ما چون دو قطرۀ باران
یک صدا داریم
چون دو قطرۀ باران
به سپیدی می‌انجامیم
تو بر دست‌های من می‌ریزی
و من از خود رها می‌شوم

جدا از بی‌کرانی‌ی دریاها
و گذران جویبار
چون دو قطرۀ باران
چشم به هم داریم
چون دو قطرۀ باران
که به هم آغشته شده‌اند و یکی شده‌اند
چون دو قطرۀ باران
بر دورترین برگ یک بید
چون دو قطرۀ باران
که روزی می‌چکد می‌پاشد
از خود هزار زوج می‌سازد
چون دو قطرۀ باران
که فقط یک قلب دارند
تا یکدگر را یکسان دوست بدارند
چون دو قطرۀ باران
که گنجشکها برچینند
و آفتاب
در یک هنگام
بخوشاند…
«احمد شاملو» در نامه‌هایش به آیدا:
به تو ثابت خواهم کرد که عشق، تواناترین خدایان است.
و نیز:
دستت را به من بده، ای تصویر شادمانۀ همه امیدها! فردا از آن ماست. چرا که نباشد؟ این شایستگی را روح ما به ما می‌دهد. روح ما و معرفت ما.
من با یاری دستان تو همۀ سپیده‌دم‌ها را فتح خواهم کرد. زیرا که به عشق ایمان دارم.
به تو فکر می‌کنم و وجود دوگانۀ خود را احساس می‌کنم.
تو را دوست می‌دارم و پیروز می‌شوم.
تو را در بر می‌گیرم، و این پیوندی است که میوه‌اش پیروزی است.
پیروزی به زندگی
و بدی.
«ایران درّودی» در کتاب « در فاصلۀ دو نقطه»

خصیصۀ عشق گزینش ارزش‌هاست و عشق از بافت ارزش‌هایی است که با چیزی جز خودش قابل ارزیابی و ارزش نیست. برای من تعریف عشق، جدا از تحسین نیست و نمی‌توانم کسی را بی‌آنکه تحسین کنم دوست بدارم.

«احمد محمود» در رمان «مدار صفر درجه»

اگر عشق دل آدم را تکان نده، چطور بفهمه که زنده‌س؟!

«نزار قبانی» (که او را به خاطر شوق و شورش دوست دارم)
«وقتی مردان به تحسین از تو سخن می‌گویند
و زنان به خشم
می‌فهمم چه‌قدر زیبایی»
در پایان کلامم، معتقدم در عشق باید که دانش‌ها و تحلیل‌ها و واکاوی کردن‌ها تبدیل به بینش و علمی درونی شود وگرنه اگر خیلی بخواهیم دانشمان را به طرف مقابل نشان دهیم و دانایی‌مان را به احتمال زیاد نخواستنی و حوصله سر بر بشویم. عشق، زیرکی می‌خواهد. باید تمام فنون و دانش‌ها را در معجونی به نام ظرافت حل کرد.

به عنوان یک زن خوب می‌دانم کاری که ظرافت روح یک زن با مرد می‌کند هرگز خوش‌تراش‌ترین اندام‌ها و زیباترین چهره‌ها و کاریزماترین شخصیت‌ها و بالاترین مدرک‌ها و عناوین و. نخواهد کرد.

من قدرتمندترین زن‌ها را آن‌ها می‌دانم که سفر قهرمانی‌شان را با مدلی کاملا زنانه طی می‌کنند و هرگز تبدیل به یک مرد موفق و بی‌ظرافت نمی‌شوند!

الگوی قیمت (Price Pattern) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

در بازار بورس و تمام بازارهای مالی، کاربران برای بررسی نمودارها و وضعیت های مختلف روش های متفاوت تحلیلی را به کار می گیرند و این روش ها در بازارهایی که نقطه عطف آن ها عرضه و تقاضاست خودنمایی می کنند. هدف از شرکت در بورس رسیدن به سودی منطقی است و این هدف با کمک گرفتن از الگوها و تحلیل های رایج امکان پذیر می شود. به طور کلی در حوزه بورس و سرمایه گذاری از دو روش تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادی استفاده می شود که ما در این محتوا به بررسی تحلیل تکنیکال و مفهوم الگوی قیمت می پردازیم.

الگوی قیمت (Price Pattern) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

الگوی قیمت (Price Pattern) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

الگوی قیمت ( Price Pattern )

قبل از صحبت در مورد مفهوم الگوی قیمت لازم است تا اطلاعات مختصری درباره تحلیل تکنیکال داشته باشیم تا با هدف این محتوا بیشتر آشنا شویم.

وارد شدن به بورس نیازمند اطلاعات و دانش به خصوصی است و هر چه دانش شما در زمینه بورس و سهام بیشتر باشد بهتر می توانید به بررسی نمودارهای قیمت و حجم معاملات اقتصادی بپردازید.

اطلاعات لازم برای درک بهتر از بورس نیازمند تحلیل است تا با استفاده از آن بررسی مناسبی از وضعیت سهام مختلف داشته باشید و با توجه به اخبار مربوطه بتوانید با روش هایی معقول و منطقی عمل کنید. به طور کلی در حوزه بورس و سرمایه گذاری از دو روش تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادی استفاده می شود که ما در این محتوا به بررسی تحلیل تکنیکال و مفهوم الگوی قیمت می پردازیم.

در تحلیل تکنیکال شما با استناد به نمودارهای قیمت و انواع معاملات و حجم آن ها به بررسی و ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام مختلف می پردازید؛ در واقع تحلیل تکنیکال نوعی استراتژی مختص معاملات بازار بورس است که سرمایه گذاری ها و فرصت هایی که شما برای معامله دارید را بررسی می کند، این تجزیه و تحلیل به شما کمک می کند تا نسبت به وضعیت سهام و معاملات موجود آگاه شوید.

شما با استفاده از تحلیل تکنیکال می توانید روند معاملات و تغییراتی که در قیمت سهام به وجود آمده است را بررسی کنید. حرفه ای بودن در بورس تضمین موفقیت هر شخص است و برای رسیدن به این موفقیت لازم است تا به استراتژی ها و تحلیل هایی که برای رسیدن به جایگاهی برتر در خرید و فروش سهام ضرورت دارد، آگاه باشید. (1)

الگوی قیمت (Price Pattern) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

مفهوم الگوی قیمت در تحلیل تکنیکال

هر نمودار در بازار بورس از الگوهای متفاوتی حاصل می شود و بررسی این الگوها و خواندن نمودارها باید با کسب دانش بیشتر همراه باشد و این دانش به شما کمک می کند تا توانایی بررسی وضعیت های مختلف را به دست آورید.

یکی از مهم ترین فرضیات در تحلیل تکنیکال عنوان قیمت است که در واقع نشان دهنده تمام اطلاعات لازم است؛ شما با تحلیل نمودارهای قیمت و بررسی آمار نوسان آن و مشاهده تغییرات توسط تحلیل تکنیکال می توانید جریان قیمت های پیش رو را پیش بینی کنید.

فرضیه دیگر این موضوع را بیان می کند که نوسان قیمتی که در بازار سهام وجود دارد تصادفی نیست و الگوهای موجود در دوره های مختلف زمانی تکرار می شوند، بر اساس این فرضیه سهامداران و سرمایه گذاران که به معامله مشغول هستند با کمک گرفتن از تحلیل تکنیکال به سود بیشتری می رسند.

همان طور که اشاره کردیم قیمت تأثیر بسیاری بر تغییرات بازار سهام دارد و در تحلیل تکنیکال اصلی مهم است؛ البته ذکر این نکته ناگفته نماند که در قیمت یک سهم اصول و عوامل متعددی تأثیرگذار هستند و با توجه به این عوامل است که می توانیم نقش قیمت در تحلیل تکنیکال را مشاهده کنیم. قیمت در بازار سهام بیانگر همه چیز است و نوسان قیمت در واقع عرضه و تقاضایی را نشان می دهد که در حال شکل گیری است.

اصل دیگری که باید به آن اشاره کنیم تکرار روندهاست؛ تحلیل تکنیکال نشان می دهد که قیمت در انواع روندهای بلندمدت، کوتاه مدت و میان مدت حرکت و جریان گذشته را تکرار می کند. قیمت به طور کلی همیشه در حال تکرار است و بر اساس اصول و وضعیت بازار و عوامل متعددی که می تواند بر روی قیمت تأثیرگذار باشد، طی دوره های زمانی مختلف تکرار می شود. (1)

کسانی که بر اساس تحلیل تکنیکال به تجزیه و تحلیل می پردازند در واقع با استفاده از این نمودارها و تکرار قیمت ها، وضعیت های مختلف را بررسی می کنند. در بازار بورس الگو و روش هایی وجود دارد که از آن ها می توان در تحلیل تکنیکال استفاده کرد.

نقش الگوی قیمت در تحلیل تکنیکال

مهم ترین نقش در تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمت هستند که در ادامه به انواع آن ها نیز اشاره خواهیم کرد. الگوهای قیمت بر اساس خطوط، نمودار و منحنی های متعددی شناخته می شوند و برای اینکه با نقش الگوی قیمت بیشتر آشنا شویم اشاره به این موارد خالی از لطف نیست.

مفهوم خط روند یکی از عنوان هایی است که در بازار سهام به کسانی که تحلیل تکنیکال را به کار می برند، کمک می کند. در واقع خط روند مسیرهای مستقیمی بر روی نمودار هستند که توسط اتصال خطوط مقاومت و حمایت کشیده می شوند. در توضیح عنوان های حمایت و مقاومت باید این گونه بگوییم که این عنوان ها نقاط مهمی بر روی نمودار هستند که اتصال بین عرضه و تقاضا را شکل می دهند. (2)

الگوی قیمت (Price Pattern) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

هر زمان که تقاضا افزایش پیدا می کند از کاهش قیمت جلوگیری می شود و نقطه حمایت شکل می گیرد و در مقابل هر چه در نمودار قیمت ها به خطوط مقاومت نزدیک تر می شوند تولیدکنندگان یا همان عرضه کنندگان تمایل بیشتری به فروش نشان می دهند و به طور کلی عرضه از تقاضا پیشی می گیرد.

خطوط روند به دو بخش صعودی و نزولی تقسیم می شوند؛ خطوطی که شیبی رو به بالا دارند را خط صعودی می نامند و خطوط نزولی معمولا شیبی رو به پایین دارند. خطوط روند صعودی از اتصال چند نقطه مینیمم شکی می گیرد و در مقابل خط نزولی اتصال چند نقطه ماکزیمم است؛ توجه داشته باشید که خط روند صعودی همانند عنوان حمایت شکل می گیرد و با شکسته شدن این خط نمودار قیمت نیز تغییر می کند. (2)

ذکر این نکته شاید برای شما هم مفید باشد که بدانید هنگامی که نمودار قیمت یک سهام صعودی است، خریدن سهام و نگه داشتن آن تا پایان خط روند صعودی، بهترین انتخابی است که شما می توانید داشته باشید. همان طور که روند صعودی مسیری شبیه به حمایت دارد، روند نزولی نیز مانند مقاومت عمل می کند و در این روند نیز اگر خط روند شکسته شود نمودار قیمت تغییر می کند.

نقطه مقابل روند صعودی در خریدن سهام، فروش سهام در روند نزولی است؛ به این معنا که بهترین واکنش به این وضعیت فروش سهم و انتظار برای پایان روند نزولی است تا بعد از آن بتوانید اقدام به خرید سهم کنید. (2)

الگوی قیمت (Price Pattern) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

کاربرد انواع الگوهای قیمت

در بازار بورس و سهام دو نوع الگوی قیمت وجود دارد که هر کدام از این ها شامل موارد متعدد دیگری می شوند که به معرفی آن ها می پردازیم.

الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامه دهنده دو نوع الگوی قیمتی هستند که شما در بازار بورس با آن ها روبرو هستید؛ در تعریف الگوهای بازگشتی به ما نشان می دهند که یک روند چگونه تغییر می کند و برعکس الگوهای ادامه دهنده توقف کوتاه در یک روند را نمایش می دهند. (2)



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.