مارجین چیست؟ آموزش محاسبه و فرمول مارجین در فارکس و تریدینگ
مارجین یا مارژین عبارت است از اصطلاحی که امروزه در بازار به عنوان سود و یا حاشیه سود به کار برده می شود این عنوان از تفاوت بین قیمت خرید و فروش به وجود می آید و ممکن است برای هر مشتری تعاریف متفاوتی نیز داشته باشد، مارژین در واقع حاشیه سود برای مشتری به شمار می رود.
مارژین در واقع مقدار وجه تضمینی در ابتدای یک معامله است و براساس لوریج محاسبه می گردد که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.
مارجین چیست؟
مارجین یا حاشیه وجه التضمینی اولیه یک وجه مورد نیاز برای باز کردن یک معامله است. مارژین مقدار پول درگیر در این معامله را نشان می دهد، مقدار پولی که توسط بروکر برای تضمین بازماندن آن معامله کنار گذاشته می شود. به زبان ساده تر می توانیم مارجین را یک وجه الزمان بنامیم.
انواع مارجین
اگر بخواهیم انواع آن را در دنیای اقتصاد و بورس بررسی کنیم می توانیم به این صورت بگوییم که پول مارجین براساس اهدافی که برای آن در نظر گرفته شده به دسته های گوناگونی از جمله مارجین آزاد، مارجین اختلافی، مارجین محافظت شده و قفل شده و بسیاری از دسته های فرعی دیگر نیز تقسیم شده اند.
مارجین در فارکس
در واقع مارجین در فارکس به مقداری از سرمایه شما گفته می شود که به عنوان ضمانت در حساب کارگزار بلوکه می شود. این مقدار صرفا زمانی در نظر گرفته می شود که شما یک پوزیشن باز داشته باشید آنگاه بلوکه می شود در غیر این صورت اگر پوزیشن باز نداشته باشید هیچ مارجینی در نظر گرفته نمی شود.
مارجین بایننس
یکی از پلتفرم های معاملاتی که می شود ارزهای دیجیتال را در آن ترید کرد بایننس می باشد. کسانی که خواهان این هستند که قدرت بیشتری در معاملات خود بدست بیاورند انواع حاشیه سود در بورس از این پلتفرم استفاده می کنند.
قابلیت های مارجین تریندینگ
یکی از قابلیت های مارجین تریندینگ که در وبسایت باینس اضافه شده است این است که شرایطی را برای کاربران خود فراهم کرده است تا کاربران بتوانند با استفاده از پولی که به عنوان وثیقه قرار می دهند، دارایی خود را افزایش بدهند و حاشیه سود و ضرر خود از ترید را نیز گسترش دهند.
مارجین تریدینگ چیست؟
یکی از روش های قدیمی که در بازار های مالی و سنتی استفاده می شود معاملات اهرمی می باشد و چون مارجین تریندینگ فرآیندی است که در طی آن، با ساختن اهرم موجودی فعلی ارز دیجیتال، مبغلی اضافه تر برای سرمایه گذاری قرض گرفته می شود تا فرد بتواند معاملات خود را با سرمایه بالاتری انجام دهد.
مارجین کوینکس چیست؟
مارجین کوینکس یکی از صرافی های رمز ارز دیجیتال است که در اواخر سال 2017 تاسیس شد. این بازار فضای خوبی برای معامله گران و نوسان گیران است. فضای که کوینکس برای افراد ایجاد کرده است باعث شد علاوه بر معامله گران حرفه ای، نوسان گیران جدید زیادی به آن اضافه شوند. امکان ورود ساده به بازار، تنوع بسیار در خرید و فروش، عدم نیاز به شرایط خاص از مزایای این فضا می باشد.
آموزش مارجین بایننس
از زمان راه اندازی قابلیت ترید با مارجین در صرافی بایننس مدت ها است که می گذرد، شما با استفاده از این پلتفرم قادر خواهید بود تا در معانلات قدرت بیشتری را کسب کنید. تنها اکانت های وریفای شده قادر خواهند بود از این قابلیت استفاده نمایند. وبسایت های بسیاری هستند که نحوه فعال سازی اکانت مارجین ترید بایننس و نحوه انجام این معامله را به شما آموزش خواهند داد.
معنی مارجین
معنی مارجین به زبان ساده به این صورت است که یک صرافی برای یک پوزیشن یا معامله به عنوان وثیقه مقدار پولی را نزد خود نگهداری می کند که به آن مارجین می گویند. نکته مهم این است که مارجین یک هزینه و یا یک قیمت نیست و با توجه به نوع پوزیشن و مقدار معامله متغیر است. در هر معامله مقدار مارجینی که بلوکه می شود بسته به مقدار لوریج دارد.
تفاوت مارجین و لوریج
خب قبل از این که به تفاوت این دو بپردازیم باید به این سوال پاسخ دهیم که معاملات مارجین چیست؟ پاسخ به این سوال این گونه است که در بازار ارزهای دیجیتال برای خرید و فروش یک دارایی از روشی به عنوان مارجین استفاده می شود که در آن به ازاری پولی که بروکرفراهم کرده است، میزان سودی مشخص گرفته می شود و در این معاملات شما می توانید سرمایه ای را که در اختیار دارید توسط قرض گرفتن پول و استفاده از لوریج، افزایش دهید.
لوریج به معنای اهرم می باشد و اعتباری است که بروکر برای ترید کردن در اختیار افراد قرار می دهد. به عنوان مثال شما 1000 دلار می گذارید و بروکر به شما 100 برابر آن را قدرت خرید می دهد و یا به عبارتی دیگر اضافه کردن قدرت به مارجین است.
معاملات مارجین چیست
حال که به دو معنای مارجین و لوریج پی بریدیم تقاوت میان آن ها را این گونه بیان خواهیم کرد، مارجین مقدار پولی است که بروکر به عنوان وثیقه برای معامله ای که انجام می دهیم نگه می دارد و بلوکه می کند که اگر ضرری اتفاق افتاد بتواند از آن استفاده کند ولی لوریج قدرتی است که بروکر به معامله گر می دهد تا بتواند از آن در معاملات خود استفاده کند.
حاشیه سود چیست
حاشیه سود مارجین یک نسبت و یا درصدی مفید است که به ما در رابطه با عملکرد مالی یک شرکت در جنبه های مختلف کمک خواهد کرد.
این نسبتی که از فرمول حاشیه سود به دست می آید هرچه مقدار عدد آن بیشتر باشد سود دهی یک شرکت بیشتر و هر چه کمتر باشد یعنی شرکت عملکرد خوبی در کاهش هزینه نداشته است و سود دهی خوبی هم ندارد.
در زیر سه نوع حاشیه سود را با مثال توضیح خواهیم داد:
حاشیه سود خالص که این نسبت از تقسیم سود خالص بر فروش بدست می آید:
فروش/سود خالص = حاشیه سود خالص
و سود آوری هر واحد از فروش شرکت را نشان می دهد. به عنوان مثال حاشیه سود 30% نشان می دهد که شرکت از هر 1000 تومان فروش به 300 تومان سود ( با در نظر گرفتن تمامی در آمد ها و هزینه ها، اعم از عملیاتی و غیر عملیاتی) کسب کرده است.
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر فروش بدست می آید:
فروش/سود ناخالص = حاشیه سود ناخالص مارجین
حاشیه سود ناخالص 30% بدین معناست که شرکت پس از کسر هزینه های تولید، 30% از فروش خود سود کسب می کند. به بیان دیگر شرکت کالایی را به قیمت 1000 تومان به فروش می رساند که هزینه تولید آن 700 تومان شده است.
حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی بر فروش بدست می آید:
فروش/سود عملیاتی = حاشیه سود عملیاتی
میزان سود آوری هر واحد از فعالیت های عملیاتی شرکت را نشان می دهد. به عنوان مثال حاشیه سود عملیاتی 30% نشان می دهد که شرکت از هر 1000 تومان فروش، 300 تومان سود (فقط با در نظر گرفتن درآمد ها و هزینه های عملیاتی) کسب کرده است.
فرمول حاشیه سود
نسبت حاشیه سود برابر است با سود تقسیم بر فروش خالص
فروش خالص/سود = حاشیه سود
- در ادامه پیشنهاد می شود از مقاله سل لیمیت و همچنین بای لیمیت در بورس نیز بازدید به عمل آورید.
محاسبه حاشیه سود
محاسبه حاشیه سود برای بدست آوردن عملکرد یک شرکت ضروری می باشد است. بعد از محاسبه حاشیه سود طبق فرمول آن هر چه این عدد به 100% نزدیک تر باشد یعنی عملکرد یک شرکت بهتر است.
سوالات متداول
- یکی از قابلیت های تریدینگ را تعریف کنید.
یکی از قابلیت های تریندینگ که در وبسایت باینس اضافه شده است این است که شرایطی را برای کاربران خود فراهم کرده است تا کاربران بتوانند با استفاده از پولی که به عنوان وثیقه قرار می دهند، دارایی خود را افزایش بدهند و حاشیه سود و ضرر خود از ترید را نیز گسترش دهند.
کوینکس یکی از صرافی های رمز ارز دیجیتال است که در اواخر سال 2017 تاسیس شد. این بازار فضای خوبی برای معامله گران و نوسان گیران است. فضای که کوینکس برای افراد ایجاد کرده است باعث شد علاوه بر معامله گران حرفه ای، نوسان گیران جدید زیادی به آن اضافه شوند. امکان ورود ساده به بازار، تنوع بسیار در خرید و فروش ، عدم نیاز به شرایط خاص از مزایای این فضا می باشد.
لوریج به معنای اهرم می باشد و اعتباری است که بروکر برای ترید کردن در اختیار افراد قرار می دهد. به عنوان مثال شما 1000 دلار می گذارید و بروکر به شما 100 برابر آن را قدرت انواع حاشیه سود در بورس خرید می دهد و یا به عبارتی دیگر اضافه کردن قدرت است.
حاشیه سود خالص چیست؟
همونطور که میدونید، یکی از اصلی ترین شروط برای موفق شدن در بازار سرمایه، آموختن، یادگیری و شناخت دقیق مفاهیم و اصطلاحات اونه. اگه جزء فعالان بازار سرمایه هستید و یا جزء افرادی هستید که به تازگی وارد بورس شدین، با شناخت و تسلط
بر اصطلاحات و مفاهیم موجود در بازار سرمایه و با بکارگیری اون ها در جهت درست، تبدیل به یکی از برندگان این بازار خواهید شد. همواره در تحلیل بنیادی شرکتها پارامترهای مهمی همچون حاشیه سود عملیاتی، حاشیه سود خالص، انواع نسبتها و…
وجود داره که اهمیت بالائی دارن.
مقدمه ای بر حاشیه سود خالص
یکی از پارامترها و اصطلاحات مهم در تحلیل بنیادی سهام شرکتها، مفهوم حاشیه سود هستش. معمولا برای یک معامله گر،
میزان سود و ضرری که در یک معامله کوتاه مدت یا بلند مدت متوجه سرمایه اولیه اش میشه خیلی مهمه. همه دوس دارن که معاملاتشون همیشه موفق و پر سود باشه و همواره از ضرر بیزار هستن. در این مقاله قصد داریم به مفهوم حاشیه سود خالص و مفاهیم حول اون بپردازیم؛ پس با بورسفا همراه ما باشید.
حاشیه سود یا حاشیه سود خالص چیست؟
حاشیه سود یا Profit Marigin یکی از نسبت های سودآوریه که از تقسیم درآمد یا سود خالص شرکت بر فروش خالص شرکت به دست میاد. به طورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت. درآمد یا سود خالص ممکنه با تفریق همه هزینه
های شرکت از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی از درآمد کل به دست بیاد. حاشیه سود به شکل درصد بیان میشه و مشخص میکنه که یه شرکت چه مقدار از هر یک دلار فروش رو در حساب مربوط به درآمدها نگه داری میکنه. همچنین لازم به ذکره که حاشیه سود انواع مختلفی مثل حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی، حاشیه سود قبل از مالیات و… داره که به حاشیه سود عملیاتی در مقاله های آتی میپردازیم؛
برای مثال، حاشیه سود 20 درصدی به این معنیه که شرکت دارای درآمد خالص 0.20 دلار به ازای هر دلار از کل درآمدهای کسب شده هستش. اگر چه برای حاشیه سود انواع مختلفی وجود داره اما نکته مهم اینجاست که اصطلاح حاشیه سود اغلب برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار میگیره. پس منظور از حاشیه سود، همون حاشیه سود خالصه. همچنین حاشیه سود، درصدی از اندازه گیری سوده که بیانگر میزانیه که شرکت برای هر دلار از فروش به دست میاره. اگه یه شرکت برای هر فروش پول بیشتری به دست بیاره، طبیعتا حاشیه سود بالاتری داره.
سود خالص چیست؟
سود خالص یا Net profit به باقیمانده مجموع درآمدها پس از کسر هزینه های عملیاتی، سایر هزینه های مالی و مالیات گفته میشه. در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینه هاست. سود خالص میتونه مثبت و یا منفی باشه که در صورت منفی بودن به اون زیان خالص گفته میشه. سود خالص معیار مهمی برای شناسایی شرکتهای سودآوره. این معیار همچنین برای محاسبه سود هر سهم نیز مورد استفاده قرار میگیره. به همین دلیل، عموم مردم ممکنه به جای واژه سود خالص از معادل هایی مثل درآمد خالص شرکت، سود هر سهم و یا همون EPS استفاده کنن. شرکتی که در حال رشد درآمدها و یا کاهش هزینهها باشه، در واقع در حال بهتر کردن سود خالص خودشه.
سود خالص در بورس
سود ناخالص چیست؟
سود ناخالص یا Gross Profit هم میتونه برای هر شرکتی محاسبه بشه. شرکتها در بازه های زمانی مشخص و در هر دوره، میزان سود و ضررهاشونو اعلام میکنن. چیزی که برای سهامداران و سرمایه گذاران خیلی مهمه، میزان سود کسب شده شرکت در اون بازه زمانی هستش؛ اما باید دقت بشه که این سود خالص هست و یا ناخالص. اگه عواملی مثل هزینه های عملیاتی، سایر هزینه های مالی، مالیات و… از این میزان سود کسر نشه، به اون سود، سود ناخالص گفته میشه.
خوبه که درمورد انواع وضعیت نمادهای بورسی اطلاعات داشته باشی » انواع وضعیت نمادها در بورس
حاشیه سود ناخالص چیست؟
حاشیه سود ناخالص یا Gross Profit Margin یکی از معیارهای سودآوره که نشون دهنده درصد درآمدیه که بیش از هزینه کالاهای فروخته شده، هستش. این حاشیه سود نشون میده که چطور تیم مدیریت اجرایی شرکت، موفق به تولید درآمد از هزینه هایی که در تولید محصولات و خدمات خود انجام میدن، میشن. به طور خلاصه هر چی این عدد بیشتر باشه، مدیریت شرکت در زمینه سودسازی از هر واحد دلار، کارآمدتر به نظر میرسه.
حاشیه سود ناخالص با استفاده از کل درآمد شرکت، منحصرا هزینه کالاهای فروخته شده یا COGS محاسبه میشه و تفاوتش رو با درآمد کل شرکت میسنجن. معمولا حاشیه سود ناخالص رو هم به صورت درصد نشون میدن. COGS مبلغیه که شرکت برای تولید کالاها و یا خدماتی که اون رو به فروش میرسونه، هزینه میکنه.
کاربردهای حاشیه سود
در سطوح ابتدائی، حاشیه سود پائین میتونه این طور تعبیر بشه که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگه شرکتی با حاشیه سود پائین، کاهشی در فروش تجربه کنه، حاشیه سود اون حتی بیشتر کاهش پیدا میکنه که ممکنه به حاشیه سودی بسیار پائین، خنثی و یا حتی منفی منجر بشه. حاشیه سود پائین میتونه به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در اون فعالیت داره و یا شرایط کلان اقتصادی اشاره کنه. به طور مثال، اگه حاشیه سود یک شرکت کم باشد، میتونه نشون دهنده این باشه که فروش کم
تری از سایر شرکتها در همون صنعت داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در اون فعالیت داره، خودش از شرایط وخیمی رنج میبره.
همچنین مخارج بالا نسبت به درآمد که حاشیه سود پائین رو نشون میده، ممکنه نشانگر این باشه که شرکت احتمالا به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پائین نگه داشتن هزینه هاست. مخارج بالا ممکنه به دلایل مختلفی اتفاق بیفته؛ مثلا شرکت به نسبت فروشش موجودی کالای زیادی داره و یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده و یا در فضای بیش از حد بزرگی فعالیت میکنه و در نتیجه مجبوره پول اجاره زیادی بپردازه و خیلی دلایل دیگه؛ از طرفی حاشیه سود بالا نشانگر شرکتی سودآوره که کنترل بهتری بر هزینه هاش داره. حاشیه سود همچنین میتونه جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت رو مشخص کنه. به طور مثال حاشیه سود پائین ممکنه نشون بده که شرکت کالاهای خودش رو کمتر قیمت گذاری کرده.
همچنین برای محاسبه حاشیه سود خالص به اطلاعات و صورتهای مالی میان دوره ای ماهانه، 3 ماهه، 6 ماهه و یا یکساله شرکت مورد نظر نیاز داریم. این اطلاعات و صورتهای مالی هم در سایت خود شرکت و هم در سامانه کدال به نشانی Codal.ir موجوده.
محدودیت های حاشیه سود
اگرچه حاشیه سود میتونه برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشه اما افراد باید از این معیار فقط در جهت مقایسه شرکتهایی که در یک صنعت و یک گروه و با مدل های کسب و کار و سطح درآمدی یکسان هستن، استفاده کنن. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدل های کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون دارن؛ به همین دلیل تفسیر مقایسه ای بین حاشیههای سود آنها تقریبا امری بی انواع حاشیه سود در بورس معنیه.
به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشن اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند؛ در حالی که موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارن و یا درآمد متوسطی دارن اما از حاشیه سود بالایی برخوردارن. از طرفی، شرکتهای تولید کننده کالاهای اساسی، به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتا بالایی دارن؛ همینطور ممکنه این شرکتها درآمد بالایی داشته باشن اما از حاشیه سود پائینی برخوردارن.
در رابطه با اوراق بدهی و انواعش اطلاعاتی نداری؟ » همه چیز در رابطه با اوراق بدهی
نتیجه گیری
خب دوستان، در این مقاله هم به مبحث مهمی پرداختیم که شاید برای خیلی از تازه واردای این بازار هنوز ناشناخته هست. امیدواریم این مقاله هم نظرتونو جلب کرده باشه و در ادامه راه بهتون کمک کنه. خوشحال میشیم که دیدگاه تونو برامون بنویسید. تیم آموزشی بورس فا همواره موفقیت و رزقی پر رونق رو براتون آرزومنده؛
سوالات متداول در رابطه با حاشیه سود خالص
به طورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.
به باقیمانده مجموع درآمدها پس از کسر هزینه های عملیاتی، سایر هزینه های مالی و مالیات گفته میشه.
حاشیه سود خالص / حاشیه سود ناخالص / حاشیه سود عملیاتی / حاشیه سود قبل از مالیات.
مقدمه
جواب این سوال را در پایان این نوشتار کاربردی با هم مرور خواهیم کرد.
سود ناخالص:
اگر درآمد حاصل از کل فروش یک شرکت را برای یک دوره خاص (مثلا 1 ساله) داشته باشیم و بهای تمام شده کالا و خدمات به فروش رفته را از آن کسر کنیم، باقیمانده را سود ناخالص می نامند.
سود عملیاتی:
سود ناخالص فعلا اختلاف بین کل فروش و بهای تمام شده را نشان می دهد،حال اگر از سود ناخالص هزینه های مربوط به فروش، هزینه های عملیاتی، واحد تجاری از جمله اجاره و بیمه،حمل و نقل و کرایه، حقوق و دستمزد و استهلاک و . را کسر کنیم حاصل آن سود عملیاتی خواهد بود.
سود خالص:
برخی دیگر از هزینه ها از جمله بهره، مالیات و همچنین کلیه جریانات وجوه ورودی و خروجی را باید در سود عملیاتی اثر داد. حاصل این تغییرات در سود عملیاتی و عددی که پس از محاسبه کل کسورات به دست می آید را سود خالص می نامیم.
حاشیه سود چیست؟
به طور ساده اگر هر کدام از سودهای محقق شده شامل سود ناخالص، عملیاتی و یا خالص را بر کل درآمد شرکت در آن دوره تقسیم و حاصل را در 100 ضرب کنیم، حاشیه سود شرکت به واحد درصد به دست می آید.
برای مثال در شرکت هجرت با انواع حاشیه سود در بورس انواع حاشیه سود در بورس فروش 2250 میلیارد تومانی، 70 میلیارد سود خالص محقق شده است، در نتیجه حاشیه سود خالص 3.1 می باشد.
منظور از EPS چیست ؟
سود خالص را اگر در بازه یک ساله در نظر بگیریم و بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم به آن EPS ( Earning Per Share ) یا سود هر سهم که اصطلاحی رایج به حساب می آید اطلاق می شود.
منظور از DPS چیست ؟
بخشی یا کل سودی که برای هر سهم در یک سال مالی محقق شده را می توان بین سهامداران بصورت نقدی توزیع کرد که به آن DPS (Dividend Per Share) می گویند.
نسبت پی بر ای ( P/E ) :
یکی از نسبت های موثر و کاربردی در تحلیل سهام نسبت قیمت سهم به سود یا درآمد آن می باشد. برای مثال اگر قیمت سهم 100 تومان و سود هر سهم 20 تومان باشد، نسبت پی به ای آن 5 مرتبه خواهد بود که با مقایسه این نسبت در گروه های مالی میتوان رشد قیمت نسبت به درآمد سهم را سنجید.
نکات مهم:
در تعریف سود و محاسبه حاشیه سود باید هر گروه را بصورت مستقل در نظر داشت. برای مثال نمی توان حاشیه سود یک شرکت پخش دارویی را با یک شرکت خودروساز مقایسه کرد.
لزوما کل سود محقق شده بصورت سود نقدی یا DPS بین سهامداران توزیع نمی شود و ممکن است برای اموری همچون سود انباشته استفاده گردد.
نسبت پی به ای به تنهایی معیار کاملی برای تحلیل ارزندگی شرکت ها نیست.برای بسیاری از شرکت ها که سود قابل تحقق یا تحقق یافته ندارند و اتفاقا هر دوره در حال شناسایی زیان هستند و همچنین در شرایطی که تورم بر ارزش گذاری شرکت ها حاکم است، باید از روش های دیگری برای سنجش استفاده کرد.
در این مقاله سعی شده است تا شما را با دو روش محاسبه سود آشنا کنیم
سود به روش لایفو بهتر محاسبه می شود یا فایفو؟
fifo / فایفو
روشی است كه موجودی ها همواره به طور منظم گردش داشته و همواره كالاهای جديد وتازه در دسترسی باشد.
مثلا در يك كارخانه رنگ سازی ممكن است ابتدا قوطی های رنگ قديمی به فروش برسد واز ماندن زياد وفساد آن جلوگيری گردد به اين روش كه از اولين موجودی های اول استفاده شود روش اولين وارده يا فايفو گويند.
اما در مورد برخی از اقلام ديگر موجودی روش اولين صادره آن معمولا از آخرين محموله كه در سطح بالا قرار گرفته است صورت ميگيرد اما داروها ويا سبزيجات يا كالاهای زود فاسد شدنی بايد ابتدا به مصرف برسد يعنی كالاهای اول وارده اول صادر شود به روش اولين صادره از آخرين وارده لايفو گويند.
كاربرد اين روش كه متداولترين روش ارزيابی موجودی هاست بسيار آسان است گردش اقلام بهای تمام شده در اين روش معمولا با گردش فيزيكی اقلام موجودی ها مطابقت ميكند.
ضمنا اجرای اين روش در دوره هايی كه قيمت ها در حال افزايش است موجب ايجاد سود ناخالص بيشتر ميشود عليرغم مزايای فوق سود بيشتر موجبات ماليات بر درآمد بيشتر را فراهم می آورد ودرآمدهای جاری با اقلام بهای تمام شده نسبتا قديمی مقايسه می شود ودر نتيجه كارايی و سودآوری بيش از واقع نشان داده می شود ضمن اينكه برای جايگزينی اقلام موجودی ها بهای بيشتري نيز بايد پرداخت كرد.
تطابق (مقابله) اقلام بهای تمام شده قديمی با درآمدهای جاری موجب ايجاد سوء ناشی از نگهداری موجودی ها ميشود كه بنوبه خود باعث نشان دادن قدرت سود آوری بيش از واقع واحتمالا گمراهی گروههای ذینفع می شود.
lifo / لایفو
مزيت عمده اين روش اين است كه در دوره افزايش قيمتها سود ناخالص به ميزاني كمتر محاسبه و ماليات بر درآمد كمتری پ رداخت گردد. كه موجب بهبود وضعيت نقدينگی وگردش وجوه نقد می شود ضمنا درآمد جاري با اقلام بهای تمام شده نزديك به قيمت های جاری مقايسه و مقابله و در نتيجه سود ناخالص نيز سود آوری تجاری را بهتر نشان می دهد.
اگر اين روش در چند دوره مالی متوالی به كار برده شود اقلام موجودی های منعكس در ترازنامه با ارزش به مراتب كمتر از قيمتهاي جاری در موقع افزايش قيمت ها نشان داده ميشود زيرا مبنای اقلام بهای تمام شده قديمی ونسبتا ارزان (كه موجب پايين آمدن غير عادی بهای تمام شده كالای فروش رفته است) محاسبه و ارزيابی شده است وافزايش سود غير معقولی را موجب خواهد شد.
در دورهايی كه قيمت ها در حال افزايش باشد اجرای لايفو موجب محاسبه سود ناخالص كمتر در مقايسه با روش فايفو می شود اگرچه سود كمتر موجب پرداخت ماليات كمتری می گردد اما سود هر سهم ارائه تصويری نادرست از قدرت سودآوری شركت يا واحد تجاری را موجب می شود لذا اين است كه مسئولين كشورهاي صنعتی شركتها را مقيد كرده اند تا جهت مقاصد مالياتی در صورت استفاده از لايفو آن را در محاسبه سود ناخالص به منظور گزارشگری مالی نيز بكار برند.
حساب جم با بیش از ۲۳ سال سابقه در ارائه گزارش حسابرسی شرکتها، موسسات و اشخاص در حداقل زمان ، دفاعیه مالیاتی، همچنین کاهش قطعی مالیات مشاغل و اشخاص حقیقی و رسیدگی به جرائم مالیات تراکنشهای بانکی توانسته است رضایت کامل شما عزیزان را جلب نماید. حساب جم با تهیه و تنظیم اظهارنامه های مالیاتی در اسرع وقت و استقرار بهینه حسابداری منطبق با استانداردهای حسابداری در بین برترین های حرفه خود در کشور قرار دارد. تخصصی ترین خدمات حسابرسی و حسابداری را از متخصصین و مشاوران مالیاتی حساب جم بخواهید
حاشیه سود چیست؟
برای محاسبه حاشیه سودهای مختلف، انواع این سودها بر فروش خالص تقسیم می شوند تا برای اهداف متفاوت مورد استفاده قرار گیرند.
حاشیه سود یکی از نسبتهای سودآوری است که از تقسیم درآمد خالص بر درآمد، یا سود خالص بر فروش به دست می آید.
به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا)، درآمد یا سود خالص ممکن است با تفریق همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست آید.
اگر چه چند نوع مختلف حاشیه سود وجود دارد، مثل حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود خالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود قبل از مالیات، اما اصطلاح حاشیه سود اغلب برای اشاره به حاشیه سود خالص مورداستفاده قرار می گیرد.
روش محاسبه حاشیه سود به شکل فرمول زیر نمایش داده می شود:
برای محاسبه حاشیه سودهای مختلف، انواع این سودها بر فروش خالص تقسیم می شوند تا برای اهداف متفاوت مورد استفاده قرار گیرند.
حاشیه سود را به صورت درصد نمایش می دهند و درواقع این نسبت نشان می دهد از یک تومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است. به عنوان مثال حاشیه سود 30 درصد نشان می دهد 1000 تومان فروش محصولات شرکت، 300 تومان سود خالص به دست آمده است .
کاربردهای حاشیه سود
حاشیه سود نسبتی مفید است که می تواند به ایجاد بینشی درباره انواع جنبه های عملکرد مالی یک شرکت کمک کند.
در سطح ابتدایی، حاشیه سود پایین می تواند این طور تعبیر شود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، کاهشی درفروش تجربه کند، حاشیه سود آن حتی بیشتر کاهش خواهد یافت که به حاشیه سودی بسیار پایین، خنثی و یا حتی منفی به منجر می شود.
حاشیه سود پایین می تواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال اگر حاشیه سود شرکتی کم باشد، می تواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکت ها در همان صنعت داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج می برد.
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (حاشیه سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگه داشتن هزینه هاست. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرد. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیافتد، مثلاً شرکت به نسبت فروشش موجود کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی را استخدام کرده و یا در فضای بیش ازحد بزرگی فعالیت می کند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این دست.
از طرف دیگر حاشیه سود بالا نشانگر شرکت سودآوری است که کنترل بهتری بر هزینه هایش به نسبت رقبا دارد.
حاشیه سود همچنین می تواند جنبه های خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص کند. به طور مثال حاشیه سود پایین ممکن است نشان انواع حاشیه سود در بورس دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.
محدودیت های حاشیه سود
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازه گیری سودآوری شرکت ها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیت هایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام بررسی حاشیـه سود این محدودیت ها را در نظر بگیرند.
اگرچه حاشیه سود می تواند برای مقایسه شرکت ها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکت ها در یک صنعت خاص و با مدل های کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکت ها در صنایع متفاوت اغلب مدل های کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسه ای بین حاشیه های سود آن ها تقریباً بی معنی است. به طور مثال، شرکت هایی که اجناس لوکس می فروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالی که موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکت های تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همین طور ممکن است این شرکت ها درآمد بالایی داشته باشند، اما از حاشیه سود پایینی برخوردارند.
محاسبه حاشیـه سود برای شرکت هایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آن ها هیچ سودی ندارند.
انواع حاشیه سود
چند نوع مختلف از حاشیه سود وجود دارد که سرمایه گذاران و تحلیل گران از آن ها برای اندازه گیری عناصر خاص سود یک شرکت بهره می جویند.
یکی از آن ها، حاشیـه سود ناخالص است که سود ناخالص را (درآمد منهای هزینه کالاهای فروخته شده شامل نیروی کار، مواد و هزینه سربار) بر فروش خالص تقسیم می کنند. این نوع از حاشیـه سود دارای محدودیت هایی است، مثل اینکه مدیریت ممکن است اغلب کنترل کمی بر هزینه مواد داشته باشد و لذا حاشیـه سود ناخالص برای تعیین کیفیت مدیریت مفید نیست. به علاوه، صنایع بدون فرآیند تولید، هزینه های فروش خیلی کمی داشته یا هزینه فروش ندارند، پس حاشیـه سود ناخالص بیشتر برای در نظر گرفتن شرکت هایی که کالا تولید می کنند، سودمند است.
یک نوع محبوب از حاشیـه سود، حاشیه سود عملیاتی است که سود عملیاتی را (درآمد منهای هزینه ها، هزینه های عمومی و اداری) بر فروش خالص تقسیم می کند.
سرمایه گذاران و تحلیل گران ممکن است از حاشیه سود قبل از مالیات هم استفاده کنند که درآمدهای قبل از مالیات را (درآمد بدون کسر هزینه های مالیاتی) بر انواع حاشیه سود در بورس فروش خالص تقسیم می کند.
با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید
حاشیه سود ۲۰ درصدی به این معنی است که شرکت دارای درآمد خالص ۰٫۲۰ دلار به ازای هر دلار از کل درآمدهای کسب شده است.
حاشیه سود یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم درآمد خالص بر درآمد، یا سود خالص بر فروش به دست میآید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه(سنا)، درآمد یا سود خالص ممکن است با تفریق همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست آید. حاشیه سود به شکل درصد بیان میشود و مشخص میکند که یک شرکت چه مقدار از هر یک دلار فروش را در حساب مربوط به درآمدها نگهداری میکند.
حاشیه سود ۲۰ درصدی به این معنی است که شرکت دارای درآمد خالصی معادل ۰٫۲۰ دلار، به ازای هر دلار از کل درآمدهای کسب شده است .
اگرچه چند نوع مختلف حاشیـه سود وجود دارد، مثل «حاشیه سود ناخالص»، «حاشیه سود عملیاتی»، «حاشیه سود قبل از مالیات» و «حاشیه سود خالص»، اما اصطلاح «حاشیه سود» اغلب برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار میگیرد. روش محاسبه حاشیـه سود به شکل فرمول زیر نمایش داده شود :
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable
برای محاسبه حاشیه سودهای مختلف، انواع این سودها بر فروش خالص تقسیم میشوند تا برای اهداف متفاوت مورد استفاده قرار گیرند .
حاشیه سود مشابه اصطلاح «درصد سود» بوده ولی متمایز از آن است. اصطلاح درصد سود، سود خالص بر فروش را به هزینه کالاهای فروختهشده تقسیم میکند تا میزان سودی که یک شرکت از فروش کالاهایش، به جای سودی که نسبت به کل مصارفش به دست میآورد، محاسبه شود .
اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت میتوانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است.
به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که حاشیه سود او را ۲۵% میکند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به یک میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰ درصد میشود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است .
به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود.
در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش مییابد . اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس حاشیه سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد .
کاربردهای حاشیه سود
حاشیه سود نسبتی مفید است که میتواند به ایجاد بینشی درباره انواع جنبههای عملکرد مالی یک شرکت کمک کند .
در سطحی ابتدایی، حاشیـه سود پایین میتواند اینطور تعبیر شود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، کاهشی در فروش تجربه کند، حاشیـه سود آن حتی بیشتر کاهش خواهد یافت که به حاشیه سودی بسیار پایین، خنثی یا حتی منفی منجر میشود .
حاشیه سود پایین میتواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر حاشیـه سود یک شرکت کم باشد، میتواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت ) سهم بازار کم) داشته یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج میبرد .
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (حاشیه سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگهداشتن هزینههاست. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروشش موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیشازحد بزرگی فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری ازایندست .
از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر شرکت سودآوری است که کنترل بهتری بر هزینههایش به نسبت رقبا دارد .
حاشیه سود همچنین میتواند جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نماید. به طور مثال حاشیـه سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است .
محدودیتهای حاشیه سود
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام بررسی حاشیـه سود این محدودیتها را در نظر بگیرند .
اگرچه حاشیه سود میتواند برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای انواع حاشیه سود در بورس کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است. به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالیکه موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همینطور ممکن است این شرکتها درآمد بالایی داشته باشند، اما از حاشیه سود پایینی برخوردارند .
محاسبه حاشیـه سود برای شرکتهایی که در حال انواع حاشیه سود در بورس ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند .
انواع حاشیه سود
چند نوع مختلف از حاشیه سود وجود دارد که سرمایه گذاران و تحلیل گران از آنها برای اندازهگیری عناصر خاص سود یک شرکت بهره پولی است که به عنوان امتیاز قرض دادن پول به شخص وام دهنده پرداخت میشود و معمولاً با یک نرخ سالیانه به انواع حاشیه سود در بورس صورت درصدی بیان میشود. بهره گاهی با نامهایی چون سود مشارکت نیز شناخته میشود و میتواند به سود حاصل از مشارکت فرد در پروژهها یا سرمایه گذاری ها اشاره کند.
یکی از آنها، حاشیـه سود ناخالص است که سود ناخالص را (درآمد منهای هزینه کالاهای فروخته شده شامل نیروی کار، مواد و هزینه سربار) بر فروش خالص تقسیم مینماید . این نوع از حاشیـه سود دارای محدودیتهایی است، مثلاینکه مدیریت ممکن است اغلب کنترل کمی بر هزینه مواد داشته باشد و لذا حاشیـه سود ناخالص برای تعیین کیفیت مدیریت مفید نیست. بهعلاوه، صنایع بدون فرآیند تولید، هزینه های فروش خیلی کمی داشته یا هزینه فروش ندارند، پس حاشیـه سود ناخالص بیشتر برای در نظر گرفتن شرکتهایی که کالا تولید میکنند، سودمند است .
یک نوع محبوب از حاشیـه سود، حاشیه سود عملیاتی است که سود عملیاتی را (درآمد منهای هزینه ها، هزینه های عمومی و اداری) بر فروش خالص تقسیم میکند .
سرمایه گذاران و تحلیل گران ممکن است از حاشیه سود قبل از مالیات هم استفاده کنند که درآمدهای قبل از مالیات را (درآمد بدون کسر هزینه های مالیاتی) بر فروش خالص تقسیم میکند .
دیدگاه شما