راهکارهایی برای موفقیت هرچه بیشتر شما
مهر یعنی بوی کتاب و دفترهای نو، مهر یعنی شلوغی خیابان های پاییزی، مهر یعنی برنامۀ صبحگاهی و صفهای مرتبی که تو را به کلاس می خواند، مهر یعنی دوستی ها و صمیمیتهای صادقانه، و مهر یعنی نظم و انضباط و برنامهریزی، و مهمتر از همه، داشتن هدفی مشخص برای رسیدن به موفقیت.
نکتههای زیر، مواردی برای موفقیت هر چه بیشتر شما عزیزان دانشآموز بویژه کنکوریهایی است که امسال باید با برنامۀ دقیق تر و اصولیتری به پیش بروند.
برنامهریزی، مهم ترین اصل برای موفقیت
برنامهریزی، اصلیترین مبحثی است که به هیچ وجه نباید از آن غافل شد و باید از نخستین روزهای مدرسه آن را سرلوحه کارها قرار داد. در واقع آینده از آن کسانی است که با برنامهریزی درست و هدفمند در دوران دبیرستان و بخصوص در سال کنکور (سال چهارم) از حداکثرهایشان استفاده کنند؛ پس حتماً یک دفتر برای برنامهریزی تهیه کنید و آن را پر نمایید؛ زیرا شما را منظمتر می کند و باعث ایجاد تعادل در برنامهتان می شود.
در این برنامهریزی باید حتماً درس هر روز را بگنجانید. اگر شما درس هر روز را همان روز بخوانید، یک ساعت وقتتان را می گیرد، و اگر آن را به دو روز بعد موکول کنید، دو برابر و اگر به هفتۀ بعد موکول کنید انگار یادگیری انجام نشده است.
پس سعی کنید که حتیالامکان درس هر روز را در همان روز بخوانید. ضمناً ساعت مطالعهتان را نیز به حد ایدهآل برسانید. کنکوریها حداقل هفتهای 50 ساعت و گروه پایه 30 تا 45 ساعت مطالعه داشته باشند. سعی کنید که تنوع در خواندن داشته باشید؛ به این صورت که روزانه حداقل دو درس تخصصی و یک درس عمومی بخوانید و بتدریج ساعت مطالعهتان را بالا ببرید.
تکنولوژیهای جدید در دوران کنکور
زندگی امروز با ابزار و وسایل جدیدی همراه است. رایانه و تلفن همراه از جمله این ملزومات است. دانشآموزان، بویژه داوطلبان کنکور، در استفاده از این وسایل باید بسیار دقت داشته باشند. به تجربه دیدهایم که کمتر داوطلبی در دوران دبیرستان به این وسایل وابسته بوده و از آنها برای تفریح و گذران وقت استفاده میکرده و در آزمون سراسری نیز موفق بوده است. خوب است که خودمان را نیز گول نزنیم و بپذیریم که استفادۀ بهینه و هدفمند از این وسایل نداریم.
کیف و کفش مناسب برای این دوران
به دلیل انعطافپذیری پای نوجوان، کف و پاشنه کفش نباید با یکدیگر هم سطح باشند؛ بنابراین، کفش باید مقداری حالت خم شدگی و نرمی داشته باشد تا انعطافپذیری پا حفظ شود همچنین جلوی پا هیچگاه نباید تنگ و باریک باشد. کفشهای دارای جلوی باریک بتدریج باعث انحراف شصت پا به سمت بیرون میشوند؛ پس باید پنجه پا پهن و جادار باشد تا فشاری به پا وارد نشود و فرد در آینده دچار درد پا و میخچه نشود.
گفتنی است که کفشهای ورزشی، محافظ بهتری برای پا شما هستند و کاربرد بهتری نسبت به کفشهایی با پشت باریک دارند.
کیفهای دسته دار و کیفهایی که حالت یک طرفه دارند، فشار زیادی به یک طرف از بدن منتقل می کنند که نتیجه آن نیز ایجاد انحراف در ستون فقراتاست. کوله پشتی، بهترین وسیله برای حمل اجسام است و این مزیت به علت تقسیم مناسب بار روی اجزای بدن است؛ بنابراین، می توانید از کوله پشتی استفاده کنید، اما به شرط اینکه کوله خود را بیش از اندازه سنگین نکنید. همچنین اگر وسایلتان زیاد است و کتابهای زیادی را باید حمل کنید، از کیفها یا چمدانهای کوچک چرخ دار استفاده کنید.
خواب مناسب داشته باشید
در بین بسیاری از دانشآموزان سال چهارم، این ذهنیت غلط وجود دارد که برای جبران عقب افتادگی درسی خود باید ساعات مربوط به خواب را به درس خواندن اختصاص دهند و به همین دلیل، آنها بسیاری از مواقع دچار کمبود خواب هستند. این افراد در طول روز خسته و کسل هستند و روز خود را بدون داشتن انرژی کافی هدر میدهند. در واقع این کار نه تنها به دانشآموزان کمکی نمیکند، بلکه باعث میشود که تمرکز کافی در سر کلاس درس نداشته باشند و بازدهی آنها تا حد زیادی پایین بیاید.
بر اساس آزمایشی که محققان آمریکایی روی موشها انجام دادهاند، کم خوابی موجب افزایش ترشح هورمون استرس کورتیکوسترونو کاهش تولید سلولهای مغزی میشود. امروزه ثابت شده است که یکی از عوامل بسیار مؤثر در موفقیت درسی دانشآموزان، بخصوص در شبهای امتحان، داشتن خوابی مناسب و کافی است؛ زیرا خواب، فراگیری و حافظه را تقویت میکند، انرژی لازم را در طول روز فراهم مینماید و کمک میکند تا مغز ما حداکثر کارآیی را در حین درس خواندن داشته باشد. به این مساله تمامی داوطلبان، بخصوص در شب قبل از آزمون کنکور، اذعان دارند و تلاش میکنند تا خوابی آرام و مناسب در این شب داشته باشند.
با تغذیه مناسب از بروز بسیاری از بیماریها جلوگیری کنید
یک متخصص بیماریهای عفونی، درباره نوع تغذیه دانشآموزان برای شروع سال تحصیلی میگوید: مصرف شیر، مایعات و غذاهایی که کالری مناسبی به دانشآموزان میدهد بسیار مهم است؛ زیرا این مواد غذایی، فاکتورهایی هستند که میتوانند مقاومت بدن را بالاتر ببرند و از بروز بسیاری از بیماریها پیشگیری کنند. همچنین خرید مواد غذایی از فروشندگان دوره گرد موجب بیماری های اسهالی میشود.
در ضمن حتماً صبحانه را باید در وعدههای غذایی خود بگنجانید. بسیاری از داوطلبان کنکور به وعده غذایی صبحانه اهمیت نمیدهند و به خوردن یک فنجان چای یا قهوه و مقداری بیسکویت اکتفا میکنند. صبحانه نامناسب، خود موجب افزایش میزان استرس میشود. نان و عسل، کره بادام زمینی، غلات کامل و یک لیوان شیر میتواند از جمله صبحانههای مناسب باشد.
بیماریهای شایع دوران مدرسه را جدی بگیرید
بیماریهای شایع در ابتدای فصل پاییز و به هنگام بازگشایی مدارس شامل دو گروه می شوند: یکی بیماریهای عفونی قابل انتقال مانند: سرماخوردگی، گلو درد چرکی، آنفلوآنزا و اوریون، و دیگری بیماریهای گوارشی مانند: اسهال که در دو نوع ویروسی یا میکروبی در بین دانشآموزان شایع می شود.
در این میان، برخی بیماریهای انگلی مانند انگل شیاربیا به صورت فرد به فرد قابل انتقال است و ممکن است که در صورت رعایت نکردن بهداشت، فرد تا چند ماه اسهال داشته باشد؛ از همین رو، رعایت بهداشت دست بسیار لازم است؛ استفاده از صابون فردی برای دانشآموزان بهتر است و میتواند از بروز بیماریهای گوارشی پیشگیری کند.
در ضمن لازم است که دانشآموزان از لیوان و دستمال شخصی در مدارس استفاده کنند و در برابر بیماریهایی که با واکسن قابل پیشگیری هستند، در طول سال واکسینه شوند.
موفقیت بیشتر در کارها
به نام خدا سلام من علی محلوجی هستم از آکادمی علی محلوجی و قصد دارم توی این مقاله به سری از نکات برای موفقیت بیشتر در کارها بپردازم :
اول از همه قبل از یادگیری سعی کنید ذهنتون رو خالی کنید تا امکان پذیرش اطلاعات جدید رو داشته باشید، اگر آموزشهای قبلی برای کارتون کافی و مناسب بود نباید شما احساس نارضایتی میکردید پس این آموزشها رو باید کنار بگذارید تا اطلاعات جدید رو یاد بگیرید و مهمتر از همه پیاده سازی کنید مهمترین ویژگی افراد موفق عملگرا بودن نسبت به هر موضوعی که یاد میگیرند هست.
از خودتون بپرسید چرا باید موفق بشم؟
- ۱) گذشته سخت میتونه یکی از این عامل هایی باشه که ما را به سمت موفقیت سوق میده
- ۲) تحقیر شدن توسط دیگران؛ بعضی وقتا دیگران از درجه یک ترین افراد خانواده تا دورترین دوستان مارو تحقیر می کنند و ما میتونیم با به دست آوردن چیزهایی که میخوایم بهشون ثابت کنیم لیاقت ما بیشتر از چیزی که اونها فکر می کنن
- ۳) افرادی که دوستشون داریم؛ ما به خاطر افرادی که دوستشون داریم مثل پدر مادر خواهر همسر بچه و هر کسی که دوستش دارید موفقیت رو به دست بیاریم تابه طبع زندگی آنها هم از این موفقیت ما تحت تاثیر قرار بگیره و خوشحال ایشون رو ببینیم
- ۴) چیزهایی که خودمان دوست داریم ؛ یکی از مهمترین عامل های موفقیت چیزهایی که خودمون دوست داریم می تونهباشه ماشین دلخواه خونه دلخواه و زندگی که انتظارش رو داریم
ذهن ما به دو بخش تقسیم می شود
- ۱) ذهن هوشیار یا عقل که کمترین تاثیر را روی زندگی ما دارد
- ۲) ذهن نیمه هوشیار یا ایگو که اتفاقات زندگی ما را رقم می زند
ویژگی های ایگو
- ۱) شعور ندارد و فرق بین شوخی و جدی را نمی فهمند
- ۲) بر اساس اطلاعاتی که بهش داده شده ازما محافظت می کند
با توجه به این توضیحات باید بسیار مراقب ورودیهای ذهنمون باشیم
قوانین مهم طبیعت
- ۱) قانون جذب؛ به هر چیزی که فکر کنید به آن می رسید به شرط استمرار در خواستن و استمرار در جملات مثبت
- ۲) قانون جبران یا قربانی کردن: مکمل قانون جذب به این صورت هست که برای به دست آوردن خواسته ها و جذب آنها باید بهایش را بپردازیم در صورت تمرکز تنها روی قانون جذب بدون توجه به قانون جبران به هدف میرسیم اما خود قانون جبران بهای هدف را از ما می گیرد
پس از کائنات بخواه و در قبالش خودت قربانی کن و بهایش را بپرداز در نتیجه به هدفت میرسی
عنصر های اصلی کائنات عبارتند از آب باد خاک آتش
با خواستن تنها از عنصر باد فقط استفاده کردهایم
با نوشتن هدف علاوه بر عنصر باد از خاک هم استفاده کردیم
خواستن باید واضح و شفاف باشد به طوری که اگر کسی آن را خواند بتوانند به راحتی جزئیات آن خواسته را تصور کنند
در هدف باید به جزئیات پرداخته شود برای موفقیت بیشتر و هر روز مطالعه و روی هدف ها و به دست آوردن آنها تمرکز کنیم
یکی از مهمترین ساعات تاثیر گذار در روز ساعت آلفا است که ۱۵ الی ۲۰ دقیقه قبل از خواب و ۱۵ ۲۰ دقیقه بعد از خواب است که بیشترین جذب صورت می گیرد که بهترین زمان برای تصور اهداف می باشد بهتر است گوشی را نیم ساعت قبل از خواب از خودمان دور کنیم و به اهداف تمرکز کنیم و مجدداً وقتی بیدار می شویم همان اهداف را تصور کنیم تا بیشترین جذب صورت بگیرد
از اینکه با من همراه بودید کمال تشکر را دارم و در مقاله های بعدی به بررسی هر قسمت به صورت مفصل می پردازم
با من همراه باشید و نظراتتون رو به اشتراک بزارید
برای موفقیت بیشتر
سبد خرید
سبد خرید شما خالی است.
- تیم تحریریه مدیر سبز
1. خود را جای طرف مقابل بگذارید
برای موفقیت بیشتر در مذاکره یکی از بهترین ابزارها، همدلی است ( EMPATHY ). همدلی به این معنا است که دنیا را از دریچه چشم طرف دیگر ببینیم. اینکه اگر ما به جای او بودیم چگونه به این موضوع خاص فکر میکردیم؟ چه منافعی برای ما اهمیت داشت؟ چه مواردی باعث نگرانی ما میشد؟ در چه صورت حس یک بازنده را داشتیم و در چه صورت احساس میکردیم برنده شدهایم؟ گاهی نتایج به همین سادگی که ما فکر میکنیم نیستند؛ مثلا ممکن است برای طرف مقابل شما پاسخگویی به رئیسش بسیار بحث مهمی باشد، بنابراین باید این نکته را کشف کرده و به آن توجه کنید و حتی کمکش کنید تا به دلایل قانعکنندهای برای رسیدن به توافق با شما یا عقد قرارداد با شرکت شما دست یابد (البته شایان ذکر است مهمترین عوامل تصمیمگیری در انسانها عوامل احساسی است که باید مورد توجه واقع شود). به هر حال با نزدیک شدن بیشتر با مخاطب و توجه به گفتههایش میتوانید به میزان زیادی به خواستهها و نگرانیهایش پی ببرید و در نهایت با اعتمادسازی بیشتر به او کمک کنید تا با آسودگی خاطر با شما به توافق برسد.
2. سوالهای خوب بپرسید و خوب گوش بدهید تا اطلاعات دقیقتری به دست آورید.
توصیه من به دوستان این است که در مذاکرات حدود 70 درصد از وقتشان را گوش بدهند و فقط 30 درصد حرف بزنند و برای اینکه جریان صحبت برای طرف مقابل روانتر صورت پذیرد باید با سوالات خوب و حرفهای مسیر صحیحی به روند مذاکره بدهند. البته انواعی از سوالات وجود دارد که مهمترین تقسیمبندی آنها سوالات باز و سوالات بسته است. در سوال باز به گونهای پرسش میشود که جوابش نیازمند توضیح است و سوال بسته نیز سوالی است که جواب تک کلمهای دارد که بیشترین تمرکز باید روی سوالات باز باشد و سوالات بسته در شرایطی خاص و برای جهت دادن به ذهن مخاطب برای رسیدن به منظوری خاص مطرح میشود. نوع دیگری از سوال پرسیدن حرفهای وجود دارد که در NLP به آن «متا مُدل» میگویند که انشاءا… در فرصتی دیگر در مورد آن به تفصیل صحبت خواهیم کرد. به هر حال توجه به صحبتهای مخاطب بر حجم اطلاعات شما میافزاید و باعث ایجاد حق انتخابهای متنوعی برای شما خواهد شد و با دانستههای جدید خود میتوانید پیشنهادی قابل قبولتر ارائه کنید.
3. به منفعتهای پنهان در پشت خواستههای مطرح شده توجه کنید.
خیلی وقتها افراد چیزهایی را به شکل یک خواسته مطرح میکنند که اگر عمیقتر به آن توجه کنید میتوانید نیازها و خواستههایی فراتر از آنچه به ظاهر مطرح شده را دریابید. مثلا ممکن است با صحبت با فردی که از شما درخواست حقوق بالاتری میکند متوجه شوید که الزاما نیاز مالی نداشته باشد و صرفا به دنبال احساس ارتقا شغلی میباشد؛ بنابراین شاید بتوانید از روشهای دیگری که برای شرکت شما کمهزینهتر باشد این حس را ارضا کنید.
مثال معروفی در این زمینه وجود دارد: دو خواهر بر سر سهمشان از پرتقالی که مادرشان به آنها داده بود با هم بحث و دعوا میکردند تا اینکه در نهایت پس از صرف انرژی زیادی به این نتیجه رسیدند که عادلانهترین کار این است که پرتقال را از وسط نصف کرده تا به هر کدام نصفی از آن برسد. خوب، به ظاهر نتیجه منصفانه است اما به بقیه داستان توجه کنید … بعد از این کار، یکی از خواهرها پوست پرتقالش را کند و نصف پرتقال سهمش را خورد و خواهر دیگر پوست پرتقال را برای درست کردن مربا برداشت و چون پرتقال دوست نداشت آن نیمه را به سطل آشغال انداخت .! در این مثال ساده میبینیم که اگر به جای توجه به ظاهر خواستههای طرفین، به منافع پنهان در پشت آن توجه میشد هر کدام از دو خواهر صاحب یک پرتقال کامل و یک پوست پرتقال کامل میشد. بنابراین در مذاکرات پوست پرتقالها را پیدا کنید، چیزهایی که برای طرف مقابل شما ارزش ندارد اما به کار شما میآید و بالعکس.
4. بگذارید اولین پیشنهاد را طرف مقابل مطرح کند.
دانش قدرت میآفریند. تا حد ممکن شرایطی را فراهم آورید تا اولین پیشنهاد از سوی طرف مقابل صادر شود. هر چه بیشتر سوالهای حرفهای بپرسید و هر چه بهتر گوش فرا دهید اطلاعات بیشتری کسب میکنید و بر بستر این اطلاعات، امکان ارائه پیشنهادی حرفهای را فراهم میسازید. خیلی وقتها چیزی که شما انتظارش را دارید با چیزی که در ذهن طرف مذاکره میگذرد تفاوتهای اساسی دارد و ممکن است با بیان پیشنهاد خود فرصت را از دست بدهید؛ مثلا شما در حال عقد قرارداد با یک مشتری هستید و قرار است خدماتی به ارزش 2 میلیون تومان ارائه کنید. در زمان صحبت بر سر قیمت، مشتری تاکید دارد که حتما باید تخفیفی برایش در نظر گرفته شود. در این شرایط شما ممکن است فکر کنید در یک چنین معاملهای منظور مشتری از تخفیف حداقل 200 هزار تومان (یا 10 درصد از قرارداد) است در حالی که اگر مثلا بگویید: «آقای وفائی، ما قیمتها را منصفانه تعیین کردهایم و مطمئن باشید خدماتی حرفهای را از ما دریافت خواهید کرد، با این حال منظور شما از تخفیف چیست؟ و چه عددی مد نظرتان است؟» در این حالت ممکن است مشتری به 50 هزار تومان تخفیف اشاره کند که عملا با این کار 150 هزار تومان به جیب شما برگشته است (و البته گاهی ممکن است مشتری عددی بیشتر از عدد مورد نظر شما را درخواست کند) به هر حال در چنین شرایطی بلافاصله به پیشنهاد مشتری با شگفتی و به اصطلاح، یکه خوردن! پاسخ دهید و به گونهای عکسالعمل نشان دهید که گویی چیز عجیب و غریبی از شما خواستهاند! وگرنه مشتری احساس میکند باید امتیاز بیشتری از شما میگرفت (البته رفتاری توام با ادب و مهربانی داشته باشید). بنابراین تا حد ممکن در مقابل اینکه شما اولین پیشنهاددهنده باشید مقاومت کنید تا خود را از کسب امتیازات بیشتر محروم نسازید.
5. تک بعدی برخورد نکنید و خود را برای ارائه پیشنهادهای جدید آماده سازید.
پیشنهاد من این است که قبل از هر مذاکره هدف نهایی و مطلوب مذاکره را بشناسید و آن را برای خود و همگروهیهایتان (اگر به صورت گروهی مذاکره میکنید) مشخص کنید. تا حد ممکن هدف شما باید واضح، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی و منصفانه و اصولی باشد. البته شکی نیست که باید برای رسیدن به هدف خود ساختارهایی کلی را در نظر بگیرید اما یادتان باشد خیلی وقتها در زمان مذاکره و با گوش سپردن به حرفهای طرف مقابل امکان ایجاد پیشنهادهایی تازه وجود دارد که منافع طرفین را پوشش میدهد. بنابراین ذهن خود را در زمان مذاکره باز نگه دارید و به تناسب اطلاعاتی که از طرف مقابل دریافت میکنید آماده طراحی بستههای پیشنهادی جدید باشید. ایجاد راهحلهای متنوع امکان رسیدن به توافق را افزایش میدهد و از انجماد مذاکرات جلوگیری میکند.
6. به این نکته توجه کنید که اگر مذاکره به نتیجه مطلوب نرسد شما چه جایگزینهایی دارید.
سالها پیش عنوانی به نام ( BATNA ( (Best Alternative to a Negotiated Agreement از سوی یکی از متخصصین مذاکره مطرح شد و اساسا این دیدگاه را ایجاد کرد که در مذاکرات به جای داشتن خط کف (مثلا حداقل قیمتی که حاضرم بفروشم یا حداکثر قیمتی که حاضرم بخرم) که ذهن انسان را به روی اطلاعات و داشتههای جدید میبندد، باید آخرین توافق مطرح شده در مذاکره را با جایگزینی که از قبل به آن اندیشیدهایم ( BATNA ) مقایسه کنیم و ببینیم کدام یک برای ما جذاب است. شما پیش از حضور در هر جلسه مذاکرهای باید به این فکر کنید که اگر در جلسه مذکور به توافق مطلوب نرسید چه جایگزینهایی دارید؟ مثلا کسی که در حال فروش خانهاش است باید از پیش به این فکر کند که اگر با آخرین پیشنهاد مطرح شده از سوی مشتری فعلی موافقت نکند آیا BATNA ی مناسبی دارد؟ آیا مشتری دیگری هم قصد خرید دارد؟ آیا ملکش را اجاره خواهد داد؟ آیا آن را میکوبد و به جایش آپارتمانسازی میکند؟.. و بر اساس جواب به دست آمده برای قبول یا رد توافق نهایی تصمیم بگیرد. به هر حال باید پیش از هر مذاکرهای خود را برای آن مذاکره آماده کنید تا بتوانید بهترین نتایج ممکن را به دست آورید.
7. احساس برنده بودن را در طرف مقابل ایجاد کنید.
در بازی مذاکره نه تنها باید تفکر برنده –برنده حاکم باشد، بلکه باید کاری کنید که طرف مذاکره برنده بودن را احساس کند. در تفکر برنده –برنده اولین اصل احترام متقابل است. پس از آن باید به دنبال زمینههای مشترک بگردیم و به خواستهها و نگرانیهای خودمان و طرف مقابل برای موفقیت بیشتر توجه کنیم و با ذهن باز و مثبت راهحلهایی پیدا کنیم که هر دو طرف از آن منتفع شوند و از سویی دیگر، فضایی را ایجاد کنید که طرف مقابل احساس برنده بودن را در زمان مذاکره و به خصوص در پایان آن با تمام وجودش لمس کند. اینگونه، یک مذاکره حرفهای و اصولی به حفظ و توسعه روابط طرفین نیز کمک خواهد کرد.
بگذارید برای روشنتر شدن اصول مطرح شده به یک نمونه ساده و واقعی از مذاکرات خودم اشاره کنم:
سالها پیش از من دعوت شده بود که برای دانشجویان نمایندگی یک کالج خارجی تدریس کنم. همه موارد به خوبی پیش رفته بود و در بخشهای مختلف به توافق رسیده بودیم تا اینکه مدیر موسسه وارد بحث مالی شد و گفت: «خوب آقای وفائی، بفرمایید که برای هر ساعت آموزش چه مبلغی را در نظر بگیریم؟» من پاسخ دادم: «پیشنهاد و شرایط موسسه شما چیست؟» (اصل شماره 4) ایشان در جواب گفتند: «راستش را بخواهید ما مبالغ مختلفی را به اساتید پرداخت میکنیم اما نهایتا به اساتیدی که مدرک دکترا دارند ساعتی 7 هزار تومان حقالتدریس میدهیم» خوب تا اینجا من اطلاعات پایه را به دست آورده بودم (اصل شماره 2) من در پاسخ اشارهای به عدد مورد نظر خودم کردم که ساعتی 10 هزار تومان بود و به عکسالعمل آقای مدیر توجه کردم. ایشان فرمودند: «اما آقای وفائی، چنین پرداختی برای مجموعه ما امکانپذیر نیست» و وقتی دلیلش را پرسیدم در ادامه گفتند: «مسئله این است که اگر ما چنین مبلغی را به شما پرداخت کنیم بقیه اساتید هم همین انتظار را از ما خواهند داشت و…» از مجموع پیامهای غیر کلامی و کلامی وی متوجه شدم که نگران است که مجموع هزینههای موسسهاش بالا برود و خیلی نگران پرداخت موردی به من نیست بنابراین به این فکر کردم که اگر من به جای او بودم چه میکردم (اصل شماره 1) و پس از چند دقیقه گفتوگو به این نتیجه رسیدم که جایی برای افزایش مبلغ حقالتدریس وجود ندارد. باید به تمام جنبههای این موضوع فکر میکردم، به هر حال تدریس در چنین مکانی از لحاظ اعتباری برای من ارزش داشت و ضمنا تجربه جدیدی هم به شمار میرفت و از طرفی اگر به فرض، اصرار میکردم که عدد مرا بپذیرند و عدد آنها را قبول نمیکردم ممکن بود مذاکره بدون نتیجه بماند و من در آن زمان و برای آن ساعات کاری، جایگزین مناسبتری نداشتم (اصل شماره 6) بنابراین به این فکر کردم که باید بار دیگر به منافع طرفین نگاه کنم و دقت کنم و ببینم که دقیقا چه میخواهم و چگونه میتوانم آن را به دست آورم؟ (اصل شماره 3) خوب، منفعت من در این بود که از ارتباط با این مجموعه، هم اعتبار بیشتری به دست آورم، هم به تجربهام اضافه شود و هم از سویی با توجه به اینکه تعداد ساعتهای آموزشی بالا بود، سود مالی نسبتا خوبی نصیبم شود. موارد اول و دوم را به هر حال به دست میآوردم و اما برای کسب سود مالی بیشتر باید پیشنهاد برای موفقیت بیشتر جدیدی را آماده میکردم، سپس نکتهای به ذهنم رسید و از ایشان پرسیدم: «آقای مهندس، اگر اشتباه نکنم زمانهای زیادی پیش میآید که بعضی کلاسها خالی میماند؟ درست است؟» و ایشان جواب دادند: «بله آقای وفائی، این مسئله زیاد پیش میآید» بر اساس این پاسخ و با اندیشیدن به اینکه استفاده از فضای کلاس هزینه خاصی را به موسسه تحمیل نمیکند پیشنهاد کردم که گاهی بتوانم از کلاسهای خالی برای برگزاری آموزشهای خصوصی استفاده کنم و عواید حاصله برای خودم باشد و در عوض من هم با همان قیمت پیشنهادی آنها همکاری کنم. (اصل شماره 5) این پیشنهاد حساب شده پس از کمی مکث و بررسی از سوی طرف مذاکره مورد قبول واقع شد و در پایان با یادآوری اینکه در نهایت ایشان به خواستهشان رسیدند (اصل شماره 7) هر دوی ما به منافع مورد نظر و نتایج دلخواه رسیدیم و مذاکره به خوبی پایان یافت و منجر به عقد قرارداد گردید.
چند ماه بعد، پس از اتمام دوره و برآورد درآمدهای حاصله به این نتیجه رسیدم که با این روش سود مالی بیشتری (نسبت به درخواست اولم) نصیبم شده است. ضمنا این مسئله منجر به همکاریهای بیشتر با آن مجموعه شد.
بنابراین با توجه به نکات مطرح شده تلاش کنید تا از هر مذاکرهای بهترین نتایج ممکن را به دست آورید، البته نتایجی که نفع طرفین در آن لحاظ شده و باعث تقوبت روابط فیمابین شود.
ترفندهایی برای خوشبختی و موفقیت بیشتر
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
ترفندهایی برای خوشبختی و موفقیت بیشتر
کشف کنید که چگونه می توانید همه چیز را در زندگی خود تغییر دهید.
رد کردن - هر بار که در لحظه سختی گرفتار می شوید ، نفس بکشید و به خودتان چند دقیقه فرصت دهید تا از اوضاع عقب بروید. این به مغز شما (مغز قدیمی یا عاطفی) فرصت می دهد تا از طغیان کردن شما برطرف شوند تا مغز عقلی شما (مغز جدید) بتواند از اوضاع خودداری کند و در دشواری به دنبال فرصت باشد.
یک «ذهنیت رشد» را پرورش دهید - در نظر بگیرید که هر ناامیدی - مهم نیست چقدر دلسرد کننده باشد- یک درس برای یادگیری است ، هر شکست می تواند چیزی را به شما یاد دهد تا به شما در رشد کمک کند. پروفسور کارول دوک گفت: "اشتیاق به کشش و چسبیدن به آن ، حتی (یا به خصوص) وقتی که خوب پیش نرود ، مشخصه طرز فکر رشد است." برای راحتی شما طراحی شده است تصور کنید که ناامیدی "مربی" استاد یا معلم شماست ، و بپرسید که چگونه می توانید از آن درس بگیرید و رشد کنید. "مربی" را مستقیماً به چشم نگاه کنید و سؤال کنید ، "شما چه کاری را باید به من یاد دهید که من را عاقل تر ، مقاوم تر و من را به سمت سعادت و موفقیت سوق می دهد؟"
با ذهنیت باز به مسائل نگاه کنید- یک ذهنیت منفی امکاناتی را محدود می کند و شما را عقب نگه می دارد. وقتی فوکوس شما کم است (مانند لنز زوم یک دوربین) ، بدون اینکه متوجه شوید ، نقاط کور منفی ایجاد می کنید. سخنگوی انگیزشی لس براون گفت: "تنها محدودیت هایی که در زندگی فردا وجود دارد محدودیت هایی است که شما امروز استفاده می کنید." "لنز زوم" خود را با "لنزهای با زاویه دید عریض" جایگزین کنید و به عکس بزرگ فکر کنید. یک چشم انداز گسترده به شما امکان می دهد تا امکانات بیشتری را ببینید که از لنزهای بزرگنمایی شما خارج می شود و از بسیاری از شادی های زندگی قدردانی می کند.
فقط کاری نکنید ، بنشینید! انجام هیچ کاری باعث می شود ذهن و بدن شما از کنار گذاشتن کار بیش از حد کنار بیاید و فضایی را برای تجدید انرژی و خلاقیت فراهم کند. دیوید کوندتز روانپزشک گفت: "خلاقیت در انجام هیچ کاری پیشرفت نمی کند. در لحظاتی که ممکن است خالی به نظر برسد ، به آنچه در همه جاها وجود دارد ، به شکلی جنینی داده می شود و زندگی به وجود می آید. " این زمان هایی است که وضوح ذهن به وجود می آید و راه حل هایی برای مشکلات زندگی به وجود می آید. در کنار لیست کارهای خود یک لیست مورد نیاز ایجاد کنید تا بتوانید لحظات خالی بیشتری را برای تسکین ذهن خود در تصمیم گیری و تنظیم فرایند مرجع خود صرف کنید.
ضعف های خود را به یاد بیاورید. وقتی منتقد درونی شما را به خاطر کاستی های شما شلاق می زند. ، به خود هدیه ای منظم از توانایی های خود بدهید. با فروتنی از پنجره بیرون بیاورید و تا آنجا که می توانید بسیاری از دستاوردهای خود را نام ببرید - آنچه در آن خوب هستید. به جای کلمات ظالمانه مانند "من مجبورم" یا "باید" یا "باید" صحبت های ظالمانه را با کلمات قدرتمندتر و دلسوزتر مانند "من می توانم" یا "می خواهم" یا "برنامه ریزی می کنم".
تقویت مراقبت از خود- مراقبت از خود باعث می شود استفاده شما از زمان پایدار تر شود. غذا خوردن سالم ، استراحت و ورزش منظم به شما این قدرت را می دهد تا در برابر هر نوع سختی مقاومت کند که زندگی تند و سریع شما را به سمت شما می اندازد. نوازنده یوبی اوبیک گفت: "اگر می دانستم که این مدت طولانی زندگی خواهم کرد ، من بهتر از خودم مراقبت می کردم." .
حرف آخر
هرچه را جستجو کردید منتظر شماست. هنگامی که به دنبال نتیجه بد هستید ، می تواند به این دلیل باشد که فکر می کنید و به گونه ای متناسب با دیدگاه شما رفتار می کنید. این چیزی نیست که زندگی به شما نشان می دهد شادی و موفقیت شما را تعیین می کند. این نگرش شما در مورد زندگی است که باعث می شود تفاوت در خوشحالی و موفقیت شما تفاوت داشته باشد.
۸ درس زندگی برای موفقیت بیشتر که باید قبل از ۴۰ سالگی بیاموزیم
آیا تا به حال به ۴۰ سالگی خود فکر کردهاید؟ این که در آن برای موفقیت بیشتر زمان چه معیارهایی برای زندگی دارید و جهان از دریچه نگاه شما چگونه است؟ شاید با حسرتها و سرزنشهای دوران جوانی روبرو شوید و یا از آگاهی و بینش بیشتر خود نسبت به گذشته راضی باشید. با این وجود همه انسانها نیاز دارند تا در دوران جوانی، زیبا زندگی برای موفقیت بیشتر کنند.
دهه 40 زندگی شما به احتمال زیاد بسیار متفاوتتر از دهه 20 و آن چه که فکر میکنید خواهد بود. شما درک عمیقتری نسبت به شرایط پیدا میکنید و متوجه میشوید چرا زمانی که کودک بودید، پدر شما روزها میخوابید! یاد میگیرید که اگر میخواهید روز بعد به راحتی راه بروید، هرگز نباید در موقعیتی ناخوشایند بخوابید. همین طور اگر نمیخواهید عواقب وحشتناکی را متحمل شوید، نباید هر چیزی را که میخواهید بخورید. با این حال 40 سالگی تنها با ناتوانیها و اتفاقات بد همراه نیست و شما موارد مثبت و ارزشمند بسیاری را تجربه خواهید کرد.
برای نمونه میتوان گفت که شما به ثبات شخصیتی رسیدهاید و نسبت به آن چه فکر میکردید، در این سن بسیار آگاهتر و مستقلتر هستید. همچنین نسبت به دوران جوانی، آرامتر میشوید و دیگر اتفاقات کوچک شما را آشفته نمیکنند.
8 درس زندگی برای موفقیت بیشتر
مواردی که مطرح شد همگی تجربیات کسانی است که به میانسالی رسیدهاند و آنها را با ما در میان گذاشتهاند. ما 8 درس زندگی برای موفقیت بیشتر را که باید قبل از 40 سالگی بیاموزیم با شما به اشتراک میگذاریم تا از فرصتهای خود به خوبی استفاده کنید و زندگی پرباری داشته باشید. به خودتان لطف کنید و با رعایت این نکات، میانسالی رضایتبخشی را تجربه نمایید.
1 . چیزی به نام خیلی دیر یا خیلی پیر وجود ندارد.
2 . شرایط شما در کودکی از آن چه که فکر میکنید، مهمتر است.
3 . بهتر است به جای جمع کردن چیزها، خاطره بسازید.
4 . چیزهای کوچک کماهمیت همیشه همان چیزهای بزرگ پراهمیت زندگی شما هستند.
5 . هر لحظه مراقبت از سلامتی فیزیکی بدن خود، بیشتر از چیزی که دیگران به شما میگویند اهمیت دارد.
6 . بهترین زمان برای تحقق رویاهایتان اکنون است.
7 . هیچ کسی برای نجات شما از خودتان و زندگیتان نخواهد آمد.
8 . هر شخصی لایق برقراری ارتباط دوستانه با شما نیست (و بالعکس).
شما کدام یک از این 8 درس زندگی برای موفقیت بیشتر را باور دارید؟ همچنین چه موارد دیگری را برای افزودن به این فهرست میشناسید؟ دیدگاهها و پیشنهادات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاه شما