سرمايه در گردش چيست؟
يكي از اصطلاحات بسيار رايج در حسابداري و مديريت مالي سرمايه در گردش است كه نشانگر امكان نقدپذيري براي يك فرد يا كسب و كار است. سرمايه در گردش در واقع نوعي دارايي بوده و به هر نوع سرمايه و پولي كه در توليد يك محصول به كار ميرود اشاره دارد اما شامل سرمايههاي ثابت نميگردد بلكه بخشي از داراييهاي جاري شركت را تشكيل ميدهد كه در ادامه داراييهاي جاري به طور كامل شرح داده شده است. علاوه بر آن سرمایه در گردش یکی از مولفههای بسیار مهم بازار بورس نیز است، زیرا که با کمک آن میتوان متوجه این نکته شد که آیا یک سهام میتواند سود سازی داشته باشد یا برعکس. در اين مقاله قصد داريم كه به مبحث بسيار مهم سرمايه در گردش كه خود همان داراييهاي جاري است بپردازيم.
دارايي جاري يا سرمايه در گردش چيست؟
داراييهاي جاري، داراييهايي هستند كه در طي سال مالي جاري يا دوره مالي مورد نظر قابل تبديل شدن به پول نقد باشند، بنابراين پول قطعا جزو داراييهاي جاريست. علاوه بر اين سرمايه گذاريهاي كوتاه مدتي كه به راحتي قابل فروش و قابل تبديل شدن به نقدينگي باشند هم جزو داراييهاي جاري محسوب ميگردند. موجوديهاي انبار هم در صورتي كه در مدت زمان كمي قابل فروش و تبديل شدن به نقدينگي باشند، جزو داراييهاي جاري محسوب ميگردند. شكل ديگري از داراييهاي جاري، حسابهاي دريافتني هستند.به داراييهاي جاري، سرمايه در گردش هم گفته ميشود.
سرمايه در گردش خالص چيست؟
شركتها علاوه بر داراييهاي جاري، متقابلا داراي بدهيهاي جاري نيز هستند، كه به بدهيهايي كه به صورت معقول و منطقي در طي دوره مالي مورد نظر قابل تبديل شدن به نقدينگي باشند گفته ميشود. سرمايه در گردش خالص در واقع اختلاف بين داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري است. در واقع سرمايه در گردش خالص، ميزان واقعي داراييهاي نقد يا نزديك به نقد شدن يك سازمان يا مجموعه است كه نيازها و هزينههاي روزمره يك شركت را تامين ميكند.
علت اهميت موضوع سرمايه در گردش چيست؟
جهت شناخت وضعيت مالي و نقدينگي يك كسب و كار، مبحث سرمايه در گردش از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. يكي از دلايل مطالعه ترازنامه مالي يك شركت توسط سرمايهگذاران همين موضوع سرمايه در گردش است، در واقع آنها ميخواهند بدانند كه وضعيت فعلي شركت مورد نظر چگونه است و چقدر سرمايه در گردش دارد. سرمايه در گردش با خود حقايق زيادي را در رابطه با وضعيت مالي يك كسب و كار و موقعيت نقدينگي كوتاه مدت آن به همراه دارد. محاسبه نمودن سرمايه در گردش، از ساير محاسبات مالي راحتتر بوده و خيلي آسان ميتوان به شماي كلي يك شركت دست پيدا نمود. در واقع مديران و سرمايهگذاران با استفاده از سرمايه در گردش قادر خواهند بود كه در يك نگاه چندين نكته را متوجه گردند.
در واقع سرمایه در گردش مانند دماسنج مالی شرکتهاست که هرچه فاصله بین داراییها و بدهیهای کوتاه مدت شرکت کمتر باشد، نشان دهنده سالمتر بودن فرایند کاری شرکت است. نقطه مقابل آن هم زمانیست که میزان بدهیهای شرکت از سرمایه آن بیشتر بوده که همان سرمایه در گردش منفی است که در این حالت احتمال ورشکستگی شرکت بسیار زیاد است. ممکن است شرکتی با وجود منفی بودن سرمایه در گردش خود همچنان به فعالیت اش ادامه دهد، اما قطعا این وضعیت پایدار نخواهد ماند.
سرمايه در گردش نشانگر چه مواردي است و چه كمكي ميكند؟
سرمايه در گردش در واقع معياري جهت محاسبه ميزان كارآمدي يك شركت محسوب ميگردد. از طريق سرمايه در گردش كه از تقسيم داراييهاي جاري به بدهيهاي جاري به دست ميآيد، ميتوان به توان شركت مورد نظر جهت پوشش بدهيهاي كوتاه مدت پي برد. اگر ميزان سرمايه در گردش كم تر از يك باشد، نشانگر سرمايه در گردش خالص منفي است و ميزان بدهيهاي جاري شركت بيشتر از داراييهاي آن است و در نتيجه به سرمايهگذاران اين هشدار را ميدهد كه شركت مذكور جهت سرمايه گذاري مناسب نيست. يكي از مزايايي كه بررسي اين مفهوم به دنبال خواهد داشت، قابليت پيش بيني بحرانهاي مالي است.
سرمایه در گردش در سنجش نقدینگی و نقد شوندگی چه نقشی دارد؟
سرمایه در گردش معیاری جهت سنجش نقدینگی و نقدشوندگی، بهرهوری عملیاتی و سلامت مالی شرکت مورد نظر است که در صورتی که تفاوت بین داراییها و بدهیهای جاری مثبت باشد، میتوان انتظار داشت علاوهبر پرداخت بدهیها، مبلغی هم برای سایر مخارج و هزینههای احتمالی شرکت وجود داشته باشد. همچنین شرکت قادر خواهد بود که از فرصتهای سرمایهگذاری به منظور رشد وسودآوری هر چه بیشتر خود استفاده نماید. این در صورتی است که اگر داراییهای جاری از بدهیهای جاری شرکت کمتر باشد، امکان دارد که در بازپرداخت بدهیهای خود به مشکل بخورد و حتی منجر به ورشکستگی گردد.
سرمايه در گردش چه كمكي به كسب و كارها ميكند؟
از آنجا كه از طريق سرمايه در گردش ميتوان به پيشبيني بحرانها پرداخت، در نتيجه به شركتها اين امكان را ميدهد كه با آن خيلي سريع و راحت مقابله نمايند. همچنين اين عامل ميتواند به توسعه و موفقيت شركت مورد نظر در ميان رقباي خود كمك نمايد.
چه کسب و کارها و مشاغلی به سرمایه در گردش نیاز دارند؟
به طور کلی کسب و کارهایی که زنجیره وار به هم متصلاند یا کسب و کارهای فصلی نسبت به کسب و کارهای سالانه به سرمایه در گردش بیشتری نیاز دارند. در این گونه کسب و کارها لازم است که چه شرکت فعالیت داشته باشد چه فعالیت نداشته باشد، بدهیها در موعد مقرر خود پرداخت گردند، لذا هر چه نقدینگی شرکت در بانک بیشتر باشد بهتر خواهد بود.
مورد دیگر اینکه سرمایه در گردش استاندارد در صنایع مختلف با هم تفاوت دارند، پرا که برخی صنایع دارای تجهیزات گران قیمت یا روشهای درآمدزایی متفاوتی هستند و نیاز است که با توجه به شرایطی که دارند، رویکرد متفاوتی در استفاده کردن از سرمایه در گردش خود داشته باشند.
یکی دیگر از مزیتهای عمده مقایسه این مفهوم، پیشبینی نمودن بحرانهای مالی شرکت است؛ زیرا حتی شرکتی که از منابع مالی و ثابت بسیاری برخوردارند، در مواقعی که نتواند بدهیهای خود را پرداخت کند، قابلیت نقد شوندگی چیست؟ ورشکست خواهد شد.
ناكافي بودن ميزان سرمايه در گردش موجب چه ميگردد؟
ميزان ناكافي سرمايه در گردش در بهترين شرايط ميتواند منجر به فشارهاي مالي بر شركت، تعداد پرداختهاي با تاخير به اعتبار دهندگان و فروشندگان گردد كه اينها خود در نهايت كاهش نرخ اعتباري را به دنبال خواهد داشت. نرخ پايين اعتباري به معناي بهره بالاتر بانكها و بازار اوراق بهادار است كه در مدت زمان طولاني ممكن است منجر به ضررهاي مالي بسيار زياد به يك شركت گردد، چرا كه قيمت سرمايه افزايش يافته و موجب كسب درآمد كمتر خواهد شد.
سرمايه در گردش منفي براي برخي از شركتها كه از گردش بالايي برخوردارند، ميتواند خوب باشد. كسب و كارهايی كه داراي خردهفروشی هستند وگردش موجودی کالای بالایی دارند و معاملات خود را بر مبنای پول نقد انجام میدهند، نياز به سرمایه در گردش بسیار کمی دارند و ميتوانند با پول نقدی که كسب مينمايند، موجودی کالاهای خود را افزایش دهند تا مجدداً آنها را به فروش رسانده و درآمد کسب نمايند. علاوه بر اين، فروشندگان خردهفروشی قادر خواهند بود كه به مشتریان وام اعطا نمايند، تا بتوانند راحتتر محصولات آنها را خريد نمايند و درآمد خود را بهسادگی مديريت نمايند؛ بنابراین نیازی به مبالغ زیاد سرمایه در گردش خالص نخواهند داشت. درواقع، پایین بودن این نسبت در این کسبوکارهاي خرده فروشي، مدیریت هوشمندانهای است که به بهبود هر چه بيشتر شرایط شرکت کمک مينمايد.
وجود سرمایه در گردش اضافی چه تاثیری بر روند سرمایهگذاری دارد؟
وجود سرمایه در گردش اضافی میتواند به شرکت کمک نماید که از فرصتهای سرمایهگذاری استفاده نماید. البته لازم است این نکته را هم در نظر داشته باشید که بالا بودن میزان سرمایه در گردش همیشه هم خوب نیست و در برخی مواقع میتواند نشان دهنده عدم مدیریت صحیح وجوه نقد و استفاده نکردن از فرصتهای سرمایهگذاری باشد.
چگونه ميتوان سرمايه در گردش را مديريت نمود؟
صاحبان مشاغل و کسبوکارهای کوچک، جدای از نوع حرفه و تعداد کارمندان خود، باید چرخه سرمایه در گردش شرکت خود یا مدتزمانی که از تولید یک محصول و خدمت تا زمان دریافت مبلغ آن محصول و خدمت گذشته است را کاملا درک نمایند. طولانی بودن این چرخه موجب میگردد که کسبوکار مورد نظر مدت زمان طولانیتری را بدون نقدینگی و سرمایه پشت سر بگذارد و در سرمایهگذاری یا پرداخت هزینهها و تعهدات شرکت، اختلالات بیشتری ایجاد گردد.
بنا به این دلایل درک نمودن کامل فاکتورهای چرخه سرمایه در گردش برای بقای شرکت بسیار لازم و ضروری است و موجب مدیریت بهتر جریان نقدینگی شرکت میگردد. تمامی سرمایهگذاران و کارشناسان کسبوکارهای کوچک بر این باورند که نداشتن یک برنامه مدون و درست و پیشبینی نکردن مقدار نقدینگی لازم، یکی از عوامل اصلی ورشکست شدن کسبوکارهای کوچک است. با بهکارگیری استراتژیهای متنوع و بهینه در زمینه سرمایه در گردش، میتوان به رشد شرکت و کسب و کار مورد نظر کمک نمود.
جهت محاسبه سرمایه در گردش چه نکاتی را باید مد نظر قرار داد؟
اگر قصد این را دارید که خودتان به محاسبه سرمایه در گردش و پردازش اطلاعات شرکتتان بپردازید باید با توضیحات و اصطلاحات موجود و رایج آشنایی و تسلط کافی داشته باشید. اما به دلیل اشتباهات ریز محاسباتی توصیه میگردد که این کار را به یک تیم ماهر بسپارید تا آنها به محاسبه و پردازش سرمایه در گردش کسب و کار شما بپردازند، چرا که در صورت رخ دادن اشتباهات محاسباتی خسارتهای هنگفت و جبران ناپذیری را ممکن است به بار آورید. با این حال اگر شخصا به انجام این کار میپردازید حتما نکات زیر را مد نظر خود قرار دهید:
سرمایه در گردش در حسابرسی شرکت
توجه داشته باشید که در محاسبات خروجی اعداد و ارقام ارائه شده، میزان داراییهای خالص به عنوان سرمایه محسوب شده باشد و همینطور داراییهای خالص هم به عنوان سرمایه در نظر گرفته شده و در حسابرسی مورد استفاده قرار داده شده است. هر کدام از این موارد بسیار مهم بوده و اختلاف زیادی را در اعداد و ارقام ایجاد مینمایند. در اصل آنچه باید محاسبه گردد سرمایه خالص است که به عنوان دست توانای شرکتها محسوب میگردد.
بدهیهای جاری یا خالص
بدهیهای جاری یا خالص یکی از پنهانیترین ارقامی است که ممکن است حسابرسان در بررسی و محاسبات خود آن را لحاظ نکنند. در کنار داراییهای خالص همیشه بدهیهای خالص و جاری نیز وجود دارند. در واقع این مورد بدان معناست که همزمان با وجود داراییهای جاری و خالص، برخی مخارج جاری یا به عبارت بهتر همان تنخواه نیز وجود دارد که باید مورد بررسی قرار داده شوند.
نسبت سرمایه در گردش چیست؟
نسبت سرمایه در گردش از تقسیم نمودن دارایی فعلی شرکت بر بدهی جاری آن محاسبه میگردد. عدد به دست آمده از این نسبت در واقع نشانگر سلامت نسبی شرکت و کسب و کار مورد نظر است. عدد به دست آمده همان نرخ سرمایه در گردش است، که اگر این نرخ بین 2/1 تا 2 باشد به معنای این است که شرکت دارای نقدینگی لازم و مورد نیاز جهت پرداخت بدهیهایش است. اگر نرخ سرمایه در گردش یک شرکت زیر 1 باشد، بدین معناست که شرکت مورد نظر دارای سرمایه در گردش منفی است و به سختی قادر به پرداخت بدهیهای خود خواهد بود. در صورتی که این نرخ بالای 2 باشد بدین معناست که نقدینگی شرکت در حدی زیاد است که میتواند آن را در بخشهای دیگر هم سرمایه گذاری نماید. البته لازم به ذکر است که نرخ سرمایه بیشتر از 2 همیشه هم نشانه خوبی نیست، چرا که نشان میدهد که یا موجودی کالا بیش از اندازه است یا اینکه شرکت مورد نظر وجوه نقد خود را سرمایهگذاری نکرده است. اغلب کارشناسان مربوطه در این حوزه بر این باورند که نسبت سرمایه در گردش بین 2/1 و 2 نسبت مناسب و معقولی برای شرکتها است.
جمع بندی
همانطور که در این مقاله ذکر گردید مبحث سرمایه در گردش از فاکتورهای بسیار مهمی است که با رصد کردن و بررسی نمودن آن به راحتی میتوان به سودساز بودن سهم یک شرکت پی برد چرا که سرمایه درگردش به طور مستقیم در سوددهی شرکت، میزان تولیدات آن و در نهایت در کسب سود آن بسیار موثر است. از این رو یکی از موارد مهمی که قبل از خرید یک سهم باید به آن پرداخته شود بحث سرمایه در گردش و محاسبه آن است که همانطور که شرح داده شد جهت محاسبه سرمایه در گردش، داراییهای خالص و بدهیهای خالص شرکت باید مورد توجه قرار قابلیت نقد شوندگی چیست؟ گیرد. در واقع نام دیگر سرمایه، پول است و سرمایه در گردش همان پولی است که شرکت در بانک گذاشته تا در صورت نیاز سریع آن را به وجه نقد تبدیل نموده و با آن امور روزانه خود را انجام دهد و نمایانگر بهرهوری عملیاتی یک شرکت است.
یکی از بهترین روش ها برای مدیریت نقدینگی و سرمایه در گردش، ثبت کلیه اسناد و اطلاعات مالی در نرم افزار حسابداری است. به این شیوه می توانید در هر لحظه با استفاده از تراز آزمایشی وضعیت دارایی ها و بدهی های خود را مشاهده نمایید و از میزان سرمایه در گردش و دارایی های جاری و غیر جاری خود مطلع گردید. برای مشاهده دموی نرم افزار حسابداری آنلاین هوفر اینجا را کلیک کنید:
اقتصاد ما
● ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمتهای دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتیاش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایهگذار مناسب ارزیابی میشود، اگر منابع مالی کافی بهواسطه سرمایه خود یا وامهای وثیقهای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وامهایی گفته میشود که وامگیرنده در ازای دریافت آن داراییهای را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک میسپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسکنقدینگی آشکار میگردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله داراییاش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معاملهگر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایهگذاری کمریسک» که از اهرمهای مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایهگذاری مشترکی گفته میشود که برای بالا بردن بازدهی خود از روشهای مصون ماندن از ریسک استفاده میکند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپردهگذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانکها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هماکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبهروییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق میکند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبهرو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معاملهگران هماکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضهای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانکها با کمبود سرمایه روبهرو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایهای که به سایر معاملهگران از جمله صندوقهای سرمایهگذاری کم ریسک وام میدهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوقها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبهرو هستند. به طور خلاصه، اگر بانکها نتوانند منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمیتوانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید مینمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش میدهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار را تضعیف میکند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حسابها و در نتیجه مدیریت ریسک سختگیرانهتر میشود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامنزده و جریان همینطور ادامه مییابد.
● ریسک نقدینگی و قیمت داراییها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگیاش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینههای معاملاتی سرمایهگذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که فرد تصمیم میگیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیشتر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایهگذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا میبرد. مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان میدهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همانطور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش همزمان قیمتها خواهد شد.
● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران فعلی توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگریهای موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانکها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینهساز به وجود آمدن تسلسلهای سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیمشدن اوضاع ترازنامه بانکها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهیهایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش داراییها کردند، به ذخیره پول نقد روی آورند و مدیریت ریسک خود را سختگیرانهتر نمودند. و همین اقدامات بازار وامدهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده میشود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانکها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایهگذاران، به ویژه آنها که مثل صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانکها به وامدهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز در حسابها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبهرو شدند.وقتی بانکهایی نظیر «بیر استرنز» و لمان برادرز وضعیتشان متزلزل گشت، مشتریان آنها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایهها و اصلاح موقعیتشان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانکها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواستهای خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمتها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معاملهگران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشمانداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایهگذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمتها به ویژه برای داراییهایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.
● بحران به سایر انواع دارایی گسترش مییابد
بحران تاکنون در حال گسترش میان انواع داراییها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بودهایم به این دلیل که معاملهگران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود را به ارزهای ضعیف از دست دادهاند. به عنوان نمونهای از شدت بحران نقدینگی میتوان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهمترین موقعیت آربیتراژی در حجیمترین بازار دنیا (بازار ارز) میباشد – اشاره کرد، که هماکنون حتی برای ارزهای عمده نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمیتواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمیتواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بیثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حسابها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع داراییها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله میشود افزایش یافته است.
● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET) گسترش مییابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرفکنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکتهای مین استریت (شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.
چه چیز میتواند – و چه چیز نمیتواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانکها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانکها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهیهای قبلی کاهش پیدا کند. برای این منظور میتوان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخههای نقدینگی میشوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمینهای بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهرهمند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجینهای معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسکهای سیستمی ناشی از چرخههای نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورسهای سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس است، زیرا معامله مشتقات سبب افزایش وابستگیهای متقابل، پیچیدگیها، ریسکهای چند جانبه و کاهش شفافیت میشود. به طور ساده، وقتی سهام میخرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریدهاید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه میخرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریدهاید بستگی پیدا میکند این وابستگی میتواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدینترتیب، زمانی که افراد اعتماد خود را به بانک طرف معاملهشان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین مالی بانک و شکلگیری چرخه نقدینگی مورد اشاره میشوند.
● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله است که در آن فرد با پیشبینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و میفروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایینتر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدینطریق منتفع شود ) برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی اینچنینی در آینده، سیاستگذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده میکنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار میآورند، نقدینگی را افزایش داده و حبابهای قیمت را کاهش میدهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروشهای استقراضی جدید موسسات مالی را میتوان در صورت وجود خطر معاملات غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفادهکنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاههای مسالهدار اولین کسانی هستند که سپر بلا میگردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.
● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکلزا است، مهمتر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک میشود. عمدهترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته میشود چنین مالیاتی به جلوگیری از شکلگیری حباب قیمتی کمک مینماید، ولی تقریبا هیچگونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) میباشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگترینها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بیثبات بازار سهام، بهنظر نمیرسد که هماکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیاتهای معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیاتها برای جلوگیری از حبابهای قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیاتهای معاملاتیاش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایهگذاران حرفهای نظیر «صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایهگذاران حقیقی چارهای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوقهای کمریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانکهای سرمایهگذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی میکنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع میشد، همین ترفندها به کار گرفته میشدند.
این امر وابستگیهای چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیمتر شدن وضعیت چرخههای مدیریت ریسک آنگونه که پیشتر شرح دادیم میگردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیتهای معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهمتر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود میآورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاههای «مین استریت» (بنگاههای تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشمگیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایهگذاران- داخلی و بینالمللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهامشان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکتهای آمریکایی را مشکلتر میسازد و همانطور که میدانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.
● نتیجهگیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانکها و سایر واسطههای مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحرانهای نقدینگی از طریق چرخههای نقدینگی گسترش مییابند؛ در چرخههای نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حسابها، سختگیرانهتر شدن مدیریت ریسک و افزایش بیثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت میکنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که بهطور سنتی تامینکننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی میشوند، سرمایههای جدید به کندی وارد بازار شده و قیمتها کاهش یافته و به جای اول خود باز میگردند.
بازار ثانویه چیست؟
بازار ثانویه (secondary markets) مکانیزمی کاربردی را به وجود میآورد تا بعد از اینکه در مرحله پذیره نویسی، اوراق بهادار در بازار اولیه به فروش رسیدند، سرمایه گذاران بتوانند آنها را دوباره خرید و فروش کنند.
بازارهای اولیه بدون وجود بازارهای ثانویه نمیتوانند به خوبی فعالیت کنند اگر یک سرمایه گذار پس از آنکه اوراق بهاداری را خریداری کرد، تمایل نداشته باشد آن را تا موعد سررسید نگهداری کند باید بتواند به راحتی و با کمترین هزینه اوراق خود را بفروشد.
وجود بازارهای ثانویه فعال این اطمینان را برای خریداران اوراق بهادار فراهم میسازند تا آنها بتوانند در هر زمانی که بخواهند اوراق بهادار خود را در این بازارها بفروشند.
البته چنین فروشی میتواند با زیان نیز همراه باشد. اما گاهی زیان بهتر از آن است که سرمایه گذار اصلا نتواند اوراق بهادار خود را بفروشد.
ساختار بازار ثانویه به چه شکلی است؟
ﺑﻮﺭﺱ ﺍﻭﺭﺍﻕ ﺑﻬﺎﺩﺍﺭ ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻧﻬﺎﺩ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺛﺎﻧﻮﻳﻪ ﺑﺮﺍی ﻣﻌﺎﻣﻼﺕ سهام و ﺍﻭﺭﺍﻕ ﺑﻬﺎﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ.
بازار ثانویه مکانی است که در آن ابزارهای مالی که قبلا منتشر شدهاند، مانند اوراق قرضه و سهام، مورد خرید و فروش قرار میگیرند.
مثلا اگر فردی سهام یک شرکت را در مرحله پذیره نویسی خریداری کرده است و اکنون قصد فروش آن سهم به سایر سرمایه گذاران بازار را دارد باید برای فروش سهم خود به بازار ثانویه مراجعه کند.
در واقع این بازار، محلی است که سرمایه گذاران، اوراق بهادار را به جای شرکت صادر کننده از دیگر سرمایه گذاران خریداری میکنند.
حجم معاملات در بازار ثانویه، نسبت به بازارهای اولیه بسیار بیشتر است، این بازار با هدف امکان سازی معامله اوراق منتشر شده در بازار اولیه و افزایش قابلیت نقد شوندگی آنها ایجاد شده است.
بازار ثانویه برای شرکتها نقطهای استراتژیک به شمار میرود که از مسیر آن میتوانند روی معاملهها نظارت و کنترل داشته باشند و به تصمیمهای مدیریتی خود جهت دهند.
برای درک بهتر ساختار بازار اولیه و ثانویه تصویر بالا را ملاحظه کنید.
در ابتدا، شرکتها سهام و اوراق بهادار خود را اولین بار برای سرمایه گذاران منتشر میکنند که در اصطلاح مالی، آن را IPO (عرضه عمومی اولیه) مینامند.
پس از ورود این شرکتها در لیست بورس اوراق بهادار یعنی پس از پذیرش در بورس، سرمایه گذاران به بازار ثانویه میروند و سهام خود را به سرمایه گذاران دیگر میفروشند.
سرمایه گذاران در بازار ثانویه میتوانند سهام خود را بخرند یا بفروشند، سود کسب کنند یا از ضرر بیشتر در آینده جلوگیری نمایند.
بازارهای جهانی مانند بورس اوراق بهادار نیویورک NYSE و نزدک (NASDAQ) نمونههایی از بازارهای ثانویه هستند.
بازار ثانویه چه ویژگیهایی دارد؟
هزینه معامله کمتر به دلیل حجم بالای معاملهها برای سرمایه گذاران نقدینگی به همراه میآورد.
هر فروشندهای که نیاز به پول نقد داشته باشد، میتواند به دلیل حضور تعداد زیادی از خریداران در این بازار، اوراق بهادار خود را به راحتی به فروش برساند.
در بازار ثانویه، هرگونه اخبار یا اطلاعات جدید در رابطه با شرکت به سرعت در قیمت قابلیت نقد شوندگی چیست؟ سهام آن منعکس میشود.
عرضه و تقاضای موجود در اقتصاد به کشف قیمت در این بازار کمک میکند جایگزینی برای پس انداز است.
بازارهای ثانویه با مقررات سنگینی از جانب دولت روبرو هستند، چون منبع اصلی شکل گیری سرمایه و نقدینگی برای شرکتها و سرمایه گذاران به حساب میآیند و این مقررات در سطح بالا، ایمنی پول سرمایه گذاران را تضمین میکند.
قیمت گذاری در بازار ثانویه چگونه صورت میگیرد؟
در بازار اولیه، قیمت اوراق بهادار از قبل و براساس قیمت اسمی تعیین میشود، اما در بازار ثانویه قیمت اوراق براساس میزان عرضه و تقاضای آن مشخص میشود.
به عنوان مثال، اگر بیشتر سرمایه گذاران معتقد باشند که سهامی در آینده روند خوبی دارد، تقاضا برای آن افزایش مییابد و به همین ترتیب، قیمت آن بالا میرود.
به دنبال آن اگر سرمایه گذاران احساس کنند که سهامی ارزش خود را از دست خواهد داد، برای فروش آن اقدام میکنند و در نتیجه قیمت سهام افت پیدا خواهد کرد.
اهمیت بازار ثانویه در چیست؟
این بازار، شاخصی خوب برای تعیین وضعیت اقتصادی یک کشور است که افزایش یا افت بازار سهام نشانگر رونق یا رکود در اقتصاد است.
نقدینگی را برای سرمایه گذاران تضمین میکند چون آنها میتوانند در این بازار به راحتی اوراق بهادار خود را خرید و فروش کنند.
این بازار به سرمایه گذاران فرصتی را ارائه میدهد تا از پول ساکن خود برای کسب بازده و سرمایه گذاری استفاده کنند کمک میکند تا شرکت بر ادراک عمومی، کنترل و نظارت داشته باشد.
بازار اولیه و بازار ثانویه چه تفاوتی با هم دارند؟
شرکتها پس از پذیره نویسی در بازار اولیه میتوانند سهام خود را به فروش بگذارند اما پس از آن دیگر سهامشان در بازار ثانویه (بورس اوراق بهادار) مورد معامله قرار خواهد گرفت.
در بازار اولیه، درآمد حاصل از فروش سهام به شرکت منتشر کننده اوراق تعلق میگیرد، اما در بازار ثانویه، این درآمدها متعلق به سرمایه گذاری است که اوراق را میفروشد.
معمولا سرمایه گذاران خرد در بازار اولیه اوراق بهادار را خریداری نمیکنند چون شرکت صادرکننده، اوراق خود را به صورت عمده به فروش میگذارد و خرید آن نیازمند سرمایه بزرگی است.
اما در بازار ثانویه، سرمایه گذاران میتوانند هر تعداد سهام مورد نظر خود را خریداری کنند.
در بازار اولیه فروش اوراق از طریق بانک سرمایه گذاری انجام می شود اما در بازار ثانویه، سرمایه گذاران از طریق کارگزار، معاملات خود را انجام می دهند.
در بازار اولیه، سرمایه گذاران سهام را به قابلیت نقد شوندگی چیست؟ طور مستقیم از خود شرکت خریداری میکنند، اما در بازار ثانویه، سرمایه گذاران، سهام و سایر اوراق بهادار را از سایر سرمایه گذاران خریداری میکنند.
در بازار اولیه، شرکتها برای اولین بار سهام خود را از طریق عرضه عمومی میفروشند اما در بازار ثانویه، سرمایه گذاران سهامی که قبلا معامله شده است را از طریق بورس اوراق بهادار خریداری میکنند.
در بازار اولیه، سهام به قیمت اسمی به فروش میرسد و معمولا دچار نوسان نمیشود اما در بازار ثانویه قیمت سهام به طور روزانه در نوسان است.
چرا بازار ثانویه مهم است؟
مسیر خروج عالی برای سرمایه گذاران IPO به دلیل بالا بودن نقدینگی در بازار ثانویه، صرف ریسک آن به مراتب کمتر است.
شما به عنوان یک سرمایه گذار میتوانید سهام خود را با بیشترین سرعت ممکن در بازار بورس اوراق بهادار بفروشید و چون این کار را به قیمت فعلی بازار انجام میدهید، ریسک درک شدهتان بسیار کمتر خواهد بود.
چنین بازاری صرف ریسک را از طریق قابلیت نقد شوندگی چیست؟ نقدینگیاش کاهش میدهد؛ یعنی ارزش داراییهای مالی معامله شده افزایش مییابند. در نتیجه، بازار ثانویه برای سرمایه گذاران IPO بهترین استراتژی خروج است.
آزادی جهت خرید و فروش
بازار ثانویه مکانی سازمان یافته است که در آن خریداران و فروشندگان میتوانند در کنار هم به خرید و فروش سهام بپردازند و دیگر نیازی به نگرانی در خصوص هرگونه کلاه برداری وجود ندارد.
امکان خرید و فروش بیشتر
اگر چنین بازاری وجود نداشته باشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مثلا تصور کنید افرادی که میخواهند از بازار اولیه خانه بخرند، این کار را از ترس اینکه فرصتی برای فروش خانههای جدید شان در بازار پیدا نکنند، انجام ندهند.
این استدلال در مورد سهام نیز صادق است، از آنجایی که در خصوص سهام و اوراق قراضه، بازاری به نام بازار ثانویه وجود دارد (بورس اوراق بهادار)، مردم دیگر نگران فروش سهامشان در آینده و نگهداری دائم آن نیستند.
بنابراین سهام خود را بدون هیچ گونه نگرانی از بازار اولیه خریداری میکنند، در واقع بدون وجود این بازار، فرصت خرید یا فروش بیشتر نیز وجود ندارد.
بازارهای خصوصی
برای شرکتهای نوپا و کوچک، همیشه عرضه عمومی جهت تامین منابع مالی امکان پذیر نیست و وجود چنین بازاری شرایط را برای آنها آسانتر کرده است.
علاوه بر این، در حال حاضر شرایط بسیاری برای کسب مجوز IPO وجود دارد اینگونه شرکتها دیگر نگران تامین منابع مالیشان نیستند، زیرا با وجود بازار ثانویه میتوانند سهام خود را در فرابورس و از طریق شبکه معامله گران بفروشند.
این در حالی است که همه چیز کاملا خصوصی باقی میماند بدون وجود بازار ثانویه، بازار خصوصی نیز وجود نخواهد داشت.
کمک به رشد اقتصادی
در بازار اولیه، آزادی محدود است اما در بازار ثانویه اینگونه نیست و میتوانید انتخاب کنید که در کدام سهام سرمایه گذاری و کدام سهام را رها کنید.
چون در چنین وضعیتی، رشد اقتصادی بیشتری برای سرمایه گذار ایجاد میشود که در نهایت به رشد کلی اقتصاد نیز کمک خواهد شد.
بنابراین بازار ثانویه به عنوان یک کل، به ایجاد پیشنهادهای سرمایه گذاری هرچه پربازدهتر و رونق و رشد اقتصادی کمک میکند.
مکانی عالی برای نظارت و کنترل شرکتها
بازار ثانویه، به شرکتهایی که در بورس اوراق بهادار پذیرفته نشدهاند اجازه معامله نمیدهد و برای شرکتهایی که پذیرفته شدهاند نیز فرصتی را فراهم میکند تا از این بازار سود کسب کنند.
این بازار به عنوان واسطهای عمل میکند که به شرکتها در رابطه با تقاضای سهامشان در بازار و همچنین هر حرکت نزولی یا صعودی، اطلاعات ارائه میدهد.
در نتیجه، وجود بازار ثانویه به شرکتها این امکان را میدهد تا به سرعت اقدام کنند و اگر مشکلی پیش بیاید میتوانند بدون تأخیر در جمع آوری اطلاعات، کارهای لازم را برای بهبود وضعیتشان انجام دهند.
سئوالات متداول
یک پلتفرم بر مبنای فناوری دفتر کل توزیعشده است که متشکل از میزبان های غیرمتمرکز آن است. این میزبانها به عنوان اعضای بنیاد ققنوس، این شبکه را به صورت غیرمتمرکز اداره مینمایند. شبکه ققنوس به شخص (حقیقی یا حقوقی) قابلیت نقد شوندگی چیست؟ خاصی تعلق ندارد و بنیاد ققنوس به عنوان نهاد مشارکتی اعضا، عملیات جاری و توسعه شبکه را هماهنگ مینماید.
میزبان کیست؟
میزبانها، متصدی تأمین زیرساخت پردازش شبکه ققنوس هستند که علاوه بر دسترسی به دفترکل، در تهیه بسته پیشنهادی تراکنشهای قابل ثبت در دفترکل و همچنین سازوکار راستیآزمایی و رأیگیری مبتنی بر اجماع ققنوس برای ثبت تراکنشها مشارکت دارند. میزبانان، در قالب ساختار بنیاد ققنوس، راهبری شبکه ققنوس را به عهده دارند.
میزبانهای اولیه (موسس) ققنوس عبارتند از شرکتهای گروه دادهپردازی بانک پارسیان، سرمایهگذاران فناوری تک وستا، فناوری اطلاعات و ارتباطات پاسارگاد(فناپ)، دادهورزی سداد، گروه فنآوران هوشمند بهسازان فردا و فناوریهای اطلاعاتی و مالی توزیعشده یکتا ققنوس پارس که با سرمایه گذاری در فناوری بلاکچین و ایجاد شبکه ققنوس، شرایط بکارگیری مشترک این فناوری را فراهم نمودهاند. قطعا توسعه قابلیتهای شبکه ققنوس نیازمند دریافت نظرات و بازخوردهای کاربران آن خواهد بود، که امیدوار است با ابزارهای فراهم شده در این سایت و شبکه های اجتماعی مرتبط این ارتباط برقرار شده و جامعه کاربران ققنوس شکل بگیرد.
مفهوم بنیاد ققنوس چیست؟
سپیدنامه شبکه ققنوس چیست؟
مشتمل بر ویژگیهای فنی، کاربردی شبکه و توکن پایه (پیمان)، زیستبوم ذینفعان و شرایط اقتصادی و حقوقی حاکم بر ققنوس است که به تأیید میزبانان رسیده و برای ذینفعان شبکه ققنوس لازمالاجرا می باشد. نسخه اولیه این سپیدنامه در مورخ ۱۰/۱۱/۹۷ منتشر گردید که با استقبال قابل توجه فعالین صنعت بانکی و بلاکچین کشور مواجه شد و بیش از ۵۰۰۰ بار این مستند از وب سایت بنیاد ققنوس دانلود گردید. میزبانهای موسس ققنوس، با توجه به بازخوردهای دریافتی نسبت به نسخه اولیه سپیدنامه و همچنین مذاکرات انجام شده با رگولاتورهای مرتبط، ضمن تطبیق فعالیتهای ققنوس با پیش نویس منتشر شده از سوی بانک مرکزی در خصوص الزامات رمزارزها، تلاش نمودند تا ضمن رفع ابهامات مطرح شده در سپیدنامه اولیه، چارچوبهای قانونی شبکه ققنوس را در ویرایش ۱.۱ سپیدنامه ققنوس، تشریح نمایند.
وظیفه آکادمی ققنوس چیست؟
آکادمی ققنوس به عنوان بازوی اجرایی آموزشی و آگاهی رسانی بنیاد ققنوس در تلاش است تا مجموعه اطلاعات و آموزش های مورد نیاز را برای سطوح مختلف ذی نفع در شبکه ققنوس فراهم آورد. بر این اساس مجموعه ای از سمینارها، دوره ها و پوسترهای آموزشی طراحی شده است که در آینده نزدیک بر اساس تقویم آموزشی معین ارائه خواهد شد.
پیمان چیست؟
پیمان (توکن پایه ققنوس) یک توکن دارایی با پشتوانه طلا (اعم از شمش یا سکه به شرط معادلسازی) یا سایر داراییهای مورد تأیید بنیاد به میزان ارزش معادل یک سوت طلا با عیار ۲۴ (حداقل استاندارد ۹۹۵) است که نقدشوندگی آن از سوی همه میزبانها، طبق شرایط سپیدنامه تضمین میشود و برای تسهیل معاملات سایر توکنها، اعم از توکن گواهی یا توکن دارایی در شبکه بکار میرود. این دارایی به عنوان تنها گزینه وصول کارمزد تراکنشهای درونشبکه شناخته میشود. پیمان به هیچ عنوان کارکرد ابزار پرداخت ندارد.
آیا توکن پیمان یک رمز ارز مانند بیت کوین است؟
توکن پیمان ارز دیجیتال نیست وتنها گزینه وصول پرداختی داخل شبکه است و به هیچ عنوان ابزار پرداختی ندارد.
وقت بخیر . . پیمان خریداری شده . . . قابلیت نقد شوندگی نداره؟؟؟ یعنی پولی دریافت نمیکنیم؟ یا بانک پارسیان بریم . بهمون نقدینگی نمیده؟؟
توکن پیمان به صورت 24 ساعته و در 7 روز هفته، قابلیت نقدشوندگی دارد.
در قسمت هویت کیف توکن ققنوس، اطلاعات هویتی خود را که شامل(کد ملی، تاریخ تولد و شماره شبا) است ثبت کنید. بعد از تایید توسط شرکت قابلیت نقد شوندگی چیست؟ ققنوس میتوانید بازخرید انجام دهید. روبروی توکن پیمان دو شکل وجود دارد. شکل سبد خرید برای خرید توکن پیمان است و شکل دست برای بازخرید توکن پیمان است.
مقدار طلای معادل هر توکن چقدر هستش؟
پیمان (توکن پایه ققنوس) یک توکن دارایی با پشتوانه طلا (اعم از شمش یا سکه به شرط معادلسازی) یا سایر داراییهای مورد تأیید بنیاد به میزان ارزش معادل یک سوت طلا با عیار ۲۴ (حداقل استاندارد ۹۹۵) است که نقدشوندگی آن از سوی همه میزبانها، طبق شرایط سپیدنامه تضمین میشود
با سلام و خسته نباشید در یک حادثه ای بنده گوشی و لپ تاپی که کلمات ریکاوری یادداشت نموده بودم از دست دادم و از طریق نرم افزار تاپ اقدام به خرید در تاریخ 1399/10/21 در ساعت 15:48:23 با کد مرجع 723321169819 بمبلغ 8795500 خرید نمودم آیا امکان بازگشت کیف توکن ققنوس بنده امکان پذیر است کلیه پرداختی ها از طریق تاپ می توانید پیگیری کنید.
چطوری پیمان بفروشیم
در صفحه اول کیف ققنوس، روبروی توکن پیمان سه شکل وجود دارد. شکل سبد خرید برای خرید توکن پیمان است، شکل دست برای بازخرید توکن پیمان و شکل i که راهنمای توکن است. قبل از بازخرید حتما در قسمت هویت کیف توکن ققنوس، اطلاعات هویتی خود را که شامل(کد ملی، تاریخ تولد و شماره شبا) ، است ثبت کنید. بعد از تایید توسط شرکت ققنوس میتوانید بازخرید ( فروش توکن از سمت کاربر به ققنوس) انجام دهید؛ توجه کنید، اطلاعات هویتی و بانکی فرد باید مطابقت داشته باشد.
برای خرید بقیه توکنها، علامت بعلاوه روبروی توکنها را بزنید تا خط اعتماد ایجاد شود و شکل سبد خرید برای شما نمایش داده شود.
به ازای ایجاد هر خط اعتماد، نیم توکن پیمان شما رزرو میشود. که البته در صورتی که دارایی نداشته باشید میتوانید آن را حذف کنید و نیم توکن به حساب شما برمیگردد.
هر کدام از توکن که بازخرید دارند در صورتی علامت بازخرید آن برای شما نمایش داده میشود که دارایی داشته باشید.
واریز وجه ریالی به حساب کاربر طی 24 ساعت کاری انجام میشود.
بازخرید در روزهای غیر تعطیل از ساعت 9 الی 19 فعال می باشد.
سلام گزینه اعتماد سازی کجاست؟ و چه طور میتونم حقوق و امتیازات مالکیت را بدست بیاورم لطفاً توضیح دهید
لطفا بخش حقوقی سوالات متداول را مطالعه بفرمایید. در صورت نیاز به راهنمایی بیشتر با پشتیبانی تماس بگیرید.
ازطریق آیگپ باهمین شماره توکن پیمان خریده ام مدت یکماه است که می خواهم بازخرید کنم که با درج عبارت خطادرارتباط باسرورانجام نمی شود با پشتیبانی بانک پارسیان وققنوس تماس گرفتم گفتند مشکل ازطرف آیگپ هستش که متاسفانه آیگپ باتوجه به پیگیریهای مکرراقدامی نمی کند لطفاً کمکم کنید پول لازمم
پاسخ خود را پیدا نکردید؟
درصورتی که پاسخ سئوال خود را پیدا نکردید میتوانید آن را برای ما ارسال کنید تا در اسرع وقت به آن پاسخ دهیم. همچنین با ارسال سئوال خود به ما کمک میکنید تا این صفحه را کاملتر قابلیت نقد شوندگی چیست؟ قابلیت نقد شوندگی چیست؟ کنیم.
صکوک چیست و چه تفاوتهایی با اوراق قرضه دارد؟
اصطلاح صکوک برگرفته از واژه عربی " صک " به معنای چک، نوشته بدهکار، سفته و قبض بدهی است و به طور معمول، به عنوان اوراق قرضه اسلامی تعریف می شود. تمایزی که میان این دو تعریف از صکوک وجود دارد، اساسی و مهم است، چرا که با تاکید بر این تفاوت، هدف از بکارگیری " صکوک " به عنوان ابزاری جدید در بانکداری اسلامی، تقلید از " اوراق قرضه مبتنی بر بهره " در بانکداری معمول نیست.
" صکوک " ابزاری ابتکاری منطبق بر قوانین شریعت اسلام است و به عنوان اوراق بهادار با پشتوانه مالی تعریف می شود که باید خود دارای ارزش باشد و نمی تواند براساس فعالیت های سفته بازی و سوداگرانه (در واقع فعالیت هایی که بدون خلق ارزش و کار صورت می گیرند) سودآوری داشته باشد.
انواع صکوک:
استفاده از لفظ " صکوک " جهت ابزارهای مالی اسلامی برای نخستین بار در سال 2002 در جلسه فقهی بانک توسعه اسلامی پیشنهاد شد. بعد از آن سازمان حسابداری و حسابرسی نهادهای مالی اسلامی اقدام به معرفی انواع صکوک نمود که عبارتند از:
- صکوک مالکیت داراییهایی که در آینده ساخته می شود
- صکوک مالکیت منافع داراییهای موجود
- صکوک مالکیت منافع داراییهایی که در آینده ساخته می شود
- صکوک صلم
- صکوک استصناع
- صکوک مرابحه
- صکوک مشارکت
- صکوک مضاربه
- صکوک نماینده سرمایه گذاری
- صکوک مزارعه
- صکوک مساقات
- صکوک ارائه خدمات
- صکوک حق الامتیاز
شایان ذکر است از بین صکوک بالا تنها استفاده از صکوک اجاره، سلم و استصناع و تا حدی صکوک مرابحه، مشارکت، و مضاربه معمول است.
در یک تقسیم بندی دیگر می توان صکوک را به دو گروه زیر تقسیم نمود:
1- ابزار حقوق صاحبان سهام (شامل: صکوک مشارکت و مضاربه)
2- ابزار بدهی (شامل: صکوک اجاره، سلم، استصناع و مرابحه)
*** یکی از مهمترین انواع صکوک معرفی شده " صکوک اجاره " می باشد. صکوک اجاره در حقیقت اوراق بهاداری است که دارنده آن به صورت مشاع، مالک بخشی از دارایی است که منافع آن بر اساس قرارداد اجاره به مصرف کننده یا بانی واگذار شده است.
نهادهای مالی ضروری برای انتشار اوراق صکوک اجاره:
جهت انتشار اوراق اجاره وجود حداقل سه نهاد مالی که عبارتند از "بانی"، "واسط" و "امین" ضروری می باشد.
- بانی: شخصی حقوقی است که صکوک اجاره با هدف تامین مالی، آن را منتشر می کند و می تواند اقدام به اجاره نمودن دارایی مبنای انتشار صکوک اجاره از واسط به نمایندگی از سرمایه گذاران نماید.
- واسط: نهاد مالی است که صرفا به منظور نقل و انتقال دارایی به وکالت از دارندگان صکوک اجاره و انتشار صکوک اجاره تشکیل می شود.
- امین: نیز شخص حقوقی است که به نمایندگی از سرمایه گذاران و به منظور حفظ منافع آنان در چارچوب ضوابط اجرایی انتشار صکوک اجاره، مسئولیت نظارت برکل فرآیند عملیاتی صکوک اجاره را بر عهده دارد.
ریسک ها و مزایای اوراق صکوک:
ریسکهای قابلیت نقد شوندگی چیست؟ اوراق صکوک:
1- ریسک از بین رفتن داراییها
2- ریسک نرخ سود
3- ریسک کاهش قیمت دارایی
مزایای اوراق صکوک:
1- صکوک، نقدینگی بانی را افزایش می دهد
2- داراییهایی که نقدینگی پایینی دارند و یا غیرنقد هستند از ترازنامه خارج شده و وجوه نقد جایگزین آن می شود.
3- با اینکه قسمتی از داراییها از شرکت بانی جدا می شود اما با این حال باز هم بانی می تواند از داراییها استفاده کند.
4- از آنجا که صکوک با پشتوانه دارایی منتشر می شود، لذا دارای ریسک کمتر است و هزینه تامین مالی را نیز کاهش می دهد. یک راه دیگر کاهش هزینه تامین مالی استفاده از افزایش اعتبار است.
5- صکوک با فراهم کردن امکان تبدیل داراییها به اوراق بهادار به توسعه " بازار سرمایه " کمک می کند.
6- چنانچه برای داد و ستد اوراق صکوک یک بازار ثانویه فراهم شود، آنگاه قابلیت نقد شوندگی این اوراق هم افزایش می یابد.
تفاوت اساسی صکوک با اوراق قرضه مرسوم در بازارهای مالی:
1- "صکوک" بیانگر مالکیت یک دارایی مشخص است، در حالی که "اوراق قرضه" فقط حاکی از تعهد بدهی هستند. یعنی رابطه بین صادرکننده و خریدار اوراق قرضه رابطه وام دهنده و وام گیرنده است که نرخ بهره وام هم ثابت است و این موجب ربا می شود.
2- دارایی موضوع اوراق صکوک از نظر شرعی باید مجاز و صحیح باشد، در حالی که در اوراق قرضه داراییهایی که از نظر اسلام پذیرفته نیست نیز می تواند پشتوانه اوراق قرار بگیرد.
3- اعتبار اوراق قرضه به اعتبار صادرکننده یا ناشر آن وابسته است و با آن سنجیده می شود، در حالی که اعتبار صکوک به ناشر بستگی ندارد بلکه به ارزش دارایی پشتوانه بستگی دارد.
4- فروش صکوک در بازار ثانویه، فروش مالکیت یک دارایی است؛ اما فروش اوراق قرضه فروش بدهی است.
5- در صکوک امکان افزایش اصل دارایی و در نتیجه ارزش خود ورقه صکوک وجود دارد در حالی که اصل بدهی در اوراق قرضه قابلیت افزایش ندارد.
دیدگاه شما