KRA مخفف key result Areas است. همه نقشهها با معیارهای خاصی تنظیم شدهاند که باید حتما آنها رعایت کنید. هر کارمند KRAهای خاص خود را دارد و بر این اساس باید به سمت نتایج حرکت کند.
برای مثال، یک بخش منابع انسانی یا یک مدیر منابع انسانی KRA میتواند استخدام شود.
شرکتها KRAها را به کارمندان خود میدهند تا آنها نقش شغلی خود را داخل سازمان درک کنند. بر این اساس انتظار میرود این بخشها یا کارکنان به نتایج با کیفیتی دست پیدا کنند.
علاوه بر این، KRAهمه مشخصات شغل را برجسته میکند که به درک مسئولیتها و نقش کارکنان کمک میکند.
KRAرا میتوان به عنوان یک عامل استراتژیک که شرکت از آن استفاده میکند نامید. KRAها میتوانند ضمنی یا صریح باشند. این به آنها در دستیابی به نتایج مطلوب و تحقق اهداف اصلی سازمان کمک میکند. KRAها محصول و خدماتی را ارائه میدهند که سازمان به مشتریان و مصرفکنندگان مربوطه ارائه میدهد.
KRA برای دستیابی به موفقیت، تلاشهای زیادی از کارکنان میخواهد.
KRA کیفی است زیرا مشخص میکند که میتواند به سازمان در رسیدن به اهداف کمک کند.
از اهمیت KRA نمیتوان چشمپوشی کرد زیرا همه مشاغل در همه صنایع، KRAهای خود را برای کارآمدی و تاثیر بیشتر تنظیم میکنند.
شاخص جریان نقدینگی (MFI)
شاخص جریان نقدینگی (به انگلیسی MFI)، یک اسیلاتور یا نوسانگر تکنیکال است.
این اسیلاتور از اطلاعات قیمت و حجم، برای شناسایی سیگنالهای اشباع خرید (overbought) و اشباع فروش (oversold) در یک دارایی استفاده میکند.
همچنین میتوان از آن برای یافتن واگراییها (divergence) استفاده کرد که به ما درباره تغییر روند قیمت هشدار میدهند. این اسیلاتور بین اعداد 0 تا 100 جابهجا میشود و نوسان میکند.
این اسیلاتور برخلاف اسیلاتورهای رایجی مثل شاخص قدرت نسبی یا RSI، فقط از قیمت استفاده نمیکند؛ بلکه قیمت و حجم را با هم ترکیب میکند.
به همین دلیل است که تحلیلگران، MFI را RSI موزون به حجم (volume-weighted RSI) میدانند.
شاخص جریان نقدینگی در واقع چه چیزی را نشان میدهد؟
یکی از راههای ابتدایی استفاده از شاخص جریان نقدینگی در مواقع وجود واگرایی است.
واگرایی به حالتی گفته میشود که روند حرکت اسیلاتور در جهت عکس قیمت باشد.
واگرایی میتواند نشانه بالقوهای برای بازگشت روند قیمت باشد.
به عنوان مثال زمانی را در نظر بگیرید که شاخص جریان نقدینگی در ناحیه خیلی بالایی قرار گرفته است و شروع به افت به زیر عدد 80 میکند. در این هنگام اگر دارایی مورد نظر همچنان به افزایش قیمت خود ادامه دهد، ما با این واگرایی نشانهای برای تغییر جهت قیمت و آغاز روند نزولی دریافت کردهایم.
در مقابل وقتی را فرض کنید که MFI در ناحیه بسیار پایینی قرار دارد و در حال بالا رفتن از عدد 20 است. در این صورت، اگر قیمت دارایی مورد نظر همچنان رو به کاهش باشد، MFI با این واگرایی، سینگالی برای تغییر جهت قیمت و آغاز روند صعودی داده است.
همچنین معاملهگران با استفاده از موجهای چندگانه در قیمت و MFI، به دنبال واگراییهای بزرگتر میگردند. برای مثال روند حرکت قیمت یک سهم را به این صورت در نظر بگیرید که ابتدا به سقف 10 دلار میرسد، سپس یک پولبک به قیمت 8 دلار دارد و بعد دوباره تا 12 دلار افزایش مییابد.
قیمت این سهم با موفقیت توانسته است به دو سقف، یکی در قیمت 10 و دیگری 12 دلار برسد. اگر موقع رسیدن قیمت به 12 دلار، MFI به سقفی کوتاهتر از سقف قبلیاش (در قیمت 10 دلار) برسد، به این معناست که این اندیکاتور سقف جدید را تایید نمیکند. این مسئله میتواند پیشبینیکننده کاهش قیمت باشد.
سطوح اشباع خرید و فروش همچنین به عنوان یک سیگنال برای فرصتهای بالقوه معامله به کار میروند. حرکات پایینتر از عدد 10 و بالاتر از 90 به ندرت اتفاق میافتند. اما اگر چنین حرکتی رخ دهد، تریدرها منتظر میماند که MFI به ناحیه بالاتر از 10 برگردد تا وارد موقعیت خرید یا long شوند. همچنین اگر MFI کمتر از 90 شود، به معنای سیگنالی برای ورود به موقعیت فروش یا short است.
حرکات این اسیلاتور در نواحی خارج از قلمرو اشباع خرید یا اشباع فروش هم میتواند مفید واقع شود.
برای مثال اگر یک دارایی در روند صعودی باشد، کاهش به زیر سطح 20 (یا حتی 30) و بازگشت دوباره به بالای این سطح، میتواند نشاندهنده این باشد که پولبک به اتمام رسیده است و روند صعودی قیمت ادامه خواهد یافت.
همین مسئله عیناً برای روند نزولی هم صدق میکند. یک افزایش قیمت کوتاهمدت، میتواند MFI را تا سطوح 70 یا 80 بالا ببرد. اما وقتی MFI دوباره به زیر این سطح سقوط کند، میتواند زمان مناسبی برای ورود به موقعیت معامله فروش و آمادگی برای یک ریزش دیگر باشد.
فرمولهای شاخص جریان نقدینگی (MFI)
بدون نیاز به محاسبه دستی این شاخص، میتوانید از آن در هر پلتفرم تحلیلی یا معاملاتی استفاده کنید.
بنابراین لزومی ندارد که نحوه محاسبه آن را به طور دقیق بدانید. اما در ادامه برای علاقهمندان، نحوه محاسبه این شاخص شرح داده میشود.
فرمولهایی که برای محاسبه این شاخص مورد استفاده قرار میگیرند، عبارتند از:
فرمولهای محاسبه شاخص جریان نقدینگی (MFI)
نکته: زمانی که قیمت از یک دوره تا دوره بعد افزایش یابد، جریان خام یا ناخالص پول مثبت است و به جریان پول مثبت افزوده میشود. وقتی جریان خام پول به دلیل ریزش قیمت در آن دوره منفی باشد، آن را به جریان پول منفی اضافه میکنیم.
نحوه محاسبه شاخص جریان نقدینگی
برای محاسبه MFI باید این مطابق این قدمها شاخصهای اصلی یا پیشرو پیش بروید:
- قیمت میانگین را برای هر یک از 14 دوره اخیر به دست آورید.
- برای هر دوره مشخص کنید که قیمت میانگین از دوره قبلی بالاتر بوده است یا پایینتر. با این کار خواهید فهمید که جریان خام پول، مثبت است یا منفی.
- برای محاسبه جریان خام پول، قیمت میانگین را در حجم آن دوره ضرب کنید.
- با اضافه کردن تمام جریانات پولی مثبت در 14 دوره اخیر و تقسیم آن بر جریانات پولی منفی در 14 دوره اخیر، نسبت جریان نقدینگی را به دست آورید.
- با نسبت محاسبهشده در مرحله چهارم، شاخص جریان نقدینگی یا MFI را به دست آورید.
- با تمام شدن هر یک از دورههای جدید، محاسبات را ادامه دهید. هر بار فقط از دادههای 14 شاخصهای اصلی یا پیشرو دوره آخر استفاده کنید.
تفاوت شاخص جریان نقدینگی با شاخص قدرت نسبی (MFI vs RSI) چیست؟
دو اسیلاتور MFI و RSI از نظر کارکرد بسیار به هم شبیه و نزدیکاند.
تفاوت اصلی این دو در این است که MFI از حجم هم استفاده میکند اما RSI اینطور نیست.
طرفداران تحلیل حجم، آن را یک اندیکاتور متقدم یا پیشرو (leading indicator) میدانند. به همین دلیل این اشخاص معتقدند که MFI در مقایسه با RSI میتواند در زمان مناسبتر و بهموقعتری سیگنال داده یا تغییر جهت احتمالی روند را پیشبینی کند.
در واقع هیچکدام از این اندیکاتورها بهتر از دیگری نیست؛ تنها مسئله این است که هر کدام از عناصر متفاوتی استفاده میکنند و بنابراین، طبیعتاً در زمانهای متفاوتی سیگنال میدهند.
محدودیتهای شاخص جریان نقدینگی
ممکن است اسیلاتور MFI سیگنالهای شاخصهای اصلی یا پیشرو شاخصهای اصلی یا پیشرو اشتباه به کاربران بدهد.
وقتی رفتار اندیکاتور نشاندهنده مهیا بودن یک فرصت خوب برای معامله بوده اما قیمت مطابق انتظار حرکت نمیکند، سیگنال اشتباه داده شده است. به عنوان مثال ممکن است شاهد یک واگرایی باشید اما روند قیمت دچار تغییر جهت نشود.
همچنین ممکن است اندیکاتور نتواند درباره یک مسئله مهم هشدار بدهد. برای نمونه درست است که در برخی مواقع، روند شاخصهای اصلی یا پیشرو شاخصهای اصلی یا پیشرو قیمت در نتیجه واگرایی دچار تغییر جهت میشود اما لزوماً همه تغییر جهتهای قیمت با واگرایی همراه نیست. به همین دلیل به معاملهگران توصیه میشود که از سایر انواع تحلیل و کنترل ریسک نیز استفاده کنند و تنها متکی به یک اندیکاتور نباشند.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
احتمال بهبود شرایط بازار در هفته «پیشرو»| تنشهای سیاسی؛ عامل اصلی افت بازار
متخصص بازار سرمایه با تأکید بر اینکه تنشهای سیاسی داخلی و منطقهای تأثیر خاصی روی بازار سرمایه گذاشت، مطرح کرد: هفته بعد با کمرنگتر شدن این تنشها شاهد روند بهتر بازار خواهیم بود.
فاطمه میرزایی؛ بازار: هفته کابوسبار بورس به پایان رسید. تالار شیشهای که در ۶ ماهه نخست سال، محلی برای جشن و پایکوبی سرمایهگذاران شده بود، حالا تبدیل به جهنمی سوزان و سرخ برای آنها شده است. سهامداران در ۶ ماه نخست سال که بازار به صورت شارپی و خیلی سریع در مسیر رشد قرار داشت، سر و صدایی نمیکردند و با سودهای چند برابری خود، سعی در بهترین استفاده از پول خود بودند اما در حال حاضر که بازار رو به پایین در حال حرکت است، مدام شاکی هستند.
البته، ناگفته نماند که این سهامداران خرد هستند که در میان این بازار داغ و پرالتهاب و در آتش سقوط سهام شرکتهای بزرگ بازار میسوزند و در این میان، اعتماد خود را نیز به بازار سرمایه از دست دادهاند. دلیل عمده این بی اعتمادی و نگه نداشتن سرمایه در بورس، این است که سهامداران حقوقی و کلان بازار سهمهای خود را به فروش میگذارند و همین مسئله میتواند باعث این شود که پشت سر یک فروشنده حقوقی، یک صف طویل فروش برای یک سهم به وجود آید.
با این حال، کشمکشهای وزارت صمت و بورس کالا در تعیین قیمت محصولات هم نباید نادیده گرفت. آنگونه که کارشناسان بازار سرمایه معتقدند ، قیمتگذاری دستوری در بازار باعث افزایش رانت و از طرفی تخلیه سود سهام یک شرکت از بازار سرمایه میشود و به طور قطعی، میتوان گفت که یکی از عوامل تأثیرگذار در بورس این هفته همین بگومگوهای وزارتخانه با بورس کالا بود که وضعیت بازار را برای فولادیها اسفبار کرد و شاخص گروه فلزات اساسی را تا ۸.۵ درصد با افت مواجه کرد.
از جمله عوامل دیگری که باید در معاملات هفته گذشته مورد توجه قرار داد، رشد شاخص کل هموزن است. این شاخص به غیر از روز چهارشنبه رشد خوبی را ثبت کرد و این مسئله یعنی سهمهای کوچک و متوسط در بازار عملکرد بسیار بهتری نسبت به سهمهای بنیادی داشتند و در این میان، گروههای غذایی، محصولات چوبی، دارویی و بیمه اقبال بیشتری در بازار کسب کردند و باعث رشد شاخص کل هموزن شدند.
بهترین استراتژی سرمایه گذاری در هفته پیش رو؛ سرمایهگذاران باید با چشمانداز بلندمدت نقدینگی خود را وارد بازار کنند و قاعدتاً، با توجه به اینکه خیلی از سهمهای موجود در بازار سرمایه یا سودآور نیستند یا سود مجامع تقسیم آنها پایین است، بهتر است سهمهایی که مبتنی بر پرداخت سود سالیانه باشند، خریداری شوند
پولهایی که این هفته از بازار سرمایه خارج شدند، با توجه به تنشهای سیاسی منطقه، مقصد دیگری را برای سرمایهگذاری ندارند و سرمایهگذاران ترجیح دادهاند که برای کسب سود مورد نظر خود، پول خود را در بازار نگه دارند و بیشتر با نوسانگیری این کار را انجام دهند و ناگفته نماند که بسیاری از کارشناسان بر این عقیده هستند که سرمایهگذاران خرد نباید این ریسک را بپذیرند و باید برای سرمایهگذاری خود حد ضرر قائل شوند تا از نوسانگیری افراد حرفهای در این بازار، زیاد متضرر نشوند.
به هر حال، این هفته هم شاهد این بودیم که شاخص کل حدود ۶.۵ درصد افت را نسبت به هفته گذشته تجربه کرد و از سطحی هم که برای آن پیشبینی میشد، پایینتر رفت تا اینکه انتظار بر این باشد که بازار سرمایه دوباره با خالی شدن حباب هیجانی خود، دوباره به کف ارزشی خود بازگردد. اما سؤال اینجا است که آیا میتوان امید به بازگشت بازار به محدوده مثبت و سبز بود؟ آیا این اتفاق با توجه به خوردن قیمتها به کف خود، خواهد افتاد؟
برخی از سهمها هستند که در میزان پایینتری از ارزندگی خود قرار دارند و میتوان به راحتی ارزش سهام آنها را تشخیص داد و علاوه بر این، سهمهایی که متولیان خود را در بازارگردانی و کنترل بازار دارند، برای سرمایهگذاری مناسب به نظر میرسند
وزارت صمت در ریزش هفته گذشته مقصر است
جواد عشقینژاد، کارشناس بازار سرمایه در گفتگو با خبرنگار بازار در رابطه با افت شاخص کل و همچنین افت قیمت سهمهای بنیادی بازار اظهار کرد: تصمیمگیریهای مؤثر وزارت صنعت، معدن و تجارت در سهمهای بنیادی بازار سرمایه خودشان را نشان میدهند و وقتی تصمیمی از سوی این نهاد گرفته میشود که ممکن است نیمی از سهم فولادیها از بازار سرمایه خارج شود، قیمت سهم همه شرکتها هم تحت تأثیر قرار میگیرند.
وی در ادامه دلایل افت شاخص کل، تشریح کرد: دلیل دیگری که روی معاملات هفته گذشته تأثیرگذار بود، عوامل سیاسی منطقه و روابط بینالمللی بود که گاها منجر به نگرانیهایی میشد که هیچکدام متوجه تصمیمهای ما نبوده است و همین عوامل توانست روی سهمهای بزرگ بازار ما تأثیر بگذارد.
ریزش سهم های بزرگ باعث نگرانی است
این کارشناس بازار سرمایه اضافه کرد: ریزش سهمهای بزرگ در بازار بنا به هر کدام از دلایل ذکر شده میتواند منجر به نگرانی شود و این نگرانی باعث میشود که سهمهای بزرگ به طور کامل تأثیر منفی خود را روی بازار داشته باشند که البته تنشهای سیاسی ایجاد شده در منطقه مهمترین اثری بود که بازار روی سهمهای بنیادی بازار داشت.
عشقینژاد درباره فعالیت سهمهای مختلف از جمله سهمهای کوچک در بازار مطرح کرد: این هفته فعالیت سهمهای کوچک بازار به غیر از روز چهارشنبه خوب بود و میتوان گفت به هر حال، هر سهامداری از سرمایهگذاری خود این انتظار را دارد که سود کسب کند که با ورود به این سهمهای کوچک در این هفته توانستند، نتیجه مطلوب خود را بگیرند و سود مورد انتظار خود را کسب کنند.
وی در پیشبینی شرایط هفته آینده بازار سرمایه گفت: اگر اتفاق خاص دیگری خارج از بازار رخ ندهد، تنشهای سیاسی در بازار کمرنگتر خواهند شد و از لحاظ بنیادی سهمها در قیمتهای مناسبی قرار دارند زیرا شرایط بازار نشان دهنده این است که بسیاری از سهمها به سطح ارزندهای در بازار رسیدهاند و به نظر میرسد هفته پیش رو میتواند هفته بهتری از نظر سرمایهگذاری باشد.
بهترین استراتژی این هفته چیست؟
این کارشناس بازار سرمایه در رابطه با بهترین استراتژی سرمایهگذاری برای هفته پیش رو مطرح کرد: سرمایهگذاران باید با چشمانداز بلندمدت نقدینگی خود را وارد بازار کنند و قاعدتاً، با توجه به اینکه خیلی از سهمهای موجود در بازار سرمایه یا سودآور نیستند یا سود مجامع تقسیم آنها پایین است، بهتر است سهمهایی که مبتنی بر پرداخت سود سالیانه باشند، خریداری شوند.
عشقینژاد در پایان خاطرنشان کرد: از طرف دیگر، برخی از سهمها هستند که در میزان پایینتری از ارزندگی خود قرار دارند و میتوان به راحتی ارزش سهام آنها را تشخیص داد و علاوه بر این، سهمهایی که متولیان خود را در شاخصهای اصلی یا پیشرو بازارگردانی و کنترل بازار دارند، برای سرمایهگذاری مناسب به نظر میرسند و همچنین سهمهایی که اگر قرار باشد، ما در بلندمدت هیچ رفتاری در خصوص خرید و فروش روی آن نداشته باشیم، بتواند با سود مجمعی، سود مورد نظر سرمایهگذار را تأمین کنند، میتوانند بهترین گزینهها برای خرید باشند.
بورس همچنان با خروج حقیقی ها دست به گریبان است
بررسی روند بازار سهام در روزهای گذشته حکایت از این امر دارد که میل بهفروش درمیان سهامداران خرد خاموششدنی نیست و بازار سهام احتمالا در روزهای پیشرو همچنان با چالش خروج حقیقیها دستبهگریبان خواهد بود.
به گزارش صدای بورس، بررسی شاخصهای کل و هموزن حکایت از این دارد که هماکنون دو نماگر یادشده در همسویی با یکدیگر مسیری نزولی را در پیش گرفتهاند؛ این در حالی است که به گفته بسیاری از کارشناسان، سهام تعداد زیادی از شرکتها در محدوده ارزندهای قرار دارد و در شرایط عادی این بازار نباید در چنین روند نزولی قرار بگیرد؛ این در حالی است که هماکنون تحت اخبار منفی اقتصاد جهانی و افزایش ریسکهای سیاسی بورس رو به کاهش گذاشته و شاخصهای آن مسیری نزولی را میپیمایند، بهطوریکه در صورت تداوم این مسیر ماندگاری شاخصکل در محدوده یکمیلیون و ۳۰۰هزار واحد با اما واگرهای جدی مواجه خواهد شد.
حال ناخوش شاخصهای بورسی
بورس تهران ماههاست که روند نزولی نسبتا پرقدرتی را درپیش گرفته است. بررسیها حکایت از آن دارد که از اواخر اردیبهشتماه سال۱۴۰۱ تا به امروز بیش از ۱۸درصد بازدهی منفی در شاخصکل رقم خورده است. در میانه مسیر افت شاخص، سهامداران بارها شاهد اخبار و شاخصهای اصلی یا پیشرو گزارشهای مختلفی بودند که برخی از آنها توانست تنها برای چند روز، رشد نماگرهای بازار را برای سهامداران به ارمغان بیاورد. بر این اساس بازار سرمایه در روز یکشنبه ۱۷ مهر سال۱۴۰۱ روز خوبی را پشتسر نگذاشت و نمادهای منفی بیشتر از نمادهای مثبت به چشم میخوردند. شاخصکل در روزی که سپری شد افت ۱۱هزار و ۶۳۹ واحدی معادل ۸۸/ ۰درصد را شاهد بود. در پایان معاملات، این شاخص به عدد یکمیلیون و ۳۰۵هزار واحد رسید. شاخص هموزن نیز مانند شاخصکل بازدهی منفی ۵هزار و ۶۲۸ واحد معادل ۴۷/ ۱درصد را به ثبت رساند و شاخص هموزن به نزدیک ۳۷۶هزار واحد رسید. این نشان میدهد ریزش شاخص هموزن بیشتر از شاخصکل بوده و میتوان متوجه شد کمبود تقاضا در سهمهای کوچکتر، بیشتر از این کمبود در سهمهای بزرگتر بوده است. یکی از عواملی که میتوان با استفاده از آن میزان رونق در بازارهای مالی را سنجید، ارزش معاملات خرد است. ارزش معاملات خرد بازار سرمایه (سهام و حقتقدم) در روز یکشنبه بیش از ۱۴۶۰میلیاردتومان بود و اگر با میانگین روزانه شهریور مقایسه شود، میتواند بیانگر وجود یا نبود رونق در این روز کاری باشد. میانگین روزانه ارزش معاملات خرد در شهریورماه برابر با ۱۶۸۵میلیارد تومان بود که نشان میدهد این آمار در روزی که گذشت در حدود ۱۳درصد کمتر از میانگین ماه گذشته بوده است. از دیگر اعدادی که در این روز خبر از وضعیت بازار میدهند، خالص تغییر مالکیت افراد حقیقی در بازار است. اگر در بازار سهام رونق خوبی وجود داشته باشد، خالص ورود پول افراد حقیقی در بازار مشاهده میشود که نشاندهنده خالص تغییر مالکیت سهام از افراد حقوقی به حقیقی است. در بازار روز یکشنبه مانند بسیاری از روزهای قبل از آن خالص خروج پول افراد حقیقی بیشتر از ورود پول این افراد بوده که باعثشده خالص تغییر مالکیت سهام به میزان ۴۷۳میلیاردتومان از افراد حقیقی به افراد حقوقی باشد.
در بررسیهای انجامشده، در ماه گذشته بهطور میانگین، روزانه ۱۴۴میلیارد تومان پول افراد حقیقی به حقوقی انتقال یافته و اگر آمار خروج روز گذشته با آن مقایسه شود، میتوان متوجه شد، روز یکشنبه میزان خالص تغییر مالکیت افراد حقیقی به حقوقی به اندازه ۲۲۸درصد بیشتر از میانگین شهریورماه بوده که این بهمعنای عدماستقبال مردم از بازار اوراقبهادار تهران است. درمیان صنایع بورسی تنها دو صنعت محصولات فلزی و محصولات کاغذی با ورود پول سهامداران خرد مواجه شده و از دیگر صنایع خروج پول افراد حقیقی بهطور خالص مشاهده شده است. ۵ صنعتی که بیشترین خروج پول سهامداران خرد را به خود دیدهاند عبارتند از: خودرو و ساخت قطعات، فرآوردههای نفتی، محصولات شیمیایی، فلزات اساسی و چندرشتهای صنعتی که هر کدام به ترتیب ۶۴میلیارد تومان، ۵۹میلیارد تومان، ۵۵میلیارد تومان، ۴۵میلیارد تومان و ۵/ ۴۱میلیاردتومان بهطور خالص تغییر مالکیت افراد حقیقی به حقوقی را ثبت کردهاند. با نگاه به نقشه بازار در آخرین روز معاملاتی، ۵صنعت خودرو و قطعات، شیمیایی، فلزاتاساسی، غذایی بهجز قند و شکر و بانکها و موسسات اعتباری در بالای لیست صنایعی بودند که بیشترین ارزش معاملات را بهثبت رساندند. با بررسی صنعت خودرو و قطعات درمییابیم که اکثر نمادهای موجود در درصدهای منفی در حال معامله بودهاند و در این روز کمتر نمادی پیدا شده که بالای صفر تابلو، کار خود را به پایان رسانده باشد. در صنعت شیمیایی بیشتر نمادها در حوالی صفر تابلو در حال معامله بوده و دیگر سهمها در درصدهای منفی نسبتا قابلتوجه معامله شدند. در صنعت فلزات اساسی دو نماد فولاد و فملی با بیشترین ارزش معاملات همراه شده و در صفر تابلو در حال نوسان بودند. با توجه به اینکه در روز شنبه صنعت فرآوردههای نفتی از استقبال خوبی ناشی از رشد قیمت جهانی نفت در چند روز گذشته همراه شد، اما در روز گذشته نمادهای این صنعت در درصدهای متعادل و منفی بسته شدند.
در روز معاملاتی گذشته تعداد نمادهای مثبت و منفی نشان میدهد که بورس و فرابورس روز خوبی را پشتسر نگذاشتهاند. در پایان معاملات دیروز از مجموع ۶۵۹نماد معاملهشده در بورس و فرابورس، ۱۰۸نماد بادرصد مثبت و ۵۳۰نماد در درصدهای منفی کار خود را به پایان رساندند.
ادامه تورم جهانی
چند ماهی است که اقتصادهای بزرگ جهان دچار تورم شدهاند و این موضوع ناشی از اتخاذ سیاستهای حمایتی در دوران شیوع کرونا بوده و تاکنون منجر به نوسان قیمت در بازارهای کالایی شده است، اگرچه تورم تا حدی برای هر کشور لازم و بودن آن برای ایجاد رونق ضروری است، اما اگر مقدار آن از حدی بیشتر افزایش پیدا کند که دیگر از کنترل بانک مرکزی کشور خارج شود، میتواند به یک عامل تضعیفکننده اقتصاد تبدیل شود. در پی افزایش مداوم تورم در کشورهایی با اقتصاد قدرتمند نظیر ایالاتمتحده و حوزه پولی یورو، بانکهای مرکزی این کشورها یکی پس از دیگری اقدام به افزایش نرخ بهره و حفظ ارزش پول ملی خود کردند. این سیاست پولی گامی مفید در جهت کنترل تورم اما اقدامی مضر برای بازارهای جهانی و بهخصوص قیمت کامودیتیها بود. این اقدامات همچنان نیز ادامه دارد و دلیل آن ناشی از آمارهای ماهانهای است که توسط هرکدام از اقتصادهای بزرگ جهان در حال انتشار بوده و حاکی از افزایش تورم و انتظارات تورمی برای این کشورها است.
در این میان پس از وقوع جنگ میان روسیه و اوکراین، قیمت نفت و زغالسنگ در جهان به دلیل کاهش عرضه، شروع به رشد کرد و توانست قلههای جدیدی را نیز تشکیل دهد. قیمت نفت در ادامه به دلیل آزادسازی ذخایر استراتژیک آمریکا و همینطور آرامتر شدن تنش میان دو کشور روسیه و اوکراین، با یک روند نزولی همراه شد که سرانجام پس نوسانهای متعدد در پی خبرهای گوناگون، نفتبرنت با آمدن خبر کاهش ۲میلیون بشکهای تولید نفت توسط اوپکپلاس، طی چند روز با رشد ۱۶درصدی، به بیش از ۹۸ دلار رسید. به دلیل اینکه نفت یک منبع ارزشمند انرژی در حیطههای گوناگون محسوب میشود، با بالارفتن قیمت آن، بهای تمامشده محصولات مختلف افزایش پیدا میکند و این افزایش بهای تمامشده بهطور مستقیم به رشد قیمت محصولات نهایی منجر خواهد شد که این بهمعنای افزایش قیمت کالاها و تداوم افزایش تورم در کشورهای نامبرده است.
این عوامل بهطور کلی باعث میشود سیاستهای ضدتورمی در این کشورها نهتنها کمتر شده، بلکه احتمال میرود بیشتر از گذشته نیز شود و همانطور که مطرح شد، این سیاستها اثر منفی بر نرخ کامودیتیها دارد. علاوهبر آن افزایش قیمتها میتواند با کاهش در تقاضا نیز همراه شود که این خود ممکن است در صورت تشدید منجر به ایجاد رکود هم بشود. با توجه به این موضوع که در حدود دوسوم نمادهای بورس کامودیتیمحور هستند این موارد در کنار عوامل دیگر، تاثیر منفی بر بورس تهران میگذارند و رغبت سرمایهگذاری را در این بازار مالی از فعالان آن میربایند.
شکست حمایت تا کی؟
در بررسیهای گذشته «دنیایاقتصاد» به سطوح حمایتی پیشروی شاخصکل اشاره شدهبود. شاخصکل در روزهای گذشته نوسان قابلتوجهی را تجربه کرد که منجر به ازدستدادن سطح حمایتی داینامیک شده و شاخصکل به آن نفوذ کرد. با شکستهشدن این سطح حمایتی، چشم بازار به حمایتهای پیشروی نماگر اصلی بوده که آیا شاخص این سطح را هم خواهد شکست یا یک اصلاح در خلال این روند نزولی پیشروی شاخصکل قرار دارد؟ در جواب به این سوال بررسیها نشان میدهد که شاخصکل در روز جاری محدوده حساسی را پیشروی خود دارد، چراکه با گذر از حمایت داینامیک یادشده هماکنون باید شاخصکل در مقابل ریزش از محدوده یکمیلیون و ۳۰۵هزار واحد جان سالم بهدر ببرد. بررسیها نشان میدهد که در صورتیکه این امر محقق نشود، احتمالا شاخص باید با محدوده حمایتی یکمیلیون و ۲۰۰هزار واحدی دستوپنجه نرم کند که در شرایط کنونی با توجه به مسائل مطرحشده درخصوص اقتصاد جهانی این امر چندان دور از انتظار نیست. در تحلیل شاخص هموزن یکی از مهمترین سطوح حمایتی که چند هفتهای است چشم فعالان بازار سرمایه به آن بوده، محدوده سطح حمایتی ۳۸۰هزار واحدی یا همان کف قبلی است که در روز شنبه نسبت به آن یک واکنش مثبت نشان داده شد، با اینحال در روز معاملاتی بعد این واکنش اندک جای خود را به افت ۴۶/ ۱درصدی داد که حکایت از اوضاع نامطلوب تقاضا در نمادهای کوچکتر بازار سهام دارد. در حالحاضر به موجب این افت، شاخص مطروحه افتی جدی را به نمایش گذاشت و به آسانی از سطح ۳۸۰هزار واحدی گذر کرد. در روز یکشنبه سهمهای بورس شاخصهای اصلی یا پیشرو تهران با کمبود تقاضا مواجه شدند که این امر باعث شد تا در روز گذشته، سهامداران شاهد یک بازار نزولی باشند.
به گزارش دنیای اقتصاد، فعالیتهای دو شاخصکل و هموزن حاکی از آن است که فعالان بازار نسبت به سهمهای بزرگ و سهمهای کوچک دید خوبی نداشته و همین موضوع باعث افت پابهپای این نماگر با شاخص اصلی بازار سهام شده است. حال باید صبر کرد و دید که در کشاکش این روزهای سخت اعداد و ارقام نزولی کار بازار سهام را به کجا میکشد و میل خروج از این بازار سرمایه مردم را به کدامسمت خواهد برد.
KRA و KPI چه تفاوتی دارند و کاربرد هر کدام چیست؟
KPI و KRA دو معیار مهم برای تعیین آن هستند که متوجه شویم آیا استراتژیهای سازمانی در مسیر درست حرکت میکنند یا خیر.
KRA اهداف و وظایف اصلی است در حالی که KPIشاخصهای کلیدی عملکرد است.
KRA در مورد مجموعه انتظاراتی که در ابتدای سال از کارکنان تعریف میشود صحبت میکند. در واقع جزئیات مربوط به تمام وظایف کارکنان و انتظارات خارج از آن وظایف در طول سال را ارائه میدهد.
در حالی که kPIها برای نظارت موثر بر عملکرد هر فرد در جهت اهداف تعیین شده نقش دارند.
KPI معیارهای عملکردی است که نشان میدهد آیا سازمان در حال پیشرفت به سمت اهداف خود است یا خیر.
KRA چیست؟
KRA مخفف key result Areas است. همه نقشهها با معیارهای خاصی تنظیم شدهاند که باید حتما آنها رعایت کنید. هر کارمند KRAهای خاص خود را دارد و بر این اساس باید به سمت نتایج حرکت کند.
برای مثال، یک بخش منابع انسانی یا یک مدیر منابع انسانی KRA میتواند استخدام شود.
شرکتها KRAها را به کارمندان خود میدهند تا آنها نقش شغلی خود را داخل سازمان درک کنند. بر این اساس انتظار میرود این بخشها یا کارکنان به نتایج با کیفیتی دست پیدا کنند.
علاوه بر این، KRAهمه مشخصات شغل را برجسته میکند که به درک مسئولیتها و نقش کارکنان کمک میکند.
KRAرا میتوان به عنوان یک عامل استراتژیک که شرکت از آن استفاده میکند نامید. KRAها میتوانند ضمنی یا صریح باشند. این به آنها در دستیابی به نتایج مطلوب و تحقق اهداف اصلی سازمان کمک میکند. KRAها محصول و خدماتی را ارائه میدهند که سازمان به مشتریان و مصرفکنندگان مربوطه ارائه میدهد.
KRA برای دستیابی به موفقیت، تلاشهای زیادی از کارکنان میخواهد.
KRA کیفی است زیرا مشخص میکند که میتواند به سازمان در رسیدن به اهداف کمک کند.
از اهمیت KRA نمیتوان چشمپوشی کرد زیرا همه مشاغل در همه صنایع، KRAهای خود را برای کارآمدی و تاثیر بیشتر تنظیم میکنند.
KPI چیست؟
KPI مخففKey performance Indicator است که پیشرفت با تحقق اهداف خاصی را اندازهگیری میکند.
همه اهداف دارای KPI جداگانه خود هستند که در ابتدای دوره تعیین میشود.
ارزیابی KPI یا در طول دوره و یا پس از اتمام دوره انجام میشود. این امر به منظور اطمینان از اینکه آیا سازمان با اهداف تعیین شده مطابقت دارد یا خیر انجام میشود.
سازمان دارای ماموریت و اهداف مشخصی است. تنها هدف سازمان انجام این مأموریتها و اهداف است. شیوه تنظیم KPI به کل فرایند کمک شایانی میکند.
KPIها را میتوان با قطبنما مقایسه کرد زیرا سازمان را به سوی مسیر صحیح هدایت میکنند.
KPI میتواند هردو یا یکی از دو معیار مالی و غیر مالی باشد.
این امر موفقیت و تحقق اهداف سازمانی را اندازهگیری و تقویت میکند. در ابتدا اهداف سازمان تعیین میشود، سپس ذی نفعان مهم سازمان را مشخص میکنند.
• پیشرفت همیشه با استفاده از یک KPI کنترل میشود.
KPIها در سطوح مختلف سازمانها برای پیگیری پیشرفت در تحقق اهداف مورد استفاده قرار میگیرند.
اگر مشخص شود که شرکت در مسیر درستی نیست، هیچوقت دیر نیست که اوضاع را برگردانید و درست کنید. برای خواندن بیش از ۸۰ نمونه KPI مهم در بخشهای مختلف سازمان، کلیک کنید.
مقایسه KPI و KRA
یک: تفاوت اساسی
KRA: به بخش نتایج داخل سازمان اشاره میکند زیرا واحد و دپارتمان مسئول آن است و برای اندازهگیری سطح موفقیت به دست آمده در تحقق اهداف سازمانی در نظر گرفته میشود.
KPI: به مکانیزمی اطلاق میشود که نشان میدهد سازمان چگونه به اهداف تجاری خود پایبند است. میزان موفقیت در هنگام اندازهگیری KPI به میزان دقیق تحقق اهداف تعیین شده در بلند مدت بستگی دارد.
دو: نقشها
KRA: معیاری برای درک اینکه سازمان در دستیابی به اهداف چقدر خوب عمل کرده است.
محدوده کار را میتوان با KRA مشخص کرد.
KPI: یک عامل استراتژیک که توسط سازمان مورد استفاده قرار میگیرد و بهترین معیار برای قضاوت در مورد اهداف در سطوح مختلف سازمان است.
• KPI میزان عملکرد شرکت در پیشرفت به سوی اهداف خود را ارزیابی میکند.
سه: پیشرفت بسوی اهداف کارکنان
KRA: حوزههای خاصی از نتایج را که انتظار میرود کارکنان به آنها دست پیدا کنند مشخص میکند. KRAها کیفی هستند چون محدودهای را مشخص میکنند که میتواند به سازمان در رسیدن به اهداف کمک کند.
KPI: میزان تحقق کارکنان را در جهت هدف تعیین شده بررسی میکند. KPI کمی است زیرا عملکرد خدمات و محصولات را اندازهگیری میکند.
نمونههای KPI و KRA
سازمانهای مختلف KPI و KRAهای متفاوتی دارند.
آنها از ماهیت کسب و کار گرفته تا بخشهای مختلف زیرنظر سازمان متفاوت هستند. همچنین برای کارکنان تفاوت هستند. KPI KRAها سفارشی هستند؛ یعنی برای بخشها و کارکنان مختلف طراحی شدهاند.
به عنوان مثال، درصد افزایش سود در یک کسب و کار یا نسبت موفقیت به شکست در یک مدرسه همه KPI هستند زیرا کمی هستند. از طرفی پایگاه مشتری، درآمد، سود، فرسودگی کارکنان و… نمونههایی از KRA هستند زیرا کیفی هستند.
مثال:
• هدف: استخدام ده مدیر فروش در سه ماه پیشرو
• KRA: استخدام و استقرار نامزدهای مناسب
• KPI: افزایش رشد خطی
نتیجه!
در پایان واضح است که KRA مستقیما از شرح وظایف کارکنان پیروی میکند و آنها در سند طرح شغل کارکنان توضیح داده شدهاست.
در حالی که KPI شامل شاخصهای برای سنجش میزان عملکرد یک سازمان یا واحد تجاری مانند رضایت مشتریان، درامد، مشارکت کارکنان و… است.
شما هم میتوانید با آشنایی و به کار گیری صحیح این دو معیار در تجارت خود، به موفقیت نزدیکتر شوید.
تفاوت اندیکاتورهای متقدم و متاخر در تحلیل تکنیکال
اندیکاتورهای متقدم و متاخر، انواعی از اندیکاتورهای فنی هستند که اطلاعاتی را در رابطه با تحلیل تکنیکال بازارهای مالی به کاربران و سرمایهگذاران ارائه میدهند. این اندیکاتورها نقش مهمی در تحلیل تکنیکال معاملات نوسانی ایفا میکنند و هدف اصلی آنها تحلیل تکنیکال و پیشبینی قیمت بازارهای معاملاتی در آینده است. بهطورکلی اندیکاتورهای متقدم Leading و اندیکاتورهای متاخر Legging، ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال هستند که روند صعودی و یا نزولی بازارهای مالی و داراییهای دیجیتال را میسنجند و شما را از روندهای اقتصادی بازار آگاه میکنند. در این مقاله، بهطور مفصل به معرفی اندیکاتورهای متقدم و متاخر به عنوان بخشی از استراتژیهای تحلیل تکنیکال بازارهای معاملاتی میپردازیم تا با تحلیل نقاط ضعف و قدرت اندیکاتورها، مناسبترین آنها را در معاملات خود انتخاب کنید.
اندیکاتورهای متقدم، پیشرو یا پیشتاز Leading
اندیکاتورهای متقدم به منظور پیشبینی تغییرات بیشتر قیمت طراحی شدهاند تا به معاملهگران در انجام معاملات اطلاعات از پیش تعیینشده ارائه کنند. اندیکاتورهای پیشرو با ارائه سیگنال اولیه ورود یا خروج، فرصتهای بیشتری را برای تجارت فراهم میکنند. بهطورکلی یک اندیکاتور پیشرو ابزاری است که برای پیشبینی جهت آینده بازار طراحی شده و معاملهگران را قادر میسازد تا حرکات بازار را پیش از موعد مقرر پیشبینی کنند. در تئوری عملکرد این اندیکاتورها، اگر یک اندیکاتور پیشرو سیگنال صحیح را ارائه دهد، یک معاملهگر میتواند قبل از حرکت بازار، سرمایهگذاری خود را انجام دهد. بااینحال، شاخصهای پیشرو ۱۰۰٪ دقیق نیستند.
به همین دلیل است که آنها اغلب با سایر اشکال تحلیل تکنیکال ترکیب میشوند. بسیاری از اندیکاتورهای متقدم محبوب در دسته نوسانگرها قرار میگیرند، زیرا میتوانند یک روند معکوس از روند احتمالی را قبل از وقوع شناسایی کنند. بااینحال، همه اندیکاتورهای پیشرو یا متقدم از محاسبات یکسانی استفاده نمیکنند، بنابراین این احتمال وجود دارد که اندیکاتورهای مختلف سیگنالهای متفاوتی را نشان دهند.
معرفی چهار اندیکاتور متقدم محبوب
- اندیکاتور یا شاخص قدرت نسبی (RSI)
- نوسانگر تصادفی
- ویلیامز %R
- حجم در تعادل (OBV)
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (RSI) یک شاخص حرکتی است که معاملهگران میتوانند از آن برای تشخیص اینکه آیا بازار بیشازحد خرید یا فروش است، استفاده کنند. هنگامی که RSI سیگنالی میدهد، اعتقاد بر این است که بازار معکوس خواهد شد و این یک نشانه برای این است که معاملهگر باید وارد بازار شده و یا از آن خارج شود. همانطور که گفتیم RAI یک نوسانگر است، بنابراین در یک مقیاس از صفرتا۱۰۰ نشان داده میشود. اگر RSI بالای ۷۰ باشد، بازار اغلب به عنوان خرید بیشازحد در نظر گرفته میشود و اگر اندیکاتور به زیر سطح ۳۰ برسد، معمولاً بازار بیشازحد فروش در نظر گرفته میشود.
نوسانگر تصادفی
نمونه محبوب دیگری از اندیکاتورهای متقدم، نوسانگر تصادفی است که برای مقایسه قیمتهای بستهشدن اخیر با محدوده معاملاتی قبلی مورد استفاده قرار میگیرد.
ویلیامز R%
محدوده درصد ویلیامز، که بیشتر به عنوان ویلیامز %R شناخته میشود، بسیار شبیه به اندیکاتور نوسانگر تصادفی است. تفاوت اصلی این دو اندیکاتور در این است که ویلیامز در مقیاس منفی کار میکند. بنابراین بین محدوده صفر تا ۱۰۰- قرار دارد و به ترتیب از ۲۰- و ۸۰- به عنوان سیگنالهای خرید بیشازحد و فروش بیشازحد استفاده میکند.
حجم در تعادل (OBV)
حجم در تعادل (OBV) یکی دیگر از اندیکاتورهای متقدم مبتنی بر حرکت است. این اندیکاتور با توجه به حجم معاملات، معاملهگران را قادر سازد تا در مورد قیمت بازار پیش بینی کنند. معاملهگرانی که از OBV بهعنوان شاخص پیشرو استفاده میکنند، بر افزایش یا کاهش حجم، بدون تغییر معادل قیمت، تمرکز میکنند.
اندیکاتور متاخر، تاخیری یا Legging
اندیکاتورهای متاخر در درجه اول برای فیلترکردن نویز ناشی از حرکات کوتاهمدت بازار و تأیید روندهای بلندمدت استفاده شده و برخلاف اندیکاتورهای پیشرو، معمولاً بر روی خود نمودار قیمت ترسیم میشوند. اندیکاتورهای متاخر، اندیکاتورهایی هستند که از یک روند پیروی کرده و سپس برگشت قیمت را پیشبینی میکنند. این اندیکاتورها زمانی که قیمتها در روندهای طولانی حرکت میکنند، عملکرد بسیار خوبی دارند. اندیکاتور متاخر تغییرات آتی در قیمتها را نشان نمیدهد و فقط قیمتهای در حال افزایش یا کاهش را ارائه میدهد تا بتوانیم بر این اساس سرمایهگذاری کنیم.
حتی با تأخیر بازخورد، بسیاری از مردم ترجیح میدهند اندیکاتورهای متاخر را انتخاب کنند که به آنها کمک میکند با اعتبارسنجی نتایج، با اطمینان بیشتری معامله کنند. معمولا معاملهگران از بیش از دو یا چند اندیکاتور متاخر برای تایید روند قیمت قبل از ورود به سهام استفاده میکنند. بهطورکلی اندیکاتورهای متاخر ابزاری هستند که بازخورد تاخیری را ارائه میدهند، به این معنی که زمانیکه حرکت قیمت سپری در حال انجام است، سیگنالی را ارائه میدهند و معامله گران از آنها برای تایید روند قیمت قبل از ورود به معامله استفاده میکنند.
محبوبترین اندیکاتورهای متاخر
- میانگینهای متحرک
- نشانگر MACD
- باندهای بولینگر
اندیکاتور میانگینهای متحرک
میانگین متحرک (MAs) به عنوان یک شاخص متاخر طبقهبندی میشود زیرا بر اساس دادههای قبلی است. سیگنالهای خرید و فروش زمانی شاخصهای اصلی یا پیشرو تولید میشوند که خط قیمت از میانگین متحرک یا زمانی که دو خط میانگین متحرک از یکدیگر عبور میکنند. بااینحال، از آنجایی که میانگین متحرک با استفاده از نقاط قیمت قبلی محاسبه میشود، قیمت فعلی بازار از میانگین متحرک جلوتر خواهد بود.
نشانگر MACD
میانگینهای متحرک میتوانند به تنهایی مورد استفاده قرار گیرند یا میتوانند مبنای سایر شاخصهای فنی مانند واگرایی میانگین متحرک همگرایی (شاخصهای اصلی یا پیشرو MACD) باشند. اجزای مختلف MACD فرصتهای متفاوتی را برای معاملهگران در بازارهای مالی فراهم میکند.
باندهای بولینگر
باند بولینگر یک اندیکاتور متاخر است، زیرا بر اساس میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه (SMA) و دو خط بیرونی محاسبه میشود. این نوارهای بیرونی نشاندهنده انحراف استاندارد مثبت و منفی به دور از SMA هستند و به عنوان معیاری برای نوسانات استفاده میشوند.
اندیکاتورهای متقدم و متاخر چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
واضحترین و اصلیترین تفاوت اندیکاتورهای متقدم و متاخر در این است که اندیکاتورهای پیشرو حرکت بازار را پیشبینی میکنند، درحالیکه اندیکاتورهای متاخر روندهایی را که در حال حاضر در حال وقوع هستند تأیید میکنند. اندیکاتورهای پیشرو و تاخیری مزایا و معایب خاص خود را دارند، بنابراین بسیار مهم است که با نحوه کارکرد هر کدام آشنا شوید و اندیکاتوری را که با استراتژی شما بیشتر مطابقت دارد، انتخاب کنید.
اندیکاتورهای متقدم به سرعت به قیمتها واکنش نشان میدهند، که میتواند برای معاملهگران کوتاهمدت عالی باشد. این ویژگی، آنها را مستعد ارسال سیگنالهای اشتباه میکند. ارسال سیگنالهای اشتباه، زمانی اتفاق میافتند که سیگنالی نشان میدهد زمان ورود به بازار است، اما روند به سرعت معکوس میشود. اندیکاتورهای تاخیری به مراتب کندتر واکنش نشان میدهند، به این معنی که معامله گران دقت بیشتری خواهند داشت اما ممکن است در ورود به بازار با تاخیر مواجه شوند. اندیکاتورهای تاخیری نیز میتوانند سیگنالهای نادرست را ارائه دهند.
تفاوت دیگر اندیکاتورهای متقدم و متاخر نحوه عملکرد و کارکرد آنها است. اندیکاتورهای پیشرو هنگامی که روند در حال شروع است سیگنالهای تجاری را به سرمایهگذاران ارائه میدهند در حالی که اندیکاتورهای تاخیری اقدامات قیمتی را دنبال میکنند. اندیکاتورهای پیشرو یا Leading سعی در پیشبینی قیمت با استفاده از بازه زمانی کوتاهتری دارند و بنابراین حرکت قیمت را هدایت میکنند. درحالیکه اندیکاتورهای تاخیری سیگنال را پس از روند یا معکوسشدن ارائه میدهند.
اندیکاتورهای متقدم یا متاخر؟ کدام بهتر است؟
برای معامله گران، اغلب دشوار است که بین استفاده از اندیکاتورهای متقدم و متاخر تعادل برقرار کنند. اگر به عنوان یک معاملهگر فقط بر اندیکاتورهای پیشرو و یا فقط اندیکاتورهای تاخیری تکیه میکنید، شانس مشاهده سیگنال های نادرست زیادی برای شما وجود دارد. با معایبی که این دو اندیکاتور دارند، بهتر است یک استراتژی معاملاتی با استفاده از این اندیکاتورهای پیشرو و تاخیری ایجاد کنید.
همانطور که گفتیم، اندیکاتورهای پیشرو به منظور پیشبینی تغییرات بیشتر قیمت طراحی شدهاند تا به معاملهگران در معاملات برتری بدهند و اندیکاتورهای تاخیری، اندیکاتورهایی هستند که روندی را دنبال کرده و سپس معکوس قیمتها را پیشبینی میکنند. توجه داشته باشید که استفاده از تنها فقط یک اندیکاتور، میتواند تأثیرات منفی بر استراتژی داشته باشد، به همین دلیل است که بسیاری از معامله گران به دنبال تعادل بین اندیکاتورهای متقدم و متاخر هستند تا با ترکیب آنها دید بهتری از بازار بهدست آورند.
جمعبندی
اندیکاتورهای متقدم یا پیشرو و اندیکاتورهای تاخیری نقش مهمی در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی دارند. معاملهگران میتوانند با استفاده از آنها سیگنالهایی را برای حرکت در بازار دریافت کنند. از آنجایی که هریک از این اندیکاتورها مزایا و معایبی دارند، معمولاً توصیه میشود که از ترکیب این دو اندیکاتور برای ایجاد دید بهتری در بازار سرمایه گذاری استفاده شود.
دیدگاه شما