منظور از عرضه و تقاضا در اقتصاد چیست؟
عرضه و تقاضا در اقتصاد بیانگر چیست؟ مدتی پیش اخبار مربوط به قیمت گوجهفرنگی همه رسانهها را پر کرده بود. در مغازهها، کمبود گوجه قابل احساس بود. اگر مغازهای هم گوجه داشت آن را با قیمتی بالاتر از حد معمول میفروخت. بهدنبال بالا رفتن قیمت گوجه و افزایش تقاضا برای آن، قیمت رب هم افزایش پیدا کرد.
بعد از مدتی برای کنترل قیمت گوجه فرنگی، صادرات گوجهفرنگی به خارج از کشور ممنوع شد. بهدنبال منع صادرات گوجه فرنگی، میزان گوجه در بازار افزاش پیدا کرد، با افزایش عرضه گوجهفرنگی، قیمت آن در بازار پایین آمد و تا حدی تعدیل یافت. در این داستان واقعی، تعیین کننده قیمت گوجه، میزان عرضه و تقاضایی بود که برای آن وجود داشت. احتمالا همه شما با عرضه و تقاضا آشنایی دارید. در این مقاله قصد داریم به بررسی قانون عرضه و تقاضا بپردازیم و بفهمیم که در یک بازار معمولی که شرایط خاصی ندارد، چه عواملی بر تعیین قیمت کالاها تاثیرگذار است. با بررسی بازار سرمایه هم میتوان فهمید که میزان عرضه و تقاضایی که برای یک سهم وجود دارد، چگونه بر تغییرات قیمتی آن تاثیر میگذارد.
مبانی عرضه و تقاضا
تقاضا (Demand)
اگر بخواهیم تقاضا را بهطور واضح تعریف کنیم، میتوان گفت به تمایل و قدرت مصرفکننده یا مشتری برای خرید یک کالا یا دریافت خدمات به مقدار مشخص، با توجه به قیمت و سایر عوامل تاثیرگذار بر آن، تقاضا گفته میشود. قانون تقاضا بیانگر این است که با کاهش قیمت یک کالا، در صورت ثابتبودن سایر عوامل معمولا تقاضا برای آن افزایش پیدا میکند و برعکس. یعنی بین قیمت و تقاضا برای یک محصول در صورت ثابت بودن سایر عوامل رابطه معکوس و منفی وجود دارد.
عوامل متعددی بر میزان تقاضای افراد در زمان تاثیر میگذارند. مهمترین عامل تاثیرگذار بر میزان تقاضای یک کالا یا اوراق بهادار، قیمت آن کالا است. درآمد افراد، سلیقه و تعداد مصرفکنندگان، انتظارات افراد در رابطه با تغییرات قیمتی آینده آن محصول، قیمت کالاهای مرتبط با کالای مورد نظر و. همگی از عوامل موثر بر تقاضای یک کالا، محصول یا خدمت است.
معمولا با افزایش قیمت یک کالا، تقاضا برای خرید آن پایین میآید، اما محدود بودن تعداد تولیدکنندگان و وجود بازار انحصاری، از عملکرد طبیعی بازار جلوگیری میکند.
عرضه (Supply)
در مقابل تقاضا، عرضه قرار دارد. منظور از عرضه، مقدار کالا یا خدمتی است که توسط شرکتها یا بنگاههای خدماتی به ازای قیمتی خاص و سایر عوامل موثر، در اختیار مصرفکنندگان قرار میگیرد.
عوامل متعددی بر میزان عرضه تاثیر میگذارد. قیمت کالا، قیمت مواد اولیه و نهادههای تولیدی، هزینههای تولید، تعداد رقبا و تولیدکنندگان موجود در یک صنعت، یارانهای که روی برخی از کالاها توسط دولت وضع میشود و. همگی بر میزان عرضه تاثیر میگذارند.
به رابطه مثبت و مستقیمی که بین عرضه یک کالا و قیمت آن وجود دارد، قانون عرضه گفته میشود.
شرط تعادل در بازار
شرط برقراری تعادل در یک بازار این است که میزان عرضه با تقاضا برابر باشد. زمانی تعادل پایدار میماند که هیچ عامل و محرکی برای تغییر رفتار مصرفکننده و عرضهکننده وجود نداشته باشد.
با توجه به موارد توضیح شده اگر بخواهیم منحنی عرضهوتقاضا را رسم کنیم، در صورت ثابت بودن سایر عوامل و تنها تغییر در قیمت، منحنیها به شکل زیر میباشند. محل برخورد دو منحنی عرضه و تقاضا، نقطه تعادل بازار است. در این نقطه قیمت تقاضا با قیمت عرضه برابر است و معاملات انجام میشوند.
نقطه تعادل در بازار، به قسمتی گفته میشود که دو منحنی عرضه و تقاضا یکدیگر را قطع کنند.
ایجاد تغییر در یکی از عوامل موثر بر عرضه و تقاضا میتواند باعث حرکت روی منحنی یا جابجایی منحنیها شود. برای مثال اگر قیمت کالا تغییر کند، روی منحنی تقاضا جابجا میشویم اما در صورت تغییر سایر عوامل خود منحنی جابجا خواهد شد.
تا اینجای کار با مفهوم کلی عرضه و تقاضا در اقتصاد آشنا شدیم. در ادامه قصد داریم به بررسی این مفهوم در بازار سرمایه بپردازیم و با نحوه تغییرات قیمتی سهم و علل ایجاد صفهای خرید و فروش آشنا شویم.
قانون عرضه و تقاضا
قانون عرضه و تقاضا بهدنبال توضیح رابطه بین میزان موجودیت و در دسترس بودن (عرضه) یک کالا یا دارایی با تمایل و اشتیاقی که برای خرید آن وجود دارد (تقاضا) است. این دو عامل بر قیمت یک کالا یا دارایی مثل اوراق بهادار تاثیرگذار هستند. برای مثال کمبود یک کالا، نادر بودن آن، تقاضای بالا و یا عرضه کم آن باعث افزایش قیمت آن میشود و بالعکس. یعنی اگر تعداد تولیدکنندگان یک محصول بهخصوص زیاد و شرایط رقابتی در بازار حاکم باشد، دیگر تولیدکنندگان آن نمیتوانند هر محصولی را با هر کیفیتی و با قیمت دلخواه خود بهفروش برسانند.
وقتی بازار به شکل انحصاری در دست تعداد محدودی تولیدکننده قرار داشته باشد و بهراحتی امکان ورود محصولات باکیفیت وجود نداشته باشد، افراد به ناچار مجبورند از تولیدکنندههای موجود خریداری کنند. محدود بودن تعداد تولیدکنندگان باعث میشود که تقاضا افزایش یابد و به دنبال افزایش تقاضا قیمت هم بالا رود.
علاوهبر موارد ذکر شده، نوع نگرش افراد نسبت به تغییرات احتمالی قیمت یک محصول در آینده میتواند منحنی میزان تقاضا را تحت تاثیر قرار بدهد. اگر مصرفکنندگان فرض را بر این بگذارند که قیمتها در آینده افزایش خواهد یافت، اکنون کالای بیشتری خریداری میکنند. فرض کنید اعلام شود که از فردا بنزین گران خواهد شد، بعد از انتشار این خبر مشاهده خواهید کرد که صفهای طویلی در پمپ بنزینها ایجاد خواهد شد. در این مثال به دنبال انتشار خبر گرانشدن بنزین، میزان تقاضای فعلی برای آن افزایش پیدا خواهد کرد.
برعکس این اتفاق هم ممکن است بیفتد. فرض کنید اوایل اردیبهشت ماه است و برخی از مغازهها گوجه سبز نوبرانه با قیمتهای بالا میفروشند. به دلیل قیمت بالای گوجه سبز در اوایل برداشت، تقاضای زیادی برای آن وجود ندارد. مردم انتظار دارند که بعد از گذشت چند هفته، میزان عرضه گوجه سبز در بازار افزایش پیدا کند. بنابراین ممکن است مصرف خود را به تعویق بیندازند و برای خرید آن، تا عرضه بیشتر این محصول و کاهش قیمت آن صبر کنند.
قانون عرضه و تقاضا در بازار سرمایه
قانون عرضه و تقاضا در بازار سرمایه هم تاثیری مشابه بر سایر بازارها دارد. یعنی عرضه و تقاضا با تعیین قیمت، تمامی سهمها را در بازار تحت تاثیر قرار میدهند. بهطور کلی عرضه و تقاضا از عوامل اصلی تعیینکننده قیمت سهام و سایر اوراق بهادار هستند.
عوامل موثر بر تعیین عرضه و تقاضا
در بازار سرمایه عواملی مانند، گزارشات مربوط به عملکرد شرکتها، میزان سودسازی و فروش آنها، اخبار مربوط به افزایش سرمایه، نرخ بهره در سایر بازارها، نرخ بازده بدون ریسک، اخبار مربوط به ورود پول به بازار و تصویب قانونهای حمایتی از بازار، همه و همه بر تقاضای افراد تاثیر میگذارند.
برای مثال افزایش نرخ بازده بانکی (نرخ بدون ریسک) باعث میشود که تقاضا برای سهامداری کاهش پیدا کند. دلیل آن هم این است که بیشتر سرمایهگذاران ریسکگریز هستند و یک سود مطمئن با مقدار کم را به بازدهی بالای همراه با ریسک ترجیح میدهند.
شرایطی مانند توسعه و عمق یافتن بازار، تغییر در شرایط و سیاستهای اقتصادی و. بر میزان عرضه در بازار موثر هستند.
در بازار سرمایه عرضهکنندگان اولیه، شرکتهایی هستند که نیاز به تامین مالی دارند. تقاضاکنندگان هم میتوانند افراد حقیقی یا حقوقی باشند که با هدفهای مختلف اقدام به سرمایهگذاری میکنند.
در شرایط عادی و نه هیجانی، میبینیم که تغییرات در میزان عرضه و تقاضا به آرامی اتفاق میافتد. اما در روزهای هیجانی بازار، این تغییرات بهسرعت اتفاق میافتد که میتواند باعث بهوجود آمدن صفهای خرید و فروش سنگین شود.
بیایید میزان عرضه و تقاضای موجود برای یکی از سهمهای بازار سرمایه را با هم بررسی کنیم. همانطور که میدانید برای مشاهده این صفحه باید به سایت Tsetmc مراجعه کرده و نماد مربوط به شرکت را جستجو کنیم.
در انتهای تابلوی زیر، در سمت راست، قیمت پیشنهادی متقاضیان، برای خرید سهم را مشاهده میکنید. در سمت چپ تابلو هم قیمت پیشنهادی سهامداران برای فروش (قیمت عرضه) را میبینید. زمانی که قیمت تقاضا شده با قیمت عرضه شده برابر باشند، یک معامله انجام میگیرد.
در تابلوی معاملاتی هر سهم در سایت tsetmc.com میتوان میزان عرضه و تقاضای موجود برای آن سهم را دید.
در شکل بالا این قیمتها با هم برابر نیستند، قیمت خرید 20600 ریال و قیمت فروش 20620. زمانی معامله انجام میشود که یکی از طرفین حاضر به تغییر قیمت خود باشند.
در بازار سهام نیز، همانند سایر بازارها میزان عرضه و تقاضای موجود باعث تغییر قیمت سهم میشود. برای مثال اگر اخبار خوبی در رابطه با عملکرد و میزان سودسازی یک شرکت منتشر شود، تقاضا برای خرید سهام آن افزایش پیدا میکند و سهامداران آن شرکت دیگر حاضر نیستند سهام ارزنده خود را در قیمتهای فعلی به فروش برسانند. بنابراین با افزایش تقاضا برای خرید آن سهم و کاهش عرضه آن مواجه میشویم. در این حالت کمبود عرضه و افزایش تقاضا برای سهام شرکت باعث افزایش قیمت سهام میشود.
اگر هیچ سهامداری حاضر به فروش سهام خود نباشد، به اصطلاح صف خرید تشکیل میشود و قیمت تقاضا بهطور روزانه بالا میرود. این افزایش قیمت تا زمانی ادامه پیدا میکند که سهامداران حاضر به عرضه سهام خود باشند و یا دیگر نگهداری سهم در آن قیمت برای آنها جذاب نباشد. در صورت متناسب بودن میزان عرضه و تقاضا، قیمتها به تعادل میرسند.
چگونه متوجه شویم که تقاضا برای یک سهم بالا است؟
در بازارهای کارا معمولا بعد از انتشار اخبار خوب در ارتباط با یک شرکت و عملکرد آن، تقاضای خرید برای سهام آن بالا میرود. برای اینکه متوجه شویم آیا تقاضا برای خرید یک سهم بالا است یا خیر باید به میانگین حجم معاملات روزانه سهم توجه کرد. در روزهایی که حجم معاملات بیشتر از متوسط حجم روزانه باشد و بهدنبال آن سهم با قیمت بالایی معامله شود، نشاندهنده تقاضا بالا برای خرید سهم است. در این مواقع معمولا قدرت خریدار نیز از فروشنده بیشتر است. یعنی تعداد کمتری از افراد، مقدار بیشتری از سهام را خریداری میکنند.
برعکس این موضوع نیز صادق است. همانطور که اخبار خوب بر افزایش تقاضا تاثیر میگذارد، اخبار بد هم باعث کاهش تقاضا و یا افزایش عرضه میشود. برای مثال کاهش تولید یا کاهش فروش یک شرکت، عدم تقسیم سود نقدی قابل توجه و. میتواند باعث کاهش تقاضا برای یک سهم شود.
یعنی در بعضی مواقع برای یک سهم صف فروش تشکیل میشود. زمانی صف فروش ایجاد میشود که میزان عرضه سهم بیش از تقاضای موجود برای آن باشد. معمولا زمانی که قیمت یک سهم بیش از ارزش واقعی آن باشد، معمولا سرمایهگذاران تمایل چندانی برای خرید آن ندارند و سهامداران نیز بهدنبال فروش سهم هستند. در این مواقع معمولا تعیین قیمت عرضه و تقاضا قیمت سهم تا چند روز بهطور مداوم کاهش مییابد. این کاهش قیمتی تا زمانی ادامه پیدا میکند که قیمتها به ارزش ذاتی خود نزدیک شوند و تقاضا برای خرید سهم ایجاد شود.
برخی از مواقع دیده میشود که میزان کاهش قیمتی بیش از ارزش ذاتی سهم است، در این حالت قیمت سهم برای سرمایهگذاران جذاب میشود. یعنی میزان تقاضا برای آن افزایش مییابد و سرعت افزایش تقاضا از عرضه پیشی میگیرد و باعث افزایش قیمتها میشود.
در بازار کشورهایی که شرایط تورمی در آن وجود ندارد معمولا قیمتها بهمدت زیادی در یک دامنه قیمتی باقی میمانند و با نوسانات شدید قیمتی روبهرو نمیشویم. این نوسانات در بازارهایی بیشتر است که خبر محور هستند.
آیا میتوان تعادل در عرضه و تقاضای بازار را تغییر داد؟
سهامداران حقیقی که معمولا صاحب مقدار کمی از سهام شرکت هستند، نمیتوانند در تعادل بازار تغییر خاصی ایجاد کنند. تنها برخی از نهادها و موسسات مثل صندوقهای سرمایهگذاری و یا سهامداران حقوقی که صاحب درصد بالایی از سهام شرکت هستند میتوانند تعادل عرضه و تقاضا را بر هم بزنند. علاوه بر مورد ذکر شده این افراد در مواقع لازم نقش حمایتی در بازار ایفا میکنند. حجم بالای خرید توسط نهادهای مالی در زمانی که بازار در حال از دست دادن الگوهای معاملاتی خود است، امری بسیار مهم است.
جمعبندی
بهطور کلی قانون عرضه و تقاضا هر روز در بازار سهام به نمایش در می آید. تقاضای زیاد برای عرضه محدود سهام باعث افزایش قیمت سهم خواهد شد. عرضه بیش از حد سهام و تقاضای ضعیف برای آن باعث افت قیمت می شود. علت بهوجود آمدن صفهای خرید و فروش را میتوان به عدم وجود عرضه و تقاضا در بازار نسبت داد.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.
بازار ،عرضه و تقاضا و تعیین قیمت (قسمت اول)
عمدتا در بین کارشناسان و مردم این جمله که بازار میبایست تعیین کننده قیمت باشد بسیار شنیده میشود اما با تدقیق در این جمله و پرسش در این زمینه که در چه مکانیسمی قیمت باید تعیین شود اکثریت قریب به اتفاق معتقدند بایستی مکانیسم عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمت باشد.
اما این برداشت از مفاهیم بازار، قیمت، عرضه و تقاضا تا چه حد صحیح است؟ در این پست به این موضوع خواهم پرداخت. اگرچه سعی شده تا حد امکان مفاهیم ساده سازی شود اما بخشی از مطالب لاجرم تخصصی و نیازمند آشنایی بیشتر با مفاهیم اقتصادی است.
آیا در دنیای واقعی قیمت بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود؟
در تئوری، تحت شرایطی مکانیسم بازار آزاد منجر به کارایی خواهد شد که عوامل اقتصادی یعنی عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان محصول و عوامل تولید، گیرنده قیمت در بازار باشند؛
به عبارتی با قیمتهای ثابت و برونزا مواجه باشند در این صورت آنچه در تئوری اتفاق خواهد افتاد این است که تولیدکنندگان مقدار تولید خود را از برابر قرار دادن قیمت با هزینه نهایی کالا تعیین میکنند نتیجه آن تعیین مقدار تولید تعادلی است زمانی که بنگاهها در نقطه تعادلی خود تولید و قیمت نیز در نقطه تعادلی خود تعیین شود شرایطی پیش خواهد آمد که در اقتصاد به آن بهینه پارتو میگویند.
بهینه پارتو شرایطی است که در آن وضع یک فرد یا بنگاه یا کارگزار اقتصادی بهبود نخواهد یافت مگر به قیمت بدتر شدن وضعیت فرد، بنگاه یا کارگزار اقتصادی دیگر.
نقطه تعادلی قیمت در اقتصاد فقط در تئوری است!
اما نکته اینجاست که اصولا واحدهای تولید کننده، قیمتگذار هستند و نه قیمتپذیر در دنیای واقعی موارد بسیار معدود و خاصی است که در آن قیمت برونزا و ناشی از تعیین نقطه تعادلی از برخورد عرضه و تقاضا باشد.
به طور مثال اگر صنعت با بازدهیهای فزاینده نسبت به مقیاس روبرو باشد در این صورت تجزیه و تحلیل رقابتی عملکرد بازار به دو دلیل مختل میگردد، اولاً در چنین صنعتی با توجه به وجود بازدهیهای فزاینده نسبت به مقیاس، منحنی هزینه متوسط محصول در یک دامنه قابل توجه نزولی خواهد بود و تحت چنین شرایطی موسسات بزرگتر بنگاههای کوچک را از بازار خارج کرده و این امر منجر به بروز انحصار طبیعی در بازار خواهد شد و همانطور که میدانیم انحصارگر مقدار تولید تعادلی خود را از شرط مساوی قرار دادن هزینه نهایی با درآمد نهایی تعیین خواهد کرد که با شرط کارایی پارتو مخالف است.
از سوی دیگر اصولا بنگاه انحصاری فاقد منحنی عرضه است اما چرا؟
منظور از منحنی عرضه یک بنگاه حداکثر مقدار محصولی است که آن بنگاه میتواند در هر سطح از قیمت و تولید، عرضه کند و به عبارت دیگر یک تناظر یک به یک بین قیمت و مقدار در طول منحنی عرضه برقرار خواهد بود؛
حال با توجه به این که انحصارگر خود تعیین کننده قیمت است و نه پذیرنده قیمت بنابراین به ازای هر سطح تولید تعادلی که بنگاه انحصاری سود خود را در آن به حداکثر میرساند میتوان بینهایت منحنی تقاضا و در نتیجه بینهایت قیمت را در نظر گرفت و به عکس به ازای هر سطح از قیمت میتوان بینهایت منحنی تقاضا و در نتیجه بینهایت سطح تولید تعادلی را در نظر گرفت که در آن سود بنگاه انحصاری حداکثر میشود.
بدین ترتیب برای یک بنگاه انحصاری نمیتوان یک منحنی عرضه که نشانگر رابطه یک به یک بین قیمت و مقدار است متصور شد.
بنابراین در این شرایط اصولا عرضه و تقاضا نیست که قیمت تعادلی را تعیین میکند بلکه این بنگاه است که در تئوری قیمت را روی منحنی تقاضا انتخاب خواهد کرد به نحوی که سود خود را حداکثر نماید و لذا جمله ” عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمت است” دیگر بلاموضوع است.
در عمل شاید مثالهای اقتصادی بسیار کمی وجود دارند که در آن قیمتها برونزا و از سمت تقاضا بر عرضه تحمیل
اما اگر در یک شرایط انحصاری، همانند شرایط رقابتی رفتار شود چه اتفاقی میافتد اگر بازار صنعتی که مواجه با بازدهیهای فزاینده نسبت به مقیاس است به شیوه رقابتی عمل کند یعنی برفرض انحصارگر را مجاب کنیم که مقدار تولید تعادلی خود را از شرط برابر قرار دادن قیمت با هزینه نهایی تعیین کند (به عبارتی قیمت پذیر باشد و نه قیمتگذار)،
با این شرط بخش خصوصی قادر نخواهد بود که سودآوری خود را تضمین نماید زیرا تحت شرایط بازدهیهای فزاینده نسبت به مقیاس منحنی هزینه نهایی انحصارگر نیز نزولی بوده و زیر منحنی هزینه متوسط وی قرار دارد و بنابراین اگر قیمت کالا مساوی هزینه نهایی تعیین گردد چون از هزینه متوسط کمتر است واحد تولیدی ضرر خواهد کرد و بنگاه تعطیل میشود.
اما بازارها در دنیای واقعی به چه صورت فعالیت میکنند؟ وقتی صحبت از بازار آزاد میشود منظور چیست؟ و نقش دولت در این میان چیست؟ این موارد موضوعاتی که در پستهای بعدی مطرح خواهد شد.
تجارت و اقتصاد
موضوعات اقتصادی .تجارت .اداره . آموزش مدیریت .تجارت در اسلام
عرضه و تقاضا
رضه و تقاضا (پروژه)
عرضه و تقاضا
عَرضه و تقاضا یک مدل اقتصادی میباشد که اثر قیمت را بر روی مقدار در بازار رقابتی بررسی میکند.قیمت بر روی مقدار تقاضا از طرف مصرفکنندگان و مقدار تولید از طرف عرضهکنندگان اثر میگذارد.در نتیجه اقتصاد در قیمت و مقدار به تعادل میرسد.سایر عوامل موثر در تعادل اقتصادی نیز در این مدل باعث تغییر تقاضا و عرضه میشوند.
عَرضه عبارتست از جریان کالا - خدمات به بازار برای برآوردن تقاضا.همچنین میتوان گفت:مقدار کالا و خدماتی است که تولید کنندگان حاضرند در قیمتهای مختلف در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند. شایان ذکراست که عرضه بستگی به دو عامل دارد:
همچنین با ثابت در نظرگرفتن بعضی عوامل در کوتاه مدت یک رابطه مثبت بین مقدار عرضه کالا یا خدمات و قیمت آن ایجاد میشود که به قانون عرضه شهرت دارد.
تقاضا چیست؟
تقاضا یعنی میل و خواست و توانایی یک فرد برای دریافت کالا یا خدمتی.منحنی تقاضا مکان هندسی مجموعه نقاطی است که یک فرد برای بدست آوردن کالا یا خدماتی حاضر به پرداخت چه میزان پول است.و یک تولید کننده به ازای هر قیمتی مایل به چقدر تولید است.
شیب منحنی تقاضا منفی است، یعنی اینکه هر چقدر قیمت افزایش یابد مقدار تقاضا کاهش مییابد. عوامل زیادی بجز قیمت بر روی تقاضای افراد موثر است که از آن جمله میتوان به قیمت کالاهای جانشین و مکمل، سلیقه مصرف کنندگان، انتظارات از آینده و میزان درآمد مصرف کنندگان اشاره نمود.
قانون تقاضا نیز به این معنی که با افزایش قیمت، مقدار تقاضا کاهش یافته و در مقابل با کاهش قیمت، مقدار تقاضا افزایش مییابد.به رابطه منفی قیمت و تقاضا قانون تقاضا میگویند
عرضه و تقاضا به عنوان پایگاه عدالت
از موضوعات چالش برانگیز امروز مدیریت توسعه اقتصادی و معضلات اجتماعی ناشی از آن مانند تورم، کنترل قیمت ها، مکانیزم عرضه و تقاضا، نحوه واردات و صادرات، اولویت بندی در تولید کالاهای ضروری، توزیع عادلانه کالا، . می باشد، علاوه بر نیازهای اقتصادی معضلات در جایگاه نرم افزاری دیگری وجود دارد که نیازمند نگاه عمیق تری است، از جمله، انگیزه ایجاد یک نیاز مصرفی در جامعه و اولویت بندی و شاخصه انتخاب نیازهای مؤثر اجتماعی و چگونگی توزیع بین اقشار مختلف از کم درآمد تا مرفه است، برخی سؤالاتی که در این حوزه به ذهن می رسد عبارتند از:
▪ نحوه و علل پیدایش ناهنجاری های اقتصادی مانند تورم چیست؟
▪ مبنا تعیین قیمت عرضه و تقاضا و محور الگوهای مورد استفاده برای تحلیل و بررسی این ناهنجاری ها چیست؟
▪ معیار و شاخص تعیین اولویت موضوعی در ایجاد، توزیع نیاز، مدیریت و توزیع منابع طبیعی، ابزاری و انسانی کدام است؟
▪ پیدایش عرضه و تقاضا، مکانیزم عرضه و تقاضا و نقش تعاریف در نظام عرضه و تقاضا و ارتباط قانون با این نظام چگونه است؟
اهمیت این محورها به این جهت است که مکانیزم عرضه و تقاضا می تواند پایگاه عدالت اجتماعی، عدالت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی باشد. این سؤالات و بسیاری دیگری ابهامات حوزه وضعیت اقتصادی جامعه و محورهای حاکم برآن از جمله مباحثی است که توسط علامه منیرالدین حسینی هاشمی(ره) در دوره های مختلف دروس اقتصادی به آن پرداخته شده است، اکنون که به سالگرد رحلت این استاد فرزانه نزدیک شده ایم (۱۲ اسفند ۱۳۷۹، مطابق ۶ ذی الحجّه) و نیز به دلیل احساس نیاز برای تشکیل گروه های تخصصی به منظور تنظیم سیاست های برنامه پنجم توسعه کشور برآن شدیم تا فرازهایی از تحلیل ایشان را در برنامه دوّم توسعه اقتصادی کشور را، که امروز می تواند ناظر بر دیدگاه آینده نگر ایشان در سال ۱۳۷۳ می باشد و هم راهگشایی برای طراحی و برنامه ریزی، برنامه های پنج ساله توسعه است، ارائه نماییم:
تقاضا یک «نیاز ابزار شده» است، انسان احتیاج به چیزی دارد که آن را ظاهر و ابراز می کند، پس تقاضا طلب و خواستن است، «عرضه» هم به معنای این است که شخص دیگری که می تواند این نیاز را برطرف کند و وسیله برآوردن آن نیاز در تعیین قیمت عرضه و تقاضا اختیار او می باشد، آن را ابراز و ظاهر می کند که به این «عرضه» گفته می شود. پس هرگاه وسیله «ارضاء نیاز» ارائه شود به آن «عرضه» گفته می شود.
انسان دارای اراده و قدرت گزینش است و می تواند اختیار خود را به میدان عرضه و تقاضا بیاورد و امکان عملکرد او مانند اشیاء نیست، بلکه شرایط و روابط در قدرت گزینش او مؤثر است البته این قدرت انتخاب تنها در موضوعات و سطح نازل مصرف نیست بلکه در سایر سطوح اجتماعی یعنی در ایجاد قوانین و انحصارات نیز وجود دارد. استاد علامه(ره)، سپس قوانین حاکم بر نظام عرضه و تقاضا را از دیدگاه رایج اقتصاد جهانی اینگونه مطرح می نمایند: عرضه و تقاضا از سه «نظام تعاریف»، «نظام تنظیم» و «نظام تخصیص» جدا نیست»، به عبارت دیگر گفته می شود «قوانین نسبیت» بر جریان اشیاء حاکم بوده، و به نحو طبیعی و قهری وجود داشته و ثابت است، . آنها (اقتصاد سرمایه داری) نظام حقوقی و نظام تعاریف را برآمده از عرضه و تقاضا می دانند.
بحث مهم تشریحی ما این است که شاقول و معیار اساسی در «نظام حقوقی» و یا «نظام تعاریف»، «نظام تنظیم» و «نظام تخصیص» چیست؟ اگر گفته شود که هر سه تای اینها از عرضه و تقاضا می آید و در سه سطح می باشند، می گویم: ربط «عرضه و تقاضای اجتماعی» با «تکامل اجتماعی» چیست؟ آن وقت می گویم که: هرگز رابطه عرضه و تقاضا با جهت تحرک تکاملی جامعه، نمی تواند قطع باشد، یعنی می توان سؤال کرد که این انحصارات و محدودیتها از کجا آمده؟ و چرا آمده؟ عرضه و تقاضایی که از بستر خودش بریده باشد در کجای عالم قابلیت تحقق دارد؟!
عرضه و تقاضائی که بخواهد قیمت ها را معین کند یعنی در حقیقت وزن مخصوص کالاها را مشخص نماید باید در شرایط انسانی باشد. یعنی آیا می توان عرضه و تقاضای انسان را از اراده و از نظام اجتماعی او جدا کرد و فقط به آن عرضه و تقاضا گفت؟. بله! نسبت به امور خرد یک ساده نگری های ابتدائی ـ از افرادی که دقت نمی کنند یا نمی خواهند دقت کنند ـ در بازار دیده می شود. مثلا می گویند امروز در بازار هندوانه بیش از تقاضا بوده و در حال ضایع شدن است پس قیمت را کم کردند، فردا که مثلا پیاز چنین شد قیمت گران می شود. این دیدگاه با عرضه و تقاضای مورد نظر ما تفاوت دارد.
ما باید بتوانیم قوانینی برای تعریف درست کنیم که «اسباب مالکیت» را معرفی کند و قوانینی برای «تنظیم» معرفی نمائیم که بتواند قوانینی را برای «تخصیص» معین نماید و در نهایت نیز بتوانیم نسبت این سه دسته قوانین را به «تکامل اجتماعی» تعریف کنیم، البته عرضه و تقاضا در بستر و در نظامی عمل می کند که متناسب با توسعه آن نظام، یک کشش و تنشی هم دارد، ولی این کشش و تنشی که منشأ تحرک می شود آیا در نظام حاکم «اصل» می شود یا نه؟ لذا می گوییم که عرضه و تقاضا، بدون بستر، امری خیالی است و بلکه باید گفت: که تحت حاکمیت قوانین حقوقی می باشد.
قوانین حاکم بر مکانیزم عرضه و تقاضای رایج در نظام اقتصادی اسلامی تعیین کننده و کارآمد نیست و به بن بست رسیدن کارشناس ها در نهایت به دلیل همین درگیری با فرهنگ اسلامی است که بطور طبیعی اموری را نفی می کند. این درگیری به نوعی با درگیری قوانین زمان شاه با اسلام شبیه است که احساس ظلم مردم نهایتاً منجر به پرخاش علیه شاه و اعتراضات عمومی گردید.
نحوه پیدایش سه نظام تعاریف، تنظیم، و تخصیص در نظام اجتماعی در قالب چهار فرض یا گمانه مطرح می شود:
۱) فرض اوّل: اخذ ابزار «تعریف»، «تنظیم» و «تخصیص»، همه از شرع مقدس
۲) فرض دوّم: اخذ ابزار «تعریف» از مذهب و ابزار «تنظیم و تخصیص»، از عقل
۳) فرض سوّم: اخذ ابزار «تعریف» از شرع و ابزار «تنظیم و تخصیص»، از عرف
۴) فرض چهارم: اخذ ابزار «تعریف»، «تنظیم» و «تخصیص»، همگی از عقل
در فرض اوّل که هم در تکوین، هم در تاریخ و هم در جامعه شرایط حاکم برنظام عرضه و تقاضا و نهایتاً «نظام موازنه قدرت» (رابطه بین تکامل و عرضه و تقاضا) باید از دین بدست آید. در غیر این صورت هر نوع عرضه و هر نوع تقاضایی نمی تواند رسمیت داشته باشد. در مقاله بعدی هر یک از فروض فوق توضیح بیشتری داده می شود.
کشش تقاضا و عرضه
1-كشش تقاضا و عرضه
كه اگر قيمت افزايش پيدا كند تقاضا كاهش و اگر قيمت كاهش پيدا كند. تقاضا افزايش پيدا مي كند. طبق اين افزايش قيمت با ثابت بودن ساير عوامل مي بينيم كه چه قدر تقاضا كاهش مي يابد، اين حساسيت را در اقتصاد بنام كشش ((Elasticity مي نامند.
2- كشش قيمتي تقاضا
كشش قيمتي تقاضا واكنش وحساسيت مصرف كننده را در برابر قيمت اندازه گيري ميكند. كشش قيمتي تقاضا E معمولا منفي است و در اقتصاد E بزرگ را به e كوچك داخل قدر مطلق نمايش ميدهد.
مثال:- اگر افزايش 25% در قيمت بنزين سبب 5% كاهش در مقدار تقاضايي بنزين شود در آنصورت كشش تقاضا براي بنزين عبارت است از:-
Eمساوي مي شود به درصد تغيير در مقدار تقاضاي بيزين تقسيم در قيمت بنزين
يعني منفي -5 درصد تقسيم در 25 درصد مساوي ميشود به 0.2-
كشش0.2-% براي تقاضاي بنزين بدين معني است كه يك درصد افزايش قيمت بنزين سبب كاهش 0.2% در مقدار تقاضايي بنزين خواهد شد.
انواع مختلف كشش قيمتي تقاضا:-
هنگامي كه قيمت كالا يك درصد تغيير كند ممكن است تقاضاي آن كالا بيشتر يا كمتر تعیین قیمت عرضه و تقاضا از يك درصد تغيير كند. كه حالت هاي مختلف دارد.
1-تقاضايي با كششe>0
هرگاه درصد تغييرات مقدار تقاضا بيش از درصد تغييرات كه در قيمت ايجاد مي شود باشد كالاي با كشش است. مثلا كالاهاي كه مشابه همديگر است وبراي مصرف كننده مطلوبيت يكسان دارد.
مثال:- ماكاراني با مارك هاي مختلف.
2- تقاضايي بي كشش e اهمیت عرضه و تقاضا در تعیین سود بانکی
در چند سال اخیر تعیین نرخ سود بانکی به یکی از چالش های سیستم بانکی تبدیل شده است. اگرچه در دو سال اخیر نرخ سود بانکی بدون توجه به عوامل اقتصادی و به شیوه دستوری کاهش یافته است اما مقاومت بانک مرکزی برای کاهش یا حتی تعیین نرخ سود و اجرای سیاست های انقباضی نشان از واقعیت بحران یا وضعیت حساس در سیستم پولی کشور دارد که نشانگر مشکلات عمیق و اساسی در این حوزه از اقتصاد است. این امر نشان می دهد که قاطعیت برای حل بحران و رسیدن به یک نقطه باثبات بسیار لازم است.
جلوگیری از کاهش دستوری نرخ سود اقدامی کاملا صحیح و منطقی و مسوولانه است اما معلوم نیست تا چه حد قابل اجرا و عملی خواهد بود.
از نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی، رسیدن به این نقطه که بانک مرکزی و بانک ها ناچار شوند به تعیین نرخ سود در شرایطی غیردستوری بپردازند قابل پیش بینی بود زیرا تعیین نرخ کم تر از نقطه تعادلی عرضه و تقاضا باعث اتلاف ناگزیر منابع و زیان خواهد شد. تعیین نرخ سود بانکی یکی از متغیرهای کلیدی و اساسی اقتصاد است و ارتباط این شاخص اساسی با میزان پس انداز ملی، سرمایه گذاری، میزان توان جذب منابع بانک ها، ارایه تسهیلات، رشد صنعتی و بخش های مختلف تولید، کنترل نقدینگی، تورم، اشتغال، رونق و رکود اقتصادی و. باعث شده که تعیین نرخ سود بانکی در همه کشورهای جهان و به خصوص اقتصادهای پیشرفته از حساسیت ویژه ای برخوردار باشد .
نرخ سود بانکی در شرایط عرضه و تقاضا در نقطه ای به تعادل می رسد که متناسب با نرخ تورم باشد و برای پس اندازکنندگان، انگیزه سپردن پول به بانک ها را تقویت کند و از طرف دیگر تسهیلات بانکی با نرخی به وام گیرندگان ارایه نشود، که باعث ایجاد صف و رانت و فرصت های ویژه نشود بلکه در شرایطی رقابتی و منطقی و با نرخ سود بانکی متناسب با نرخ تورم، این امکان برای همه متقاضیان وجود داشته باشد که بتوانند متقاضی دریافت وام باشند.
در غیر این صورت و در شرایط تعیین دستوری نرخ سود بانکی، تقاضا برای دریافت تسهیلات بیش از منابع بانک ها خواهد بود و این موضوع هم صف طویل متقاضیان را ایجاد می کند و هم ممکن است به فرصت ها و رانت هایی برای دریافت وام منجر شود. از این رو اقتصاددانان بزرگ جهان توصیه می کنند که نرخ سود بانکی باید از طریق نهاد عرضه و تقاضا و سازوکار قیمت ها و به شکل غیردستوری و در شرایط طبیعی عرضه و تقاضا تعیین شود تا نرخ سود بانکی به گونه ای مشخص شود که تعادل نسبی را در حجم پول، نقدینگی، تسهیلات بانکی، پس اندازها و . ایجاد کند.
سازوکار طبیعی عرضه و تقاضا برای تعیین نرخ سود بانکی تا حدی اهمیت دارد که اقتصاددانان، دولت ها را به کنترل حجم پول از طریق انضباط مالی و پولی و حجم بودجه و میزان مالیات ها توصیه می کنند و معتقدند باید از دستکاری قیمت ها و نرخ ها و نظام عرضه و تقاضا پرهیز کنیم. در اقتصاد ایران نیز که دولت حضوری گسترده در اقتصاد دارد ضروری است بیش از اقتصادهای دیگر به اصلاح نظام قیمت ها و احترام به نظام عرضه و تقاضا و پرهیز از تعیین دستوری قیمت ها و نرخ ها توجه شود تا کارایی مورد انتظار حاصل شود.
اصول بنیادی عرضه و تقاضا
مدل عرضه و تقاضا در واقع برای بازار رقابتی تنظیم شده است که در آن هیچ یک از خریداران و فروشندگان نمیتوانند اثر زیادی بر روی قیمت بگذارند ،و قیمت به صورت یک داده است.مقدار تولید محصول توسط تولیدکننده و مقدار تقاضا توسط مصرفکننده ٬ وابسته به قیمت محصول در بازار است.قانون عرضه میگوید که در ثابت بودن سایر شرایط مقدار عرضه وابسته به قیمت است و در قیمت بالاتر عرضه بیشتر و در قیمت پایینتر عرضه کمتر خواهد بود.و قانون تقاضا نیز میگوید با ثابت بودن سایر عوامل در قیمتهای بالا تقاضا کمتر و در قیمتهای پایین تقاضا بیشتر خواهد بود.
در بازار رقابتی قیمت تعادلی و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضای بازار برای آن کالا تعیین میشود.قیمت تعادلی یک کالا دقیقا برابر با قیمتی است که مصرفکنندگان مقدار کالایی را که حاضرند در یک دوره زمانی خاص بخرند برابر با مقداری است که تولیدکنندگان آن کالا حاضرند عرضه کنند.در قیمتهای بالاتر کمبود تقاضا باعث میگردد و باعث مازاد عرضه میشود.این اضافه عرضه به قیمت فشار میآورد و باعث میشود که قیمت دوباره به سطح تعادلی بازگردد.در قیمتهای پایینتر نیز٬مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر میشود و باعث مازاد تقاضا میشود.این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و در نتیجه بازگشت قیمت به تعیین قیمت عرضه و تقاضا اندازه قبل خود (قیمت تعادلی)میشود.پس از اینکه قیمت به تعادل رسید٬این قیمت میل به استمرار و باقی ماندن دارد.
عرضه و تقاضا در بازار سهام و عامل تغییرات قیمت
شروع درک تحلیل تکنیکال با درک عرضه و تقاضا در بازار سهام
قبل از هر شروعی در آموزش تحلیل تکنیکال لازم است مقداری عرضه و تقاضا و علت تغییرات قیمت را بشناسیم تا بتوانیم درک درستی از تحلیل تکنیکال و نمودار قیمت و تغییرات آن داشته باشیم بفهمیم که عرضه و تقاضا چیست و چگونه اختلاف بین حجم تقاضا و عرضه باعث حرکت قیمت می گردد در ادامه در مباحث تحلیل تکنیکال خواهید دید ما نقاطی با عنوان حمایت و مقاومت خواهیم داشت نقاطی که علت وجود آنها همین تغییرات در میزان عرضه و تقاضا خرید و فروش یک سهم است.
عرضه سهام
“عرضه” به تعداد کل سهامدارانی که خواهان فروش سهام خود با هر قیمتی هستند اطلاق می شود. برای مثال اگر ۱۰ سهامدار داشته باشیم که هر کدام از آن ها علاقمند به فروش سهام خود با قیمت های مشخص هستند:
هر کدام از این سهامداران به روشی متفاوت از دیگری سهام خود را ارزش گذاری می کنند. سهامدارانی که در سمت چپ قرار دارند قیمت پایین تری برای سهام خود نسبت به سهامداران سمت راست تعیین کرده اند. با یک نگاه کلّی به بازار سهام متوجه خواهیم شد که با افزایش قیمت ها تعداد کل سهام های عرضه شده نیز افزایش می یابد.با قیمت بازار ۱۰۰ تومان تنها یک سهام عرضه می شود اما با قیمت ۱۲۵ تومان تعداد ۵ سهام عرضه خواهد شد.
تقاضا برای سهام
“تقاضا” به کل خریداران بالقوه سهام که مایل به خرید سهام با هر قیمتی هستند اطلاق می شود. می توان از مثال قبل دراین مورد نیز استفاده کرد. ۱۰ نفر را تصور کنید که هر کدام قصد خرید یک سهام با یک قیمت مشخص را دارند :
در این مورد بر خلاف عرضه، با بالا رفتن قیمت، افراد کمتری مایل به خرید سهام خواهند بود. برای مثال اگر قیمت هر سهام ۱۳۸ تومان باشد تنها ۴ نفر تمایل به خرید ( ۴ نفر در سمت راست) و پرداخت ۱۳۸ تومان برای هر سهم را دارند. با نگاهی به نمودار تقاضای کل متوجه شیب نزولی خواهید شد:
تعادل بازار
“تعادل بازار” نقطه ای است که در آن عرضه و تقاضا برابر باشند – تمام خریداران و فروشندگان بالقوه تا زمانی که هیچ کس برای دست یابی به توافق بر سر قیمت باقی نماند معامله می کنند. می توانید نقطه تعادل را در هنگام برابر شدن عرضه و تقاضا در نمودار زیر مشاهده کنید:
با مثال های ارائه شده از خریداران و فروشندگان می توانید نقطه دقیقی که بازار در آن به تعادل می رسد را مشاهده کنید:
عرضه و تقاضا با قیمت ۱۲۷ تومان (در واقع قیمتی بین ۱۲۵۵ و ۱۲۷۵ ریال ) و تعداد ۵ با یکدیگر برابر شده و بازار به تعادل می رسد. از دیدگاه عملی این ها خریداران و فروشندگانی هستند که با هم معامله کرده اند و خریدارانی که بیش از دیگران به خرید سهام علاقمند بودند و فروشندگانی که بیش از دیگر فروشندگان راغب به فروش سهام خود بودند به انجام معامله پرداختند؛ دیگر فروشندگان راغب به فروش سهام خود با قیمت پایین مورد نظر سایر فروشندگان نبودند. فروشنده بعدی با پایین ترین قیمت سهام خواهان فروش سهام خود به قیمت ۱۲۸ تومان است اما خریدار بعدی تنها مایل به پرداخت ۱۲۵ تومان است بنابراین دیگر معامله ای صورت نمی گیرد.
علت افزایش و کاهش قیمت سهام در بازار
با توجه به توضیحات در مورد عرضه و تقاضا حالا باید برای ما ملموس باشد که سازو کار معاملات و عرضه و تقاضا در بازار بورس چگونه است همین عرضه و تقاضا در بازار بورس باعث تغییرات قیمت می شود مثلا فرض کنید که در مثال فوق فقط یک نفر سهام خود را ۱۳۸ تومان بفرشد و دیگران کسی از سهامداران پایین تر از این قیمت معامله نکند حال اتفاقی که رخ می دهد این است که فقط یک خریدار می تواند سهام این شرکت را خرید کند و ۹ خریدار نمی توانند سهام این شرکت را خرید کنند ، اما اگر افرادی تمایل به خرید سهام شرکت داشته باشند باید قیمت های بالای ۱۳۸ توان سهام را معامله کنند و این باعث می شود سهام ما رشد قیمت داشته باشد و معاملات آن در قیمت بالاتری انجام گیرد . به طور کلی هر زمان تقاضا بیشتر از عرضه در قیمتی شود باعث می شود نقطه تعادل جابه جا شده و رشد قیمت سهم را داشته باشیم و سهم در قیمت بالاتری معامله گردد . همین موضوع برای عرضه هم صادق است اگر در قیمتی مشخص عرضه کنند گان بسیار بیشتر از خریداران باشند رقابتی بین آنها برای فروش سهم ایجاد می شود که باعث می شود نقطه تعادل سهم جابه جا شود و به سمت قیمت پائین تری حرکت کند.
تعیین قیمت عرضه و تقاضا
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / قانون عرضه و تقاضا چیست؟ بررسی رابطه بین عرضه و تقاضا همراه با نمودار
قانون عرضه و تقاضا چیست؟ بررسی رابطه بین عرضه و تقاضا همراه با نمودار
پیش از این مطالبی درباره تعریف عرضه و تقاضا در بازار سهام که یکی از اساسیترین مفاهیم و رکن مهم اقتصاد بازار بورس بشمار می رود منتشر نمودیم امادر این مقاله قصد داریم شما را با قانون عرضه و تقاضا در بورس و رابطه بین این دو و سوالاتی که ممکن است در این باره برایتان پیش بیاید بپردازیم.
در تحلیل تکنیکال که یکی از مهم ترین روش های آنالیز سهم می باشد باید مقدار عرضه و تقاضا و علت تغییرات قیمت شناخته شود تا بتوانیم نمودار قیمت و تغییرات آن را بدست آوریم و متوجه شویم که در سهم مورد نظر چگونه حجم عرضه و تقاضا موجب نوسان قیمت می شود.
تعریف عرضه و تقاضا
تقاضا به مقدار محصول یا خدماتی اطلاق میشود که برای خریداران مطلوب باشد در واقع مقدار تقاضا، مقداری از محصول یا خدماتی است که مردم مایل به خریدن آن با قیمتی مشخص هستند.
و عرضه به مقدار محصول یا خدمتی گفته میشود که تولیدکننده مایل به تأمین آن با قیمت مشخص است در واقع عرضه نشاندهندهی مقدار آوردهی بازار است.
بررسی قانون عرضه و تقاضا
رابطهی میان قیمت و مقدار تقاضا به رابطهی تقاضا معروف است و ارتباط میان قیمت (P) و مقدار محصول (Q) یا خدمت عرضه شده به بازار، رابطهی عرضه میگویند؛ بنابراین، قیمت هر چیزی بازتابی از عرضه و تقاضای آن ست. در ادامه قانون عرضه و قانون تقاضا را بصورت مجزا مورد بررسی قرار می دهیم.
قانون عرضه
قانون تقاضا در واقع نشان دهنده این است که در صورت برابر بودن عوامل دیگر، هر چه قیمت یک کالا افزایش یابد، متقاضی آن کالا کاهش پیدا می کند. مقدار کالایی که خریداران با قیمتی بالاتر میخرند کمتر است، زیرا با بالا رفتن قیمت یک کالا، هزینهی فرصت خرید آن کالا نیز بالا میرود.
در نتیجه، مردم بطور طبیعی از خرید محصول چشمپوشی خواهند کرد. در نتیجه، افراد به طور طبیعی از خرید محصولی که آنها را مجبور کند تا از مصرف محصولات دیگری که ارزش بیشتری دارد صرف نظر کنند، اجتناب می کنند.
نمودار زیر نشان دهنده رابطه بین میزان قیمت با میزان تقاضا است که شیب منحنی به سمت پایین حرکت میکند و بدین معناست که هر چه قیمت بالاتر رفته میزان تقاضا کمتر و بلعکس هر چه قیمت پایین تر باشد میزان تقاضا بیشتر تر می باشد.
در نقطهی A، مقدار تقاضا Q1 و قیمت آن P1 خواهد بود و به همین ترتیب برای سایر نقاط روی منحنی. منحنی رابطهی تقاضا ارتباط معکوس میان قیمت و مقدار تقاضا را نشان میدهد. (نقطهی A) و هرچه قیمت پایینتر باشد، مقدار تقاضای کالا بیشتر میشود (نقطهی C).
عوامل تاثیرگذار بر تقاضا کدامند؟
برای تقاضای یک محصول، عواملی مانند کیفیت و هزینه یک محصول و… تاثیرگذار است. تعداد محصولات جایگزین در دسترس، میزان تبلیغات و تغییرات در قیمت محصولات مکمل نیز روی میزان تقاضا تاثیر میگذارد.
قانون عرضه
قانون عرضه هم همانند قانون تقاضا نشاندهندهی مقادیری است که با قیمتی مشخص به فروش میرسد، اما بر خلاف قانون تقاضا، رابطهی عرضه شیب رو به بالا دارد، یعنی هر چه قیمت بالاتر برود، مقدار عرضه بیشتر میشود. تولیدکنندگان در قیمتهای بالاتر عرضه را بیشتر میکنند، زیرا فروش تعداد زیاد محصول در قیمتی بالاتر درآمد آنها را بیشتر خواهد کرد.
در نقطهی B، مقدار عرضه Q2 و قیمت P2 است و به همین ترتیب برای سایر نقاط روی منحنی.
زمان و عرضه
رابطهی عرضه بر خلاف رابطهی تقاضا، عنصری از زمان به شمار می رود. زمان در عرضه اهمیت زیادی دارد، زیرا تأمینکنندگان باید سریعا به تغییر در عرضه یا قیمت واکنش نشان بدهند اما نه برای همیشه؛ این موضوع مهم است که آیا تغییر قیمتی در نتیجهی تغییر در تقاضا، موقتی است یا دائم.
فرض کنیم به دلیل شدت برف در زمستان، بازار شاهد افزایش تقاضا و قیمت برای محصول کاپشن است. تأمینکنندگان ممکن است خیلی ساده با شدت دادن به سرعت و زمان استفاده از تجهیزات خود، پاسخگوی تقاضا مردم باشند.
اما اگر این بارش های مداوم در نتیجهی تغییرات آب و هوا باشد، مردم برای کل سال به کاپشن نیاز خواهند داشت، در نتیجه انتظار میرود تغییر در تقاضا و قیمت طولانی مدت باشد؛ در نتیجه تأمینکنندگان، تجهیزات و زیرساختهای تولیدی خود را به منظور برآوردن این تقاضای طولانیمدت تغییر خواهند داد.
عوامل تاثیرگذار بر عرضه کدامند؟
مثال فوق، فقط عرضه توسط یک کسب و کار را در نظر گرفته است. در دنیای واقعی، عرضه توسط فاکتورهای بسیار زیادی تعیین میشود. عواملی مانند ظرفیت تولید، هزینه تولید مانند حقوق نیروی کار، مواد اولیه و تعداد رقبا، به طور مستقیم روی میزان تولید و عرضه آن کسب و کار تاثیر میگذارند.
عوامل فرعی مانند در دسترس بودن مواد اولیه، آب و هوا و قابل اتکا بودن زنجیره عرضه نیز میتوانند روی عرضه یک محصول تاثیر بگذارند.
رابطهی عرضه و تقاضا
در مطالب فوق با معنا و مفهوم عرضه و تقاضا آشنا شدید حال به بررسی تأثیر عرضه و تقاضا بر قیمت می پردازیم.
فرض کنید که یک گیتار با قیمت ۷۰۰هزار تومان عرضه شده است. از آنجا که در تحلیلهای پیشینِ شرکتِ تهیهکنندهی گیتار مشخص شده بود که مشتریان گیتار را با قیمتی بالاتر از ۷۰۰ هزار تومان خرید نمیکنند، تنها ۱۰ گیتار عرضه شد، چرا که هزینهی فرصت آن برای تهیهکننده در تولید بیشتر بسیار بالاست.
با این حال، اگر این ۱۰ گیتار مورد تقاضای ۲۰ نفر باشد، قیمت متعاقبا بالا خواهد رفت، زیرا بر اساس رابطهی تقاضا، با افزایش تقاضا، قیمت نیز بالا میرود. در پی آن، با توجه به رابطهی عرضه افزایش قیمت باعث خواهد شد تا گیتار بیشتر عرضه شود، چرا که هر چه قیمت بالاتر باشد، مقدار عرضه بیشتر خواهد شد.
در مقابل، اگر ۳۰ گیتار تولید شود و تقاضا هنوز همان ۲۰ باشد، قیمت بالا نخواهد رفت، زیرا عرضه بیش از تقاضاست.
در حقیقت، بعد از اینکه نیاز ۲۰ مصرفکننده با خرید گیتارها رفع شود، در نتیجه ممکن است تهیهکنندگان برای فروش آنها اقدام به پایین آوردن قیمت کنند. قیمت پایینتر باعث میشود افرادی که به نظر آنها هزینهی فرصت خرید گیتار با قیمت ۷۰۰ هزار تومان بسیار بالا بوده است، نظرشان به خرید گیتارها جلب شود.
تعادل
وقتی عرضه و تقاضا برابر باشند تابع عرضه و تابع تقاضا یکدیگر را قطع میکنند و به نقطهی برخورد دو منحنی در اقتصاد تعادل میگویند.
در این نقطه، تخصیص کالاها در کارامدترین حالت خود قرار دارد، زیرا مقدار کالاهای عرضهشده دقیقا برابر با مقدار کالای مورد تقاضاست؛ این شرایط اقتصادی مورد قبول همگان است.
در یک قیمت مشخص، عرضهکنندگان همهی کالاهای تولیدشده را به فروش میرسانند و مصرفکنندگان همهی کالای مورد تقاضای خود را به دست میآورند.
همانطور که در نمودار میبینید، تعادل در نقطهی تقاطع منحنیهای عرضه و تقاضا رخ میدهد که نشان میدهد در این نقطه هیچ نوع کمبودی در تخصیص وجود ندارد. در نقطهی تعادل، قیمت کالاها *P و مقدار آن *Q خواهد بود. این اعداد به قیمت تعادلی و مقدار تعادلی معروف است.
این تعادل تنها در تئوری قابل حصول است؛ بنابراین در دنیای واقعی قیمتهای کالاها و خدمات بسته به نوسانات عرضه و تقاضا دائما در حال تغییر هستند.
بررسی عدم تعادل در بازار
عدم تعادل زمانی اتفاق میافتد که قیمت یا مقدار برابر با *P یا *Q نباشد.
۱. مازاد عرضه
اگر قیمتی بالاتر از قیمت تعادلی تعیین شود، مازاد عرضه در اقتصاد رخ میدهد و بازار با ناکارامدی تخصیصی مواجه خواهد شد.
در قیمت P1، مقدار کالاهایی که تولیدکنندگان در صدد عرضهی آن هستند با Q2 نشان داده شده است. در قیمت P1، مقداری که مصرفکنندگان میخواهند مصرف کنند Q1 است، مقداری که بسیار کمتر از Q2 است. از آنجا که Q2 بیشتر از Q1 است، مقدار بسیار زیادی تولید و مقدار بسیار کمی مصرف میشود.
عرضهکنندگان در تلاش هستند تا محصول بیشتری تولید کنند با این هدف که با فروش محصولات سود بیشتری کسب نمایند، اما در نظر مصرفکنندگان، محصول جذابیت کمتری دارد و در نتیجه کمتر میخرند، زیرا قیمت آن بسیار بالاست.
۲. مازاد تقاضا
مازاد تقاضا زمانی به وجود میآید که قیمتی کمتر از قیمت تعادلی تعیین شود. از آنجا که قیمت بسیار پایین است، مصرفکنندگان بسیار زیادی خواهان آن محصول هستند، در حالی که تولیدکنندگان به اندازهی کافی تولید نکردهاند.
در این وضعیت، در قیمت P1، مقدار کالاهای مورد تقاضا توسط مصرفکنندگان در این قیمت Q2 می باشد. در مقابل، مقدار کالایی که تولیدکنندگان با این قیمت مایل به تولید هستند Q1 است؛ بنابراین، بازار برای برآوردن تقاضای مصرفکنندگان با کمبود کالا مواجه خواهد شد.
همچنان که مصرفکنندگان باید با سایرین برای خرید محصولات با قیمتی مناسب رقابت کنند، این تقاضا قیمت را بالا میکشد و باعث میشود عرضهکنندگان بخواهند محصول بیشتری عرضه و قیمت را به نقطهی تعادل نزدیکتر کنند.
انتقال و حرکت
در اقتصاد، “حرکات” و “تغییرات” در ارتباط با منحنی های عرضه و تقاضا پدیده های مختلف بازار را نشان میدهند:
۱. حرکت
یک حرکت، به تغییر در امتداد منحنی اشاره می کند. در منحنی تقاضا، یک حرکت، نشان دهنده ی تغییر در هر دو تعیین قیمت عرضه و تقاضا کمیت قیمت و مقدار تقاضا شده از یک نقطه به نقطه ی دیگر روی منحنی می باشد. حرکت این نکته را می رساند که رابطه ی تقاضا، ثابت است.
در واقع یک حرکت در این نمودار زمانی رخ میدهد، که تغییر در مقدار تقاضا شده فقط بدلیل تغییری که در قیمت اتفاق افتاده است، ایجاد شود و برعکس. منحنی زیر نشان دهنده ی حرکت بر روی منحنی تقاضا می باشد.
یک حرکت در امتداد منحنی عرضه نیز بیان می کند که رابطه ی عرضه هم همانند منحنی تقاضا ثابت است.
از این رو، حرکت در امتداد منحنی عرضه زمانی اتفاق خواهد افتاد که قیمت محصول تغییر کند و مقدار عرضه شده نیز براساس تابع عرضه ی اصلی تغییر یابد. به عبارت دیگر، یک حرکت در این منحنی زمانی رخ میدهد، که تغییر در مقدار عرضه شده تنها به دلیل تغییر در قیمت بوجود آمده است و برعکس.
نمودار زیر فرآیند حرکت بر روی منحنی عرضه را نشان می دهد:
۲. انتقال
یک انتقال در منحنی عرضه و تقاضا زمانی رخ میدهد که مقدار یک محصول تقاضا شده یا عرضه شده، تغییر کند، درحالیکه قیمت آن ثابت بماند. برای مثال، اگر قیمت یک چیپس ۲ هزار تومان باشد، و مقدار تقاضا برای چیپس از Q1 به Q2 افزایش یابد، پس یک انتقال در خصوص تقاضا برای چیپس خواهیم داشت.
انتقال در منحنی تقاضا نشان می دهد که تابع اصلی تقاضا دچار تغییر شده است. به این معنی که مقدار تقاضا تحت تاثیر فاکتور دیگری از قیمت قرار گرفته است. انتقال وقتی در رابطه ی تقاضا رخ می دهد که، بعنوان مثال، چیپس تنها خوراکی قابل دسترس برای مصرف بشود! (عامل غیر قیمت برای تحت تاثیر قرار دادن تابع تقاضا).
نمودار زیر این انتقال در تقاضا را برای چیپس نشان می دهد:
در مقابل، اگر که قیمت یک چیپس ۲ هزار تومان باشد، و مقدار عرضه شده از Q1 به Q2 کاهش یابد، طبیعتا یک انتقال نیز در عرضه ی چیپس خواهیم داشت. همانند انتقال در منحنی تقاضا، انتقال در منحنی عرضه، اشاره دارد که رابطه ی اصلی عرضه دچار تغییر شده است، به این معنی که مقدار عرضه شده تحت تاثیر فاکتور دیگری از قیمت قرار گرفته است.
یک انتقال در منحنی عرضه اتفاق می افتد اگر که، برای مثال خوراکی های جایگزین مانند پفک یا پفیلا بیشتر تولید شده و مورد اقبال بیشتری قرار گیرند، در این صورت تولیدکنندگان چیپس مجبور خواهند شد که چیپس کمتری با همان قیمت عرضه کنند. این حالت را می توانید در نمودار زیر نمایان است.
پاسخ به برخی از سوالات متداول درباره عرضه و تقاضا
چگونه عرضه و تقاضا باعث ایجاد یک قیمت تعادلی میشوند؟
قیمت تعادلی قیمتی است که در آن، تولیدکننده میتواند همه محصولاتی که قصد فروش دارد را بفروشد و خریدار میتواند همه محصولاتی که میخواهد را بخرد.
برای درک چگونگی کارکرد عرضه و تقاضا برای موازنه قیمت، تصور کنید یک کسب و کار، محصولی جدید را ارائه کرده است. قیمت بالاتری برای محصول در نظر گرفته میشود ولی خریداران کمی آنرا خریداری میکنند.
آن کسب و کار پیشبینی کرده که تعداد بیشتری از محصول را خواهد فروخت ولی به دلیل کمبود علاقه خریداران، انبارهایش پر از محصول می شود.
به خاطر وجود عرضه زیاد، آن کسب و کار قیمت محصول را پایین میآورد. تقاضا بالا میرود ولی با کاهش تدریجی عرضه، کسب و کار قیمت را افزایش میدهد تا زمانی که یک قیمت خوب و تعادلی برای تنظیم میزان عرضه محصول و تقاضای مشتری بیابد.
آیا عرضه و تقاضا فقط روی قیمت تاثیر میگذارند؟
قانون عرضه و تقاضا فقط روی قیمت تاثیر نمیگذارد و میتواند برای توضیح سایر فعالیتهای اقتصادی نیز استفاده شود.
برای مثال، بیکاری بالاست و تعداد زیادی نیروی کار وجود دارد، در نتیجه، کسب و کار تمایل به کاهش حقوق دارند.
بالعکس، وقتی نرخ بیکاری پایین است، نیروی کار نیز کم است و در نتیجه برای جلب نیروی کار، کارفرمایان تمایل به افزایش حقوقها دارند. به همین ترتیب، در دنیای سرمایهگذاری در بورس، عرضه و تقاضا میتواند تعیین کننده قیمت یک سهام در بازار باشد.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
دیدگاه شما