بررسی ارتباط بین شتاب سود با بازده سهام.
مطابق مدل های ارزشیابی بر مبنای سود، قیمت سهام تابعی از سودهای آتی، رشد سودهای آتی و بازده مورد انتطار می باشد.این تحقیق، به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا تغییرات در رشد سود که به آن شتاب سود گفته می شود در خصوص سودهای آتی و بازده سهام اطلاعاتی را منتقل می کند؟ در این راستا آزمون فرضیه ها بر اساس داده های مربوط به 340 سال/ شرکت برای مدل سودهای آتی و 541 سال شرکت برای مدل بازده در طی سالهای 1381 الی 1387 انجام گرفت.آزمون ها بر اساس مدل های رگرسیونی که ارتباط بین شتاب سود با بازده (به تفکیک شتاب سود مثبت، منفی و حالتهای شش گانه) و سودهای آتی تخمین می زند با استفاده از روش داده های ترکیبی انجام گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بین شتاب سود مثبت با بازده سهام و همچنین شتاب سود مثبت با سودهای آتی ارتباط وجود دارد. اما شواهدی در مورد ارتباط شتاب سود منفی با بازده و سود های آتی بدست نیامد. این یافته ها می تواند در اتخاذ استراتژی های سرمایه گذاری و پیش بینی سود بر مبنای شتاب سود مورد استفاده قرار گیرد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Association between earning acceleration and stock return
Earnings-based equity valuation models show that over finite forecast horizons, the price of a stock is a function of (a) expected earnings, (b) the expected earnings growth rate, and (c) the expected rate of return .In this study, we examine whether the current (realized) change in earnings growth, which we label “earnings acceleration,” is informative about future earnings and, consequently, affects stock prices .So, we aggregate data of 350 firm-year for future earnings model and 541 firm-year for return model from accepted firms in Tehran stock exchange witch were available.
In order to examine the hypothesis of the study four regression models witch two models investigate relationship between earning acceleration (separated by positive and negative earning acceleration and six partition) and returns and two others investigate the association with future earnings according by using data panel method .The results of our study show that there are significant relationship between positive earning acceleration and stock return and also future earnings. But the evidences in the case of negative earning acceleration associated with future earning and return were not found. These findings can be used in choosing investment strategies and earnings prediction based on earning acceleration.
محاسبه صرف ریسک سهام (equity risk premium)
صرف ریسک سهام (equity risk premium) یک پیشبینی بلندمدت است که نشان میدهد بازار سهام چقدر با ابزارهای بدهی بدون ریسک، عملکرد بهتری خواهد داشت.
صرف ریسک سهام (equity risk premium) یک پیشبینی بلندمدت است که نشان میدهد بازار سهام چقدر با ابزارهای بدهی بدون ریسک، عملکرد بهتری خواهد داشت.
سه مرحله محاسبه صرف ریسک به شکل زیر است:
- بازده مورد انتظار سهام را محاسبه کنید
- بازده مورد انتظار اوراق قرضه بدون ریسک را محاسبه کنید
- مابه التفاوت را کم کنید تا صرف ریسک سهام را بدست بیاورید
در این مقاله، با بررسی فرآیند محاسبه در عمل با دادههای واقعی، نگاه عمیقتری به فرضیات و اعتبار صرف ریسک میاندازیم.
نکات مهم
- صرف ریسک سهام پیش بینی می کند که سهام در بلندمدت چقدر در سرمایه گذاری های بدون ریسک بهتر عمل خواهد کرد.
- محاسبه صرف ریسک را می توان با دریافت بازده مورد انتظار تخمینی سهام و کم کردن آنها از بازده مورد انتظار تخمینی اوراق بدون ریسک انجام داد.
- برآورد بازده سهام آتی دشوار است، اما می تواند از طریق یک رویکرد مبتنی بر سود انجام شود.
- محاسبه صرف ریسک مستلزم فرضیاتی است که از منطقه امن به مشکوک پیش می روند.
مرحله اول: بازده کل مورد انتظار سهام را تخمین بزنید
برآورد بازده سهام آتی، دشوارترین مرحله است. در اینجا دو روش برای پیشبینی بازده سهام در بلندمدت معرفی کردیم:
اتصال به مدل درآمد
طبق مدل مبتنی بر سود، بازده مورد انتظار برابر با بازده سود است. شاخص S&P 500 را، از 31 دسامبر 1988 تا 31 دسامبر 2003 در نظر بگیرید:
در نمودار بالا، شاخص S&P 500 (خط بنفش) را به دو بخش تقسیم می کنیم: سود هر سهم (خط سبز) و P/E (خط آبی رنگ). در هر نقطه، می توانید سود هر سهم را در نسبت P/E ضرب کنید تا مقدار شاخص را بدست آورید. به عنوان مثال، در آخرین روز دسامبر 2003، شاخص S&P به 1،112 رسید (از 1111.92 گرد شد). در آن زمان، سود هر سهم شرکت های ترکیبی 45.20 دلار بود، و نسبت P/E حدودا 24.6 (45.20 دلار x 24.6 = 1112) بود.
از آنجایی که شاخص سال را با (P/E)، 25 به پایان رساند، بازده سود 4% بود (1 ÷ 25 = 0.04). با توجه به رویکرد مبتنی بر سود، بازده اسمی مورد انتظار قبل از تورم 4٪ بود .ایده شهودی اصلی استراتژی بازگشت به میانگین (mean reversion) است، این نظریه که نسبت های P/E نمی توانند قبل از اینکه به یک حد وسط طبیعی بازگردند، خیلی زیاد یا خیلی کم شوند. در نتیجه، P/E بالا به معنای بازده آتی کمتر و P/E پایین به معنای بازده آتی بالاتر است.
نکته: ریسک سهام و صرف ریسک بازار اغلب به جای هم استفاده می شوند، حتی با وجود اینکه اولی به سهام اشاره دارد در حالی که دومی به همه ابزارهای مالی اشاره دارد.
میتوانیم ببینیم که چرا برخی هشدار میدهند که بازده سهام در دهه آینده نمیتواند با بازده دو رقمی دهه 1990 همگام شود. 10 سال از 1988 تا 1998 را در نظر بگیرید و حباب حاد پایان دهه را حذف کنید. سود هر سهم با نرخ سالانه 6.4 درصد رشد کرد، اما شاخص S&P رشد چشمگیر 16 درصدی داشت.
این تفاوت از اصطلاح افزایش متعدد ناشی می شود (افزایش نسبت P/E از حدود 12 به 28). بدبینان آکادمیک از منطق ساده استفاده می کنند. اگر در پایان سال 2003 از نسبت P/E پایه حدود 25 شروع کنید، تنها میتوانید بازدهی بلندمدت تهاجمی را دریافت کنید که با افزایش بیشتر نسبت P/E از رشد سود پیشی میگیرد.
اتصال به مدل سود سهام
طبق مدل سود سهام، بازده مورد انتظار برابر است با بازده سود سهام، به علاوه رشد در سود سهام. همه اینها در درصد بیان می شوند. در اینجا بازده سود سهام S&P 500 از سال 1988 تا 2003 قرار گرفته است:
این شاخص سال 2003 را با سود سهام 1.56 درصد به پایان رساند. ما فقط باید یک پیش بینی بلندمدت از رشد سود سهام بازارها به ازای هر سهم اضافه کنیم. یکی از راههای انجام این کار این است که فرض کنیم رشد سود سهام با رشد اقتصادی دنبال میشود. و ما چندین معیار اقتصادی برای انتخاب داریم، از جمله تولید ناخالص ملی (GNP)، تولید ناخالص داخلی سرانه، و تولید ناخالص ملی سرانه.
برای مثال، تولید ناخالص داخلی بازده سهام چیست؟ واقعی را 4 درصد در نظر بگیرید. برای استفاده از این معیار برای تخمین بازده سهام آتی، باید یک رابطه واقعی بین آن و رشد سود سهام را تشخیص دهیم. احتمال اینکه رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 4 درصد، به رشد 4 درصدی در سود سهام به ازای هر سهم تبدیل شود، ریسک بزرگی است. به ندرت پیش آمده که رشد سود سهام با رشد تولید ناخالص داخلی همگام باشد و دو دلیل خوب برای این امر وجود دارد.
اولاً، کارآفرینان خصوصی سهم ناهمگونی از رشد اقتصادی ایجاد میکنند، درصورتی که بازارهای عمومی اغلب در رشد سریع اقتصاد نقشی ندارند. دوم، رویکرد سود سهام مربوط به رشد هر سهم است و مشکلی در آن وجود دارد زیرا شرکت ها سهام اولیه خود را با انتشار اختیار خرید سهام کاهش می دهند. درست است که بازخرید سهام آن را متعادل میکند، اما به ندرت کاهش اختیار خرید سهام را جبران می کند. بنابراین، شرکت های سهامی عام رقیق کننده های خالص پایدار و قابل ملاحظه ای هستند.
تاریخ به ما می گوید که در بهترین حالت رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 4 درصد، به رشد تقریباً 2 درصدی یا 3 درصدی سود سهام واقعی به ازای هر سهم تبدیل می شود. اگر پیش بینی رشد خود را به سود سهام اضافه کنیم، حدود 3.5٪ تا 4.5٪ (1.56٪ + 2 تا 3٪ = 3.5٪ تا 4.5٪) به دست می آید. جواب ما اتفاقاً با 4% پیشبینیشده توسط مدل سود همخوانی دارد و هر دو اعداد قبل از تعدیل تورم به صورت اسمی بیان میشوند.
مرحله دوم: نرخ «بدون ریسک» مورد انتظار را تخمین بزنید
نزدیکترین مسئله به سرمایه گذاری بلندمدت مطمئن، اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری (TIPS) است. از آنجایی که پرداخت بهره و اصل سرمایه به صورت شش ماهه برای تورم تنظیم میشوند، بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری در حال حاضر یک بازده واقعی است. اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری واقعاً بدون ریسک نیست. اگر نرخ بهره زیاد یا کم شود، قیمت آنها به ترتیب پایین یا بالا میرود. با این حال، اگر یک قرارداد اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری را تا سررسید آن نگه دارید، می توانید نرخ بازده واقعی را بدست آورید.
در نمودار بالا، بازده بازده سهام چیست؟ اسمی 10 ساله خزانه داری (خط آبی) را با بازده واقعی معادل آن (بنفش) مقایسه می کنیم. بازده واقعی به سادگی تورم را کم می کند. خط سبز کوتاه مهم است. خط سبز کوتاه، بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله در طول سال 2002 نشان می دهد. ما پیش بینی می کنیم که بازده تعدیل شده تورمی، در اوراق خزانه داری معمولی 10 ساله (بنفش) از نزدیک با اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله (سبز) دنبال شود. در پایان سال 2003، آنها به اندازه کافی به هم نزدیک بودند. بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله فقط 2% بود و بازده واقعی خزانه داری حدود 2.3% بود. بنابراین، بازده واقعی 2% بهترین حدس ما در بازده واقعی آینده سرمایه گذاری اوراق قرضه امن است.
مرحله سوم: بازده تخمینی اوراق قرضه را از بازده تخمینی سهام کم کنید
وقتی پیشبینی بازده اوراق قرضه را از بازده سهام کم میکنیم، صرف تخمینی ریسک سهام را از +1.5٪ تا +2.5٪ دریافت میکنیم:
انواع فرضیات
این مدل، پیشبینی می کند بنابراین به فرضیات نیاز دارد. با این حال، برخی از فرضیات امن تر از دیگران هستند. اگر مدل و نتیجه آن را رد می کنید، مهم است که بدانید دقیقاً کجا و چرا با آن مخالف هستید. سه نوع فرض وجود دارد که از سطح ایمن تا مشکوک را شامل می شود.
اولاً، این مدل فرض میکند که در بلندمدت کل بازار سهام نسبت به اوراق بهادار بدون ریسک، عملکرد بهتری دارد. این یک فرض مطمئن است زیرا بازدههای متفاوت بخشهای مختلف و تغییرات کوتاهمدت بازار را فراهم میکند. سال تقویمی 2003 را در نظر بگیرید که طی آن S&P 500 حدودا 26% جهش کرد، در حالی که کاهش ملایمی در نسبت P/E را تجربه کرد.
هیچ مدل صرف ریسک سهامی چنین جهشی را پیش بینی نمی کرد، اما این جهش مدل را بی اعتبار نمی کند. علت اصلی آن پدیدههایی بود که نمیتوان آنها را در طولانیمدت ادامه داد: افزایش 17 درصدی سود هر سهم آتی (یعنی برآورد سود هر سهم برای چهار فصل آینده) و افزایش باورنکردنی 60 درصدی به علاوه سود هر سهم تحقق یافته (طبق S&P، از 27.60 دلار به 45.20 دلار).
دوم، این مدل مستلزم آن است که رشد واقعی سود سهام به ازای هر سهم یا سود هر سهم، در بلندمدت به نرخ رشد تک رقمی بسیار پایین محدود شود. این فرض، مطمئن به نظر می رسد اما هنوز جای بحث دارد. از یک سو، هر مطالعه جدی درباره بازده های تاریخی (مانند مطالعات رابرت آرنوت، پیتر برنشتاین، یا جرمی سیگل) این واقعیت غم انگیز را ثابت می کند که چنین رشدی به ندرت برای یک دوره پایدار به بالای 2 درصد می رسد.
از سوی دیگر، خوش بینان این حوزه احتمال می دهند که فناوری می تواند جهشی ناپیوسته در بهره وری ایجاد کند که می تواند منجر به نرخ رشد بالاتر شود. به هر حال، شاید اقتصاد جدیدی در راه باشد. اما حتی اگر این اتفاق بیفتد، مطمئناً به جای همه سهام، مزایای آن نصیب بخشهای منتخب بازار خواهد شد. همچنین، منطقی است که شرکت های سهامی عام بتوانند عملکرد تاریخی خود را معکوس کنند، بازخرید سهام بیشتری را انجام دهند، اختیار سهام کمتری را اعطا کنند، و اثرات فرسایشی رقیق سازی را بهبود دهند.
در نهایت، فرض مدل این است که سطوح ارزش گذاری فعلی، تقریبا درست است. ما فرض کردهایم که در پایان سال 2003، نسبت (P/E) 25 و بازده قیمت به سود سهام 65 (بازده سود سهام 1 ÷ 1.5 درصد) در آینده نیز ادامه بازده سهام چیست؟ خواهد داشت. واضح است که این فقط یک حدس است! اگر بتوانیم تغییرات ارزش گذاری را پیش بینی کنیم، شکل کامل مدل صرف ریسک سهام به صورت زیر خواهد بود:
کلام آخر
صرف ریسک سهام، به عنوان تفاوت بین بازده واقعی تخمینی سهام و بازده واقعی تخمینی اوراق قرضه ایمن محاسبه می شود – یعنی بازده بدون ریسک را از بازده دارایی مورد انتظار کم کنید (مدل یک فرض کلیدی دارد که ارزش گذاری فعلی نسبت تقریباً درست است).
نرخ اسناد خزانه داری ایالات متحده (T-Bill) اغلب به عنوان نرخ بدون ریسک استفاده می شود. نرخ بدون ریسک صرفاً فرضی است، زیرا همه سرمایهگذاریها مقداری ریسک ضرر دارند. با این حال، نرخ اسناد خزانه داری ایالات متحده معیار خوبی است زیرا داراییهای نقد شونده خوبی هستند، درک آن آسان است و دولت ایالات متحده هرگز در تعهدات بدهی خود قصور نکرده است.
هنگامی که بازده سود سهام، به اندازه کافی به بازده اسناد خزانه داری ایالات متحده نزدیک شود، کسر سازی به راحتی صرف را به یک عدد کاهش می دهد (نرخ رشد بلندمدت سود سهام پرداخت شده به ازای هر سهم).
صرف ریسک سهام می تواند سرمایه گذاران را در ارزیابی سهام راهنمایی کند، اما تلاش می کند تا بازده آتی سهام را بر اساس عملکرد گذشته آن پیش بینی کند. فرضیات در مورد بازده سهام می تواند مشکل ساز باشد زیرا پیش بینی بازده آتی می تواند دشوار باشد. صرف ریسک سهام فرض می کند که بازار همیشه بازدهی بیشتری نسبت به نرخ بدون ریسک ارائه می دهد، که ممکن است یک فرض معتبر نباشد. صرف ریسک سهام می تواند راهنمای سرمایه گذاران باشد، اما محدودیت های قابل توجهی دارد.
ROE یا همان بازده حقوق صاحبان سهام چیست؟
بازده حقوق سهامداران یا ROE یک معیار اندازهگیری عملکرد مالی است که از تقسیم درآمد خالص بر حقوق صاحبان سهم به دست میآید. ازآنجاکه حقوق صاحبان سهام برابر با داراییهای شرکت منهای بدهیهای شرکت است، لذا ROE میتواند بهعنوان بازده داراییهای خالص در نظر گرفته شود. ROE نتیجه نهایی چندین متغییر مهم است.این متغییرها معمولا به وسیله تجزیه و تحلیل سیستم دوپانت مورد تحلیل قرار میگیرد چراکه که از شرکت دوپانت نشأت گرفته است. ایده سیستم دوپانت تجزیه ROE به اجزای مهم آن به منظور شناخت اثرات مختلف آنها بر ROE ونیز کمک به تحلیلگران در پیش بینی روند آینده ROE میباشد.
ROE بهصورت درصد بیان میشود و میتواند برای هر شرکت محاسبه شود البته درصورتیکه خالص درآمد و حقوق سهامدار اعداد مثبتی باشند. خالص درآمد قبل از پرداخت سود تقسیمی به سهامداران عادی و پس از پرداخت سود به سهامداران ممتاز و بهره وامدهندگان محاسبه میشود.
بالا یا پایین بودن نسبت ROE میتواند در صنعتها و بخشهای مختلف متفاوت باشد. زمانی که دو شرکت مشابه توسط این نسبت مقایسه میشوند، مقادیر معنادارتر خواهند بود. حتی در یک گروه و صنعت یکسان مقایسه نسبت ROE بین دو شرکت که یکی سود تقسیمی بیشتری دارد میتواند گمراهکننده باشد. به بیانی دیگر ROE نشان میدهد مدیریت شرکت با چه سرعت و نرخی در حال افزایش یا کاهش ارزش شرکت است.
فرمول محاسبه نسبت ROE در تحلیل بنیادی:
ارزش سهام در اختیار سهامداران/درآمد خالص سالانه = بازده دارایی
اغلب تحلیل گران و سرمایه گذاران حرفهای بازار حداقل ROE را که مطلوب میدانند ۱۵ درصد است.
درآمد خالص پس از یک بازده سهام چیست؟ سال مالی کامل و یا پس از گذشت دوازده ماه تمام در بیانیه درآمد مشخص میشود، مجموع فعالیتهای مالی در طول دوره موردمحاسبه می شود. حقوق صاحبان سهام از طریق ترازنامه مشخص میشود، یک ترازنامه در حال اجرای شرکت، تمام تغییرات در داراییها و بدهیها را مشخص میکند. بهترین روش برای محاسبه بازده حقوق در نظر گرفتن میانگین دارایی در طول دو دوره مشخص مالی در ترازنامه است.ROE میتواند یک معیار مقایسهای خوب بین دو شرکت باشد بااینحال اگر مقادیر ترازنامه شرکتها بسیار متفاوت باشد میتوان ROE را با میانگین بلندمدت شاخص بازار مقایسه کرد.
میانگین حقوق سهامدار با اضافه کردن حقوق در ابتدا و انتها دوره و سپس تقسیم این مقدار بر دو به دست میآید. سرمایهگذاران میتوانند از ترازنامههای سهماهه برای محاسبه دقیقتر میانگین دارایی استفاده کنند.
یک شرکت با درآمد سالانه ۱,۸۰۰,۰۰۰ را تصور کنید بهطوریکه میانگین درآمد صاحبان سهام ۱۲,۰۰۰,۰۰۰ است. در این صورت ROE شرکت برابر با ۱۵% خواهد بود.
بازده
ROE چگونه میتواند مشکلات را شناسایی کند
منطقی است که این سؤال برای شما پیش بیاید که چرا ROE برابر یا کمی بالاتر از میانگین بهتر از ROA است که دو برابر یا حتی سه برابر میانگین صنعت است. آیا سهام با ROE بالاتر باارزشتر نیست؟ گاهی اوقات ROE بالا بسیار خوب است، و به این معنی است که خالص درآمد به نسبت داراییها بسیار بالاتر است چراکه عملکرد شرکت بسیار قوی بوده است. بااینحال برخی اوقات ROE بالا نسبت به دارایی کمتر نشاندهنده یک سیگنال خطر و ریسک است.
سود ناپیوسته
فرض کنید شرکت الف چندین سال بدون سود بوده است. ضرر و زیان شرکت در ترازنامه در بخش داراییها بهعنوان دارایی و یا سرمایه از دست رفته شرکت عنوانشده است. زیان یک مقدار منفی است و حقوق صاحبان سهم را کاهش میدهد. فرض کنید الف در سال گذشته بیشترین سود را داشته است و مجدداً به چرخه سودآوری بازگشته است. معیار سنجش ROE در این صورت میتواند بسیار گمراهکننده باشد چراکه شرکت سود را بهطور پیوسته کسب نکرده است.
در این مورد ROE بسیار بالا مفید است چراکه به سرمایهگذاران هشدار میدهد شرکت الف بهطور مستمر سوددهی نداشته است. سرمایهگذاری در شرکتی به مشابه شرکت الف بسیار پرخطرتر از شرکتهایی است که دارای روند صعودی و پایدار ROE ولی با مقدار پایین هستند.
بدهی بیشازحد
اگر یک شرکت بیشازحد وام گرفته باشد، میتواند بازده حقوق سهام را افزایش دهد چراکه حقوق صاحبان سهام برابر دارایی منهای بدهی است. هرچه بدهی قرضی شرکت بیشتر باشد، حقوق کمتر افت میکنند. یک سناریو معمولی که میتواند این شرایط را ایجاد کند زمانی است که شرکت مبلغی زیادی برای بهمنظور خرید سهام خود قرض میکند. این میتواند درآمد به ازای سهام EPS را افزایش دهد اما در نرخ رشد کلی و عملکرد سازمان تأثیری ایجاد نمیکند.
ROE منفی
اگر یک شرکت خالص درآمدی منفی داشته باشد آنگاه ROE یا همان بازده حقوق محاسبه نمیشود. بااینحال اگر شرکت دارایی منفی به دلیل ضرر دورههای گذشته و یا قرض گرفتن بیشازحد داشته باشد، ROE میتواند منفی شود چراکه با یک عدد منفی محاسبه خواهد شد.
اگر ROE منفی باشد، شایعترین دلیل میتواند قرض گرفتن بیشازحد و یا سود ناپیوسته شرکت باشد. بااینوجود برای شرکتهایی که سودآور هستند و از قرض برای بازخرید سهام خود استفاده میکنند، وجود دارد.
در تمام موارد، سطوح منفی یا بیشازحد بالای ROE باید موردتوجه قرار گیرد. در موارد نادر ROE منفی میتواند به دلیل جریان نقدی جهت بازخرید سهام یا عملکرد بسیار خوب مدیریت باشد، اما این مورد بسیار بهندرت رخ میدهد. درهرصورت یک شرکت با ROE منفی قابلیت مقایسه با سایر شرکتهای دارای ROE مثبت را ندارد.
تفاوت بین ROE و بازدۀ سرمایۀ سرمایه گذاری شده
در حالیکه بازدۀ حقوق صاحبان سهام بستگی به سود یک شرکت دارد، می تواند مربوط به سهم صاحبان سهام، بازدۀ سرمایۀ سرمایه گذاری شده (ROIC) شود که محاسبات را چند مرحله جلوتر می برد. هدف ROIC محاسبۀ میزان سرمایه بعد از سود سهام است که یک شرکت بر اساس منابع موجود سرمایه، شامل سهم سهامداران، و بدهی ها بدست می آورد. ROE بستگی به این امر دارد که یک شرکت تا چه اندازه از سهم سهامداران استفاده می کند، در حالیکه ROIC برای تعیین این موضوع است که یک شرکت چگونه از تمامی سرمایۀ موجود برای کسب درآمد استفاده می کند.
محدودیت های استفاده از بازدۀ حقوق صاحبان سهام- ROE
بازدۀ حقوق صاحبان سهام بالا ممکن است همیشه مثبت نباشد. ی بسیار بزرگ نشان دهندۀ موارد مختلفی مانند سودهای ناپایدار، و یا بدهی های بیش از حد می باشد. به همین صورت، ی منفی می تواند بعلت این باشد که یک شرکت دارای زیان خالص و یا سهم منفی سهامداران است که نمی تواند برای ارزیابی شرکت بکار رود و یا برای مقایسه با دیگر شرکت ها با ROE (بازده حقوق)مثبت استفاده شود.
جمعبندی
بازده حقوق صاحبان سهام یک نسبت حاصل از خالص درآمد (سود) به حقوق صاحبان سهام یا دارایی (دارایی منهای بدهی) است. ROE بهعنوان معیار ارزیابی عملکرد مدیریت شرکت در خصوص داراییها میتواند مورداستفاده قرار گیرد. نرخ رشد پایدار و نرخ رشد سود تقسیمی سهام میتواند با استفاده از نسبت ROE محاسبه و برآورد شود البته با این شرط که نرخ ROE برابر یا بالاتر از میانگین صنعت باشد. ROE میتواند در مقایسه سهام مفید باشد اما سرمایهگذاران باید به تنوعبخش بندی سهام و استراتژی های مختلف سود تقسیمی توجه داشته باشند.
ارزش ذاتی سهام چیست و چگونه محاسبه میشود؟
برای خرید و فروش سهم در بازار سرمایه و بورس، لازم است ملاک و معیارهایی داشته باشیم. تحلیلگران همواره به دنبال پیدا کردن فاکتورهای دقیق هستند تا بتوانند بهترین زمان را برای معامله و کسب سود پیدا کنند. این معیارها در رویکردهای مختلف متفاوت هستند. تحلیلگران بنیادی قبل از هر چیز بررسی میکنند که ارزش ذاتی سهم چیست و چه تفاوتی با قیمت بازار دارد؛ سپس بر اساس این تفاوت برای خرید و فروش اقدام میکنند. این یک دیدگاه بلندمدت است و بر اساس این ایده شکل گرفته است: قیمت هر سهم در نهایت به سمت میانگین ارزش ذاتی آن سهم حرکت خواهد کرد.
ارزش ذاتی سهم چیست؟
ارزش بنیادی یا ارزش ذاتی سهم که در انگلیسی Intrinsic value نامیده میشود، یکی از اصطلاحات رایج بورس و بازار سرمایه است و به عنوان معیاری برای خرید و فروش مورد استفاده قرار میگیرد. این ارزش بازده سهام چیست؟ را بر اساس عوامل مختلف و با فرمولهای خاصی محاسبه میکنند اما قبل از پرداختن به آنها، لازم است تصویری کلی درباره این معیار داشته باشیم.
یک نکته مهم در این میان، درک تفاوت ارزش و قیمت است. تفاوت این دو مفهوم را در زندگی روزمره خود نیز مشاهده میکنیم. مثلا همه میدانند ارزش واقعی پراید بسیار کمتر از قیمت فعلی آن است! قیمت یعنی همان رقمی که سهم امروز با آن خرید و فروش میشود. این قیمت تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد؛ عواملی مانند میزان عرضه و تقاضا، جو حاکم بر بازار، اوضاع سیاسی کشور و … . ارزش ذاتی، اهمیت و سودمندی یک سهم را نشان میدهد و دو عامل قدرت سودآوری و چگونگی کسب سود روی آن تأثیر میگذارند.
کارشناسان و تحلیلگران برای مشخص کردن قدرت سودآوری یک سهم، تمامی ابعاد واحد اقتصادی مربوط به آن را مورد بررسی قرار میدهند و قابلیتهای آن را مشخص میکنند. در این راستا صورتهای مالی، پتانسیل رشد، داراییها و … یک شرکت بررسی میشود و در نهایت مشخص خواهد شد که آیا آن شرکت میتواند در آینده هم سودآوری خود را تکرار کند و افزایش دهد یا خیر. کیفیت و چگونگی کسب سود نیز با سنجیدن معیارهایی مثل میزان رضایت کارکنان و مشتریان، وضعیت در مقایسه با رقبا، میزان ریسک، پیشبینی وضعیت سود در آینده و … تعیین میشود. برای تعیین ارزش ذاتی سهام، لازم است جریانها و صورتهای مالی شرکت در سالهای آینده پیشبینی شود.
ارزش ذاتی فاکتوری است که در تحلیل بنیادی و رویکردهای فاندامنتال به بازار در نظر گرفته میشود. اگر قصد سرمایهگذاری بلندمدت داشته باشید، این فاکتور یکی از مهمترین عواملی است که باید در نظر بگیرید. قیمت و ارزش یک سهم لزوما با هم برابر نیستند اما تصور رایج این است که قیمت سهام در گذر زمان به سمت ارزش ذاتی آن حرکت میکند.
سرمایهگذارانی که رویکرد بنیادی دارند، زمانی که قیمت سهم از ارزش ذاتی آن کمتر باشد برای خرید اقدام میکنند. در این حالت ارزش بازاری از ارزش ذاتی سهام کمتر است و پیشبینی میشود قیمت در آینده بیشتر شود. به این بازار در انگلیسی undervalue میگویند. زمانی که قیمت از ارزش واقعی یک سهم بیشتر باشد با بازار overvalue مواجه هستیم. در این حالت، سرمایهگذاران برای فروش اقدام میکنند.
با این اوصاف، تفاوت ارزش و قیمت عامل مهمی برای سرمایهگذاران است و زمان ورود به بازار و خروج از آن را برایشان مشخص میکند.
اصطلاح حباب بازار، از همین تفاوت به وجود آمده است. زمانی که قیمت یک سهم از ارزش ذاتی آن بیشتر باشد، حباب مثبت به وجود آمده و لازم است برای فروش اقدام شود. برعکس، وقتی که قیمت سهم از ارزش واقعی آن کمتر باشد، حباب منفی شکل گرفته و فرصت مناسبی برای خرید محسوب میشود.
ارزش ذاتی سهام چگونه محاسبه میشود؟
محاسبه ارزش ذاتی سهام یک کار پیچیده و تخصصی است که با استفاده از فرمولهای مختلف و رویکردهای مختلف انجام میشود. اساسا تحلیل بنیادی یک روش تخصصصی است که هر کسی وقت و توانایی یادگیری آن را ندارد. به همین دلیل شرکتها و متخصصان مشاوره سرمایهگذاری به وجود آمدهاند تا تحلیلهای تخصصی خود را به سهامداران ارائه دهند و آنها را در زمینه خرید و فروش سهام راهنمایی کنند.
مدل گوردون یکی از روشهای رایج برای محاسبه ارزش ذاتی سهم است. مدلی که ارزش ذاتی سهام را، بر مبنای ارزش فعلی سود تقسیمی پیشبینیشده با نرخ ثابت، محاسبه میکند.
برای استفاده از این مدل، لازم است چند شاخص را در یک فرمول قرار دهید و ارزش واقعی سهام یک شرکت را به دست آورید. فرمول مدل گوردون برای محاسبه ارزش ذاتی سهم به این شکل است:
(Intrinsic value of stock = D÷(k-g
در این فرمول D سود تقسیمی مورد انتظار هر سهم، K بازده مورد انتظار سرمایهگذار و g نرخ رشد مورد انتظار سود تقسیمی سهام است.
ارزش داراییهای مالی شرکت چگونه محاسبه میشود؟
تحلیلگران بنیادی برای محاسبه ارزش ذاتی سهام یک شرکت، ارزش داراییهای آن شرکت را نیز محاسبه میکنند و برای این کار، رویکردهای مختلفی وجود دارد.
- رویکرد ترازنامهای: در این رویکرد ارزش داراییهای شرکت، چه موارد مشهود و چه غیر مشهود، محاسبه میشود. یکی از روشهای رایج در رویکرد ترازنامهای، محاسبه ارزش خالص دارایی یا NAV شرکت است. فاکتور NAV معیاری برای مشخص کردن ارزش داراییهای یک شرکت است که در آن ذخیره کاهش ارزش داراییها، سود محقق شده بعد از تاریخ ترازنامه، ارزش افزوده پرتفوی غیر بورسی، ارزش افزوده پرتفوی بورسی و حقوق صاحبان سهام به هم اضافه و بر تعداد سهام شرکت تقسیم میشوند. در حقیقت در این روش، صحبتی از سود و زیان شرکت به میان نمیآید و تنها ترازنامه در نظر گرفته میشود.
- رویکرد نسبی: در این روش، ارزش واقعی هر شرکت با توجه به شرکتهای مشابه تعیین میشود. کسانی که از این روش استفاده میکنند بر این عقیده هستند که داراییهای مشابه قاعدتا باید ارزش یکسانی داشته باشند. در این رویکرد، بیشتر از نسبت P/E استفاده میشود.
دو شرکت را در نظر بگیرید که از نظر نرخ رشد، ریسک و … شرایط مشابهی دارند. اگر P/E یکی از این شرکتها در مقایسه با دیگری پایین باشد، یعنی سهام آن شرکت زیر قیمت و کمتر از ارزش واقعی معامله میشود و جای رشد دارد. این شرایط فرصت مناسبی برای سرمایه گذاری در بورس محسوب میشود. البته P/E تنها گزینه موجود برای مقایسه در رویکرد نسبی نیست. در حقیقت بهتر است در مورد هر صنعتی از ضریبها و شاخصهای مخصوص آن استفاده کنیم تا نتیجه دقیقتری به دست آید.
- رویکرد تنزیلی: کارشناسان این رویکرد را دقیقترین و مهمترین روش ارزشگذاری میدانند که با توجه به جریانهای نقدی تولیدی شرکت محاسبه میشود. در رویکرد تنزیلی، جریانهای نقد آتی شرکت با توجه به یک نرخ مشخص، تنزیل میشوند و به این ترتیب، ارزش فعلی شرکت به دست میآید.
سخن آخر
معیارهای مختلفی برای تصمیمگیری در مورد خرید یا فروش سهام وجود دارد. افرادی که در تحلیل بورس و بازار سرمایه رویکرد بنیادی دارند، قبل از خرید در نظر میگیرند که قیمت فعلی و ارزش ذاتی سهم چیست و چقدر است. آنها عقیده دارند قیمتها به مرور زمان به سمت میانگین ارزش ذاتی سهام حرکت خواهند کرد و تفاوت میان این دو مشخص میکند چه زمانی برای خرید یا فروش مناسب است.
بازکاوی مفاهیم قیمت سهام چیستی،عوامل موثر بر آن، نقش آن در تصمیمات سرمایه گذاری
پنجمین کنفرانس بین المللی حسابداری و مدیریت و دومین کنفرانس کارآفرینی و نوآوری های باز
خرید و دانلود فایل مقاله
با استفاده از پرداخت اینترنتی بسیار سریع و ساده می توانید اصل این مقاله را که دارای 17 صفحه است به صورت فایل PDF در اختیار داشته باشید.
مشخصات نویسندگان مقاله بازکاوی مفاهیم قیمت سهام چیستی،عوامل موثر بر آن، نقش آن در تصمیمات سرمایه گذاری
چکیده مقاله :
امروزه در تمام دنیا، یکی از موارد مهم جهت رشد و توسعه بازار سرمایه، ایجاد دانش عمومی در ارتباط با فرآیند تعیین قیمت اوراق بهادار از جمله سهام و عوامل موثر بر قیمت و حجم معاملات سهام و تفسیررویدادهای مهم از قبیل اعلان افزایش سرمایه از طریق عرضه سهام جدید می باشد . بازده سهام در دوره های متفاوت، متغیر است و روند ثابت و یکنواختی را به همراه ندارد. بنابراین نوسان و تغییر پذیری جزء لاینفک بازدهی سهام در طی زمان است. با توجه به تغییر پییری و نوسان، بازده دوره های آتی نیز قابل اطمینان نیستند. عدم اطمینان نسبت به بازده های آتی سهام، سرمایه گیاری را با ریسک همراه می نماید . سرمایه گیار همیشه به دنبال کاهش ریسک و افزایش اطمینان بازدهی است . سرمایه گذاران بر اساس عوامل ریسک، بازده و نقدشوندگی اقدام به اتخاذ تصمیم می کنند. از این رو در تحقیق حاضر، به لحاظ اهمیت مقوله قیمت سهام و نقش آن در تصمیمات سرمایه گیاری، به معرفی مفهوم و چیستی قیمت سهام، عوامل موثر بر آن، اهمیت و جایگاه آن در تصمیمات سرمایه گذاری پرداخته شده است
کلیدواژه ها:
کد مقاله /لینک ثابت به این مقاله
کد یکتای اختصاصی (COI) این مقاله بازده سهام چیست؟ در پایگاه سیویلیکا MOCONF05_619 میباشد و برای لینک دهی به این مقاله می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع بازده سهام چیست؟ دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
رضایی، محمد و بهاروند، اردشیر،1395،بازکاوی مفاهیم قیمت سهام چیستی،عوامل موثر بر آن، نقش آن در تصمیمات سرمایه گذاری،پنجمین کنفرانس بین المللی حسابداری و مدیریت و دومین کنفرانس کارآفرینی و نوآوری های باز،تهران،https://civilica.com/doc/501596
در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1395، رضایی، محمد؛ اردشیر بهاروند )
برای بار دوم به بعد: ( 1395، رضایی؛ بهاروند )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
مراجع و منابع این مقاله :
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
- پناهیان، حسین، عرب زاده، میثم، (1387)، "بررسی و شناسایی مدل .
- پورحیدری، ا، و علی قاسمیان سقی، (1389)، "رابطه بین تغییرات .
- تقفی، علی، شعری، صابر، (1384)، "نقش اطلاعات بنیادی حسابداری در . [ مقاله ژورنالی ]
- حجازی، ر، (1386)، "مقایسه رابطه ارزش افزوده بازار و ارزش .
- حیدر پور، فرزانه، آزیتا، جهانشاد، شریفی راد، حسین، (1392)، "تاثیر .
- خوش طینت، م، ضایی، مهدی، (1385)، "نقش سود و ارزش .
- سعیدی سعیده، (1390)، "رابطه حاکمیت شرکتی و عملکرد مالی برای .
- _ 1372، "بررسی پیرامون تجزیه سهام و سهام جایزه در .
- عرب مازار یزدیم.طالبیان، سید محمد، (1388)، " کیفیت گزارشگری مالی، .
- عربی.م.، (389)." تاثیرکیفیت حسابرسی رمدیریت سود"، بورس اقتصادی، شماره 92، .
- عینعلی، م، (1390)، " ارزش افزوده اقتصادی و نرخ بازده .
- فوی، مصطفی، (1389)، "بررسی رابطه بین حجم معاملات سهام و .
- مجتهدزاده، ویدا، احمدی، طمه، (1388)، "کیفیت سود، اطلاعات حسابداری و .
- وکیلی فرد، حمید رضا، وکیلی فرد، مهدی، (1386)، " مدیریت .
مدیریت اطلاعات پژوهشی
اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.
دیدگاه شما