تحلیل هفتگی بازار رمزارز ها
تحلیل بازار رمز ارز ها ، به دلیل حجم بازار کم در مقایسه با سایر بازار ها ، رفتار پیش بینی ناپذیر معامله گران بزرگ و در برخی موارد اعمال قوانین جدید ، به مراتب پیچیده تر از سایر بازار های مالی است.
به تعداد تمام معامله گران ، استراتژی منحصر به فرد و مدل سرمایه گذاری مختلف وجود دارد. رفتار شناسی معامله گران در این بازار بسیار دشوار و رفتارشان متناسب با نوسانات شدید قیمتی، گاها بسیار آشفته و نا آرام است.
بنابراین شاید هیچ تحلیلی ، مسیر روشنی را برای موفقیت قطعی به شما نشان ندهد ، اما شاید بتوان تحلیل را همچون چراغی به دست گرفت و مسیر را در پیش گرفت.
مجموعه مشاوره و مدیریت سرمایه گذاری بینوست ، با بررسی مهم ترین معیار های تحلیل بازار رمز ارز ها ، محتمل ترین سناریو های ممکن را شبیه سازی ، و واکنش هوشمند سرمایه گذاران کلان را پیش بینی می کند.
برای موفقیت در بازار رمز ارز ها ، توجه به رفتار شناسی ارزها رفتار سرمایه گذاران هوشمند در کنار تحلیل و تصمیم گیری شخصی بسیار مهم است و شما را از روند های بزرگ صعودی و پرسود مطلع و از سقوط های وحشتناک نجات می دهد.
مطالعه ریپورت بینوست در رسانه راه پرداخت :
بینوست ریپورت در راه پرداخت
برای مطالعه تحلیل بازار رمز ارز ها و پیش بینی تحولات قیمت بیت کوین و روند بازار ، می توانید بینوست ریپورت را دانلود و مطالعه کنید.
کندل شناسی چیست؟ آموزش صفر تا صد کندل شناسی ارز دیجیتال
برای شناخت رفتار یک پدیده باید به دنبال ثبت جزئیات عملکرد آن در طول زمان های مشخص و دوره های متناوب بود. این رفتارها در مواردی مانند نمودارهای مربوط به بازار سرمایه و دارایی هایی مانند سهام و ارز، به صورت تکراری می باشد. این به معنای احتمال تکرار یک رفتار در تناوب زمانی مشخص که فرد تحلیلگر می تواند با مطالعه دقیق به این نتیجه برسد. آن مفهومی که تمامی این داده ها را به صورت فشرده و البته گویا در خود نهفته است، کندل یا شمع نام دارد. ستون های مستطیلی به شکل شمع که دارای سایه های بالا و پایین بوده و هر یک داده های مشخصی را به اطلاع تحلیلگر و معامله گر می رساند. شناسایی و تحلیل و نتیجه گیری از این عناصر روی نمودار را کندل شناسی نامیده و در این مقاله به اختصار در مورد این موضوع حیاتی بحث خواهیم کرد.
کندل شناسی یعنی چه !؟
کندل یا شمع، رفتار شناسی ارزها کلمه ای انگلیسی که برای نمایش تغییرات قیمت بر روی نمودارها مورد استفاده قرار می گیرد. این مفهوم برای نخستین بار در ایالات متحده و توسط شخصی به نام “نیسون” معرفی شد. او اولین فردی بود که الگوهای کندل استیکی را در بازارهای سرمایه به کار برد. اما حقیقت چیز دیگری است. کندل و کاربرد آن به زمان های بسیار قبل تر و تاجران برنج ژاپنی بر می گردد. آنچه در اوایل صده هفدهم میلادی رواج یافت و این تجار از طریق کندل به کنترل و نظارت بر قیمت های بازار و رشد و سقوط آنها می پرداختند. نیسون نیز از همین قابلیت بهره گرفت و این را در بازار بورس استفاده کرد.
مهمترین کارکرد کندل استیک ها، دقیقا در محدوده های حمایتی و مقاومتی صورت می گیرد. جایی که تغییرات قیمتی را به طور دقیق تحت نظر قرار می دهیم تا انتخاب مناسبی برای ورود و خروج در سهم و دارایی مورد نظر داشته باشیم. توالی این کندل ها، تشکیل الگوهایی را می دهند که در این الگوها، می توان درصدی از احساسات و تمایلات بازار را نیز رصد کرد. همین موضوع قدرت بیشتری به کندل ها داده است. الگوها، همان توالی های تکراری است که با دقیق شدن بر روی نمودار، می توان به صورت کامل آنها را تشخیص داد. مزیت این کندل ها در مقابل نمودارهایی با عناصر خطی و میله ای، وضوح و سهولت خوانش آن است. در واقع در نمودارهایی که کندلی باشند، روندها به راحتی قابل تشخیص هستند و داده های بیشتری نیز در اختیار تحلیلگران قرار می گیرد.
ساختار کندل ها
مسلما برای درک کامل کندل شناسی، بایستی که با جزئیات هر کندل نیز آشنا باشیم. کندل ها از چهار قسمت به صورت کاملا مجزا تشکیل شده اند. بدنه کندل دقیقا مساحت مستطیلی است که شمع را ساخته و می تواند بلند یا کوتاه باشد. بلندی و کوتاهی آن نشان دهنده حجم و میزان معاملات است. قیمت باز شدن سهم، قیمت بسته شدن سهم، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت نیر عناصر بعدی هستند :
- قیمت بازشدن : قیمتی که سهم در ابتدای معاملات دارد
- قیمت بسته شدن : قیمتی که سهم در انتهای معاملات دارد
- بالاترین قیمت : بیشتری قیمتی که سهم می تواند آن را تاچ کند
- پایین ترین قیمت : کمترین قیمتی که سهم آن را در آن روز معاملاتی تاچ کرده است
بدنه های سبز و قرمز، یا بدنه های سیاه و سفید نیز نشان دهنده صعودی یا نزولی بودن می باشد. بدنه سبز و سفید یک کندل صعودی را نشان می دهد که در حالی که بلند باشد، بهترین حالت را برای خریداران رقم زده و تقاضا به بالاترین حد رسیده است. بدنه قرمز و سیاه نیز دقیقا حالت برعکس بوده و عرضه را نشان می دهد که قدرت فروشندگان بر قدرت خریداران چربش داشته و هرچه بدنه بلندتر باشد، این غلبه نیز عمیق تر است.
سایه ها نیز حاوی داده های بسیار ارزشمندی می باشند. شاخ یا سایه بالایی خطی عمود بر قاعده بالایی کندل است که سر آن بالاترین قیمت و ته آن قیمت بسته شدن سهم می باشد. دم یا سایه پایینی نیز خطی عمود بر قاعده پایینی است که انتهای آن را پایین ترین قیمت و راس متصل آن به قاعده را قیمت بازشدن تشکیل می دهد. سایه های بلند و کوتاه به مانند بدنه ها، نمایانگر شرایط مختلفی از معامله هستند. سایه بلند بالایی عبارت است از تلاش بی وقفه برای جلوگیری از افت قیمت و اتفاقی که نهایتا رخ داده و قیمت در محدوده پایین بسته شده است. سایه کوتاه بالایی نیز عبارت است از انفعال در معاملات و فاصله نزدیکی که مابین قیمت بسته شدن و بالاترین قیمت وجود دارد. سایه بلند پایینی پدیده خاصی است. بهترین اتفاق در همین نقطه افتاده است. سهم پس از تاچ کردن پایین ترین نقطه خود، بالاخره به قیمت بازشدن خود رسیده و نشانگر شروع یک روند صعودی است. کوتاه بودن سایه پایین نیز عبارت است از انفعال در نزول سهم که اتفاق خوبی به نظر نمی رسد و سیگنالی برای آمادگی خروج است. این تحلیل های مختلف در مورد شرایط گوناگون کندل ها، عبارت است از علمی به نام کندل شناسی که سابقه دیرینی در بازارهای سرمایه دارد و البته نتایج خوبی نیز به همراه داشته است.
هر یک از این کندل استیک ها بیانگر دوره یک روزه از معاملات هستند و همین دوره های یک روزه قابلیت تکرار در روزهای بعدی را نیز دارند. رمز موفقیت کارکرد این مفهوم نیز در همین توالی نهفته است. باید اشاره کنیم که علاوه بر تکرار در تک کندل ها، تکرار در توالی کندل ها یا همان الگوها نیز وجود دارد. الگوهای نزولی و صعودی فراوانی را می توان اشاره کرد که در طول زمان و توسط محققین شناسایی شده و اکنون تدریس می شوند. این الگوها به همراه توضیحات مفصل در مقالات قبلی مورد اشاره بوده اند. اما هدف این الگوها چیست؟
به نظر شما در فرایند کندل شناسی، نوع عکس العمل هر معامله گر در مقابل تکرار یک الگو چه خواهد بود؟ این تجربه را نمی توان به هزینه یک اشتباه و هزینه های مالی فراوان بدست آورد. افراد زیادی قبل از شما این هزینه ها را پرداخته و روش های مقابله را آموخته اند و آنها را تحت عناوین الگو در اختیار شما قرار داده اند. بررسی و شناسایی این الگوها و مدل های رفتاری آن را تحلیل تکنیکال می نامیم. تحلیلی مبتنی بر قیمت که مهمترین عنصر تشکیل دهنده نمودارهای آن، کندل ها هستند و جزء به جزء می توان در مورد رویدادهای بازار سرمایه برای آن مصداقی پیدا کرد و مطابق دستور عمل کرد.
انواع کندل استیک
همانطور که بیان شد، در علم کندل شناسی ما به دنبال پیش بینی روند بازار با استفاده از کندل ها هستیم؛ در این بخش قصد معرفی برخی از انواع کندل ها را داریم که به جرات می توان گفت توانایی یاری به شما در فرایند کندل شناسی را خواهند داشت. همچنین شما می توانید در صورت تمایل به صفحه مربوطه هر یک از کندل های مذکور رفته و به شکل بیشتری در مورد آن مطالعه فرمایید.
کندل ماربوزو
کندل مارابوزو یکی از کندل هایی است که در کندل شناسی، به شدت به آن نیاز خواهید داشت. این الگو در یک روند صعودی یا نزولی شکل می گیرد و به راحتی قابل تشخیص است؛ از ویژگی های موجود برای این کندل می توان به طول دراز و مستطیل شکل بودن آن اشاره کرد. توجه داشته باشید که کندل مارابوزو هیچ شاخ و دمی به شکل سایه ندارد و اگر باشد، بسیار جزئی بوده و می توان از آن چشم پوشی کرد.
برای اطلاعات دقیق و کامل تر در مورد کندل مارابوزو کلیک کنید.
کندل مرد به دار آویخته
الگوی مرد به دار آویخته نیز یکی از پر کاربرد ترین و معروف ترین الگوی های موجود در کندل شناسی است؛ این الگو در انتهای روند های صعودی و نزولی تشکیل شده و خبر از بازگشت بازار می دهد. اگر بخواهیم از ویژگی های این کندل مواردی را بیان کنیم می توان به دم بلند آن که به شکل سایه است اشاره کرد.
برای اطلاعات دقیق و کامل تر در مورد کندل مرد به دار آویخته کلیک کنید.
کندل دوجی
اگر بخواهیم به شکل ساده در مورد کندل دوجی صحبت کنیم، می توان گفت که کندل دوجی کندلی است که قیمت باز و بسته شدن یک کندل بسیار به هم نزدیک می باشد؛ این روند به شکلی است که قدرت خریداران و فروشندگان بسیار به یک دیگر نزدیک بوده و عملا در نقطه باز شدن کندل جدید همدیگر را خنثی می کنند.
برای اطلاعات دقیق و کامل تر در مورد کندل دوجی کلیک کنید.
کندل چکش
کندل چکش یکی از کندل های مهم در کندل شناسی می باشد که یادگیری آن برای هر معامله گری، الزامی است. این کندل خبر از این می دهد که فروشندگان یک دارایی در قدرت فروش خود دچار ضعف شده اند و ورق به سوی خریداران چرخیده است.
برای اطلاعات دقیق و کامل تر در مورد کندل چکش کلیک کنید.
کندل ستاره دنباله دار
کندل ستاره دنباله دار به شکل کاملا طبیعی در انتهای یک روند صعودی اتفاق می افتد.هر آنچه که در این الگو اتفاق می افتد، دقیقا مطابق با نامی است که برای آن انتخاب کرده اند. یک بدنه کوتاه کندلی که در آن، قیمت باز شدن سهم می تواند به اندازه قیمت بسته شدن یا همان پایین ترین قیمت باشد.
برای اطلاعات دقیق و کامل تر در مورد کندل ستاره دنباله دار کلیک کنید.
کندل ابر سیاه پوششی
کندل ابر سیاه پوششی از سری کندل هایی است که ممکن است نام آن را کمتر شنیده باشید اما یادگیری آن خالی از لطف نیست؛ همانطور که از اسمش پیداست، این کندل یک نشانه بزرگ از تغییر یک روند صعودی به یک روند نزولی است و دقیقا در نقطه اتمام روند های صعودی تشکیل می شود.
برای اطلاعات دقیق و کامل تر در مورد کندل ابر سیاه پوششی کلیک کنید.
آیا کندل شناسی واقعا جواب می دهد؟
درست است که کندل شناسی امری مهم در تحلیل است اما نکته مهم و حیاتی در این انتهای مقاله اشاره به عدم تکیه کامل به کندل هاست. تحلیل کندل ها و اصولا بهره گیری از تحلیل تکنیکال بدون مراجعه به سایر تحلیل ها اعم از بنیادی و غیره، کاری بس اشتباه است که زیان های فراوانی می تواند برای شما به همراه داشته باشد. خطوط حمایتی و مقاومتی، کانال ها و بنیادهای سازمانی و تاریخی یک سهم، تاثیر کمی در روند آن ندارند و نباید آنها را نادیده گرفت.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری
“بزرگترین دشمن شما در معامله گری همان کسی است که هر روز صبح در آینه او را میبینید.” (جسیکا شوارتزر)
احساسات و عواطفی که در زندگی عادی ما را ممتاز میکنند در بورس برای ما مشکلساز میشوند. معامله گران زیادی تنها به این دلیل که متوجه نشدند چه الگوی ذهنی اشتباهی دارند و عملاً چه چیزی باعث شده تا در بازار بورس موفق نشوند برای همیشه از بازار خداحافظی کردند. اگر ندانیم مشکل کارمان کجاست هرگز نمیتوانیم آن را حل کنیم.
تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری
روانشناسی بازار بورس و روانشناسی معامله گر دو مطلب کاملاً مجزا از یکدیگر هستند. در روانشناسی بورس یا بهتر بگویم رفتار شناسی بازار شما به بررسی رفتار سهام میپردازید؛ اما در روانشناسی معامله گر شما به موضوع شناخت خود و تغییر الگوهای ذهنی اشتباهتان خواهید پرداخت.
داشتن چارچوب ذهنی اشتباه در هنگام ورود به بازار بورس چیزی کاملاً طبیعی است. چرا که ما سعی میکنیم بازار را همانگونه که دنیای اطرافمان را درک میکنیم، درک کنیم.
طرز تفکر و انتظارات ما از بازار در هنگام ورود به آن میتواند مانند یک مانع منجر به شکست ما در بازار شود. اولین مرحله در برطرف کردن این موانع شناخت خود است. اگر ما ندانیم که چه رفتارها و تفکرات اشتباهی داریم هرگز نمیتوانیم آنها را اصلاح کنیم چون حتی از وجودشان باخبر هم نیستیم.
ما در این مقاله ابتدا به شناخت چارچوبهای ذهنی اشتباه فعلی میپردازیم و بعد جایگزین آنکه چارچوب صحیح و حرفهای هست را معرفی میکنیم و درنهایت تکنیکی که منجر به جایگزین کردن آنان باهم میگردد را به شما آموزش خواهیم داد. امیدوارم که سرمایه گذاری در بازار بورس برای شما به کاری موفقیتآمیز تبدیل گردد.
ناسازگاری ادراکی در بازارهای مالی
ویژگیهای انسان اقتصادی که در تئوریهای کلاسیک اقتصاد در نظر گرفتهاند انسانی است که در معاملاتش منطقی، عقلانی، بیاحساس و کاملاً منفعتطلب است و هدفی جز استفاده مادی و منفعت جاری خود ندارد. میداند دقیقاً به دنبال چیست و با طمع، ترس، تردید یا وحشتزدگی کاملاً غریبه است؛ اما حیف که انسان واقعی حتی از دور شباهتی به این موجود تخیلی ندارد.
مثال فرض کنید شما و یک نفر غریبه درمجموع ۱۰۰ یورو هدیه بگیرید. به شرطی که غریبه تعیین کند که هرکدام از شما چه مقدار از این پول را بردارید و شما هم آن را قبول یا رد کنید و اگر شما نپذیرید به هیچکدام از شما چیزی نمیرسد.
خب احتمالاً با تقسیم ۵۰-۵۰ بین هر دو نفر کاملاً موافقید و منصفانه به نظرتان میآید اما اگر طرف مقابل بگوید ۷۰ درصد سهم خودش و ۳۰ درصد هم برای شما آن موقع چه؟
احتمالاً نمیپذیرید تا به قیمت از دست دادن سهم خودتان درس عبرتی به آن انسان حریص بدهید؛ اما انسان اقتصادی به هیچ عنوان چنین احساساتی ندارد و در تمام حالات حتی اگر فقط قرار باشد یک یورو هم به او برسد میپذیرد چون به هر حال از هیچی بهتر است.
برای همین ما نیاز به داشتن یک چارچوب سفت و سخت برای محافظت در مقابل احساسات، برای موفقیت در بازار بورس یا سرمایه گذاری در هر نوع بازار مالی داریم. دانشمندان فرآیندی که در آن شخص موفق نمیشود بین احساسات و عواطف خود با اهداف منطقی که دارد هماهنگی ایجاد کند را ناسازگاری ادراکی نامیدهاند؛ که در واقع با داشتن حس بد همراه است و معمولاً باعث میشود که اطلاعاتی را که با سیستم ارزش ما هماهنگ نیست بهطور خودکار حذف کنیم.
آندره کوستالونی میگوید: “ده درصد از عکسالعملها در بورس مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی است و مابقی آن در حیطه روانشناسی است.”
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معاملهگری
گام اول: تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات
خب حال که میدانیم عواطف و احساسات ما منجر به خطاهای ما در معامله گری میگردند و هیچکدام از ما حتی شبیه به انسان اقتصادی گفتهشده در تئوریهای اقتصاد کلاسیک نیستیم بهتر است آنها را بشناسیم و کنترلشان کنیم.
اولین مرحله در هر تغییر خودشناسی است. وقتی میخواهیم تغییر کنیم باید بدانیم که قرار است چه چیزهایی را تغییر دهیم. افکار و عقایدی را که با اهداف ما هم سو نیستند بشناسیم. این کار خیلی هم راحت نیست بهترین روشی که میتوان برای این موضوع داشت تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات است.
قوانینی برای خرید و فروش خودتان مشخص کنید و یا ممکن است استراتژی از قبل داشته باشید. بهتر است استراتژیتان ترکیبی از تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و رفتارشناسی سهام باشد. با پول کم این آزمایش را انجام دهید و سعی کنید تنها نکته مهم برایتان خرید و فروش صحیح بر اساس استراتژیتان باشد.
میتوانید یک برگه را بردارید و در آن جدولبندی کنید. در ستونی از جدول سهامی که خریدهاید بنویسید و در ستونی دیگر قیمتهای ورود و خروجتان را بنویسید. همچنین ستون سومی در نظر بگیرید تا بتوانید حالات روحی خود را در زمان انجام آن معامله بنویسید.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
آیا استرس داشتید؟ آیا ترسیده بودید؟ و یا اینکه طمع کارانه به دنبال سودی بیشتر از مقدار سودی که استراتژیتان برای شما به ارمغان آورده بودهاید.
سعی کنید ژورنالی که برای این کار میسازید ساده و قابل فهم باشد. اکثر مواقع به خاطر سختی پر کردن این ستونها افراد تمایل چندانی به انجام و ادامه بلندمدت آن ندارند. اگر چنین حالتی دارید مثل ترس، طمع، هیجان، استرس و … در همان لحظه آنها را ثبت کنید و ذهن فراموشکار انسانی نسپارید. برای تشخیص بهتر این خطاهای ذهنی و معامله گری پیشنهاد میکنم مقاله «روانشناسی معامله گری کلید رسیدن به سود مستمر» را مطالعه کنید.
بعد از اینکه توانستید الگوهای اشتباه خود را تشخیص دهید (همان چیزهایی که مانع از انجام درست استراتژیتان میشود)، حال زمان تغییر آنها میرسد است.
گام دوم: داشتن یک استراتژی مناسب در معامله گری
انسان هرگز نمیتواند بیاحساس باشد اما داشتن یک چارچوب ذهنی درست و سفت و سخت که قبلاً تستشده باشد و بازدهی خود را ثابت کرده باشد میتواند از دخیل شدن احساسات در تصمیماتمات معامله گری جلوگیری کند، که همین تفاوت معامله گران حرفهای و مبتدی است؛ چرا که آنها نیز همچون سایر انسانها دارای احساسات هستند اما با داشتن نظم و چارچوب درست مانع از تأثیر این احساسات بر معاملاتشان میشوند.
در بازار بورس و سایر بازارهای مالی اکثر مردم احساساتی عمل میکنند چون سرمایه آنها در معرض خطر است و سختی آن عاقل بودن شماست.
جان مینارد کینز میگوید: «چیزی سختتر از این نیست که در دنیایی دیوانه، بخواهی عاقلانه رفتار کنی»
چارچوب صحیح به معنای داشتن انتظارات درست و بهجا از بازار و همچنین تفکر درست راجع به نحوه موفقیت یک فرد است.
شما قرار نیست که بتوانید نتیجه هر معامله را درست پیشبینی کنید. شما نیاز ندارید که در همه معاملاتتان سود کنید. ضرر جزء جداییناپذیر معامله گریست و هرگز نمیتوانید آن را حذف کنید. به شخصه زمانی معامله گریم متحول شد که یک جمله را از کتاب معامله گر منضبط نوشته مارک داگلاس خواندم که میگفت: “زیانت را بپذیر در غیر این صورت باید تمام پارامترهای تأثیرگذار بر قیمت سهم را بشناسی مثل احساسات و عواطف سهامداران آن و دلایلی که میخواهند سهامشان را بفروشند و هزاران پارامتر دیگر که عملاً غیرممکن است.”
ما نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم. درواقع نتیجه یک معامله کاملاً تصادفی است. حال شاید با خود بگویید پس چه نیازی به تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و یا مدیریت سرمایه داریم زمانی که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم.
درست است که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم اما میتوانیم با رعایت یک استراتژی خاص و استفاده از تحلیلهای نامبرده شانس موفقیت خود را افزایش دهیم. حال میتوان گفت با داشتن شانس بیشتر در تعداد معاملات بالا این موضوع قابل پیشبینی هست که تعداد پیروزیهایمان بیشتر از شکستهایمان باشد.
پس دو اعتقاد را به یاد داشته باشیم اول اینکه نتیجهای هیچکدام از معاملات بهتنهایی قابل پیشبینی نیست؛ دوم اینکه نتیجه تعداد بالایی از معاملات در صورت داشتن یک استراتژی مناسب و رعایت آن به نفع ما خواهد بود.
تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معاملهگری بازار بورس
با شناسایی رفتارها و الگوهای اشتباه در معامله گری میتوانیم آنها را با تکنیکی که مارک داگلاس به آن خود انضباطی میگوید تغییر دهیم و الگوها و عقاید درست را جایگزین آنها کنیم.
خود انضباطی تکنیکی ساده اما کاربردی است. اگر شما از تاریکی ترس داشته باشید راهکار مقابله با آن چیست؟ درست است باید خود را در دل تاریکی شب قرار دهید تا کمکم متوجه شوید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. به زبان عامیانه میگویند با ترس خود روبهرو شوید. اگر شما مدتی کاملاً برخلاف باورتان عمل کنید بهتدریج انرژی نهفته در باورتان تضعیف شده و جای خود را به باور جدید میدهد. حال زمانی که باورها و ترسهای اشتباه خود را شناسایی کردهاید زمان تغییر آن است.
راهکارهای تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معامله گری
بر خلافشان عمل کنید. البته این کار را با پول کم انجام دهید مثلاً جایی که وسوسه میشوید برخلاف استراتژیتان سهامتان را بفروشید دست نگهدارید به هر قیمتی که شده با آن مقابله کنید البته چون سرمایه شما در این مرحله کم است احتمالاً بهراحتی بتوانید کار درست را انجام دهید. پس از انجام کار درست برای دفعات متوالی خواهید دید که نتایج بهتری کسب میکنید و درنتیجه باور مربوط به ترستان برای انجام کار اشتباه از بین میرود و جای خود را به باور صحیح میدهد.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
پیشنهاد من همواره به دانشآموختگانی که به آنان معامله گری در بازار بورس را آموزش میدهم این است که ۲۰ تا ۳۰ معامله اول خود را با مقدار کمی پول انجام دهند. مقداری که سود و زیانش به هیچ عنوان اهمیتی برایشان نداشته باشد. خب وقتی سود و زیان برایتان مهم نباشد راحتتر میتوانید به درست معامله کردن فکر کنید. زمانی که ۳۰ معامله درست انجام دهید عملاً برخلاف تمام باورهای اشتباهات گذشتهتان عمل کردهاید. این کار سه نتیجه فوق العاده دارد:
اول اینکه رفتار شناسی ارزها انرژی باورهای غلطتان تخلیهشده و چارچوب صحیح معاملهگری در شما شکل میگیرد.
دوم اینکه با دیدن نتایج شما به اعتمادبهنفس دست پیدا میکنید و میدانید تنها با انجام همین کار میتوانید همیشه سودآور باشید. زمانی که اعتمادبهنفس درون شما به وجود آید ترس از بین میرود و ترس سرمنشأ تمام خطاهای معامله گری است.
سومین اثر شگفتانگیز آن تبدیلشدن معامله گری صحیح برای شما به یک عادت است. زمانی که در تعداد بالا این کار را تکرار کردهاید معامله گری از سطح خودآگاه شما وارد ناخودآگاهتان میگردد و درنتیجه شما به یک معاملهگر منضبط و حرفهای تبدیل میشوید.
سخن پایانی
در پایان میخواهم بگویم که موفقیت در معامله گری نیازمند تلاش و پشتکار فراوان است. برای یادگیری و سرمایه گذاری حتماً از اساتیدی استفاده کنید تا به شما آموزش بورس و سرمایهگذاری در آن را ارائه دهند، چرا که گذراندن این مسیر به تنهایی کار سخت و دشواری است.
هرگز ناامید نشوید به گفته وینستون چرچیل: “موفقیت به معنای افتادن در ورطه شکست بدون از دست دادن اشتیاق است.”
هیچ راهی برای یکشبه پولدار شدن نیست و تنها با تلاش و پشتکار و آموزش بورس به روش صحیح و حرفهای است که موفقیت حاصل میشود. برای خود هدفگذاری کنید اما واقعگرایانه و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنید کتاب بخوانید و پیشرفت کنید. معامله گری چیزی بسیار فراتر از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است. درواقع معامله گری یک سبک زندگی است.
رفتار شناسی ارزها
آنچه باید در مورد ارز دیجیتال کاردانو (ADA) بدانیم
بلاکچین در دوج کوین
محبوبیت دوج کوین
دوج کوین چیست؟
شت کوین
واقعیت مجازی متاورس
دنیای متاورس چیست؟
پروژه متاورس چیست؟
متاورس ارز های دیجیتال چیست؟
دستهها
نوشتههای تازه
- مرورگر اینترنت اکسپلورر چیست؟
- نرم افزار اکسس (Access) چیست و چه کاربردی دارد؟
- شخصیت شناسی DISC (رفتار شناسی مدل دیسک)
- آنچه باید در مورد ارز دیجیتال کاردانو (ADA) بدانیم
- پاورپوینت چیست و چه کاربردهایی دارد؟
- حساب کاربری
- گالری تصاویر
- درباره خوارزمی
- صفحه پرداخت (آنلاین و کارت به کارت)
- استعلام گواهینامه
جهت عضویت در خبرنامه مرکز خوارزمی و دریافت آخرین اخبار، اطلاعات دورهها و تخفیفها، فرم زیر را تکمیل نمایید.
- ساختمان مرکزی: اصفهان، توحید میانی، نبش مهرداد غربی، ساختمان خوارزمی، پلاک 145
- 03131318381
- 03136248949
- [email protected]
مرکز آموزشی و کارآفرینی خوارزمی با مجوز از وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی و سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور با بیش از 10 سال تجربه توانسته است خدمتگزار مردم کشور عزیزمان در راستای یادگیری مهارت های حرفه ای شغلی باشد.
تمامی حقوق مادی و معنوی برای مرکز آموزشی و کارآفرینی خوارزمی محفوظ می باشد.
امور مالی رفتاری
طبق نظریه امور مالی رفتاری، زیرشاخه ای از اقتصاد رفتاری، تأثیرات و سوگیری های روانی بر رفتارهای مالی سرمایه گذاران و متخصصان مالی تأثیر می گذارد. علاوه بر این، تأثیرات و سوگیریها میتواند منشأ توضیح انواع ناهنجاریهای بازار ها و بهویژه ناهنجاریهای بازار سهام، مانند افزایش یا کاهش شدید قیمت سهام باشد.
درک بیشتر امور مالی رفتاری
امور مالی رفتاری را می توان از منظرهای مختلفی تحلیل کرد. بازده بازار سهام یکی از حوزههای مالی است که رفتارهای روانی اغلب بر نتایج و بازده بازار تأثیر میگذارد، اما زوایای مختلفی نیز برای مشاهده وجود دارد. هدف از طبقهبندی امور مالی رفتاری، کمک به درک اینکه چرا مردم انتخابهای مالی خاصی انجام میدهند و چگونه این انتخابها میتوانند بر بازارها تأثیر بگذارند، می باشد. در امور مالی رفتاری، فرض بر این است که مشارکتکنندگان مالی کاملاً منطقی و خودکنترل نیستند، بلکه از نظر روانشناختی، با گرایشهایی تا حدی عادی و خودکنترل، تأثیرگذار هستند.
دکتر Carolyn McClanahan، بنیانگذار و مدیر برنامه ریزی مالی در Life Planning Partners Inc. می گوید: "این موضوع که سلامت مالی بر سلامت روانی و جسمی و بالعکس تأثیر می گذارد، بین مردم نادیده گرفته شده است. در واقع این یک اتفاق چرخه ای است که دائم در حال اتفاق افتادن است. به دلیل مسائل و مشکلات مالی، بدن و جسم افراد مواد شیمیایی به نام "کاتکول آمین" ها را آزاد می کنند. من فکر می کنم مردم درباره ی چیزهایی مانند "آدرنالین" و چیزهایی از این قبیل، مطالبی را شنیده اند که تمام بدن شما را آتش می زند و بنابراین بر سلامت ذهنی و توانایی فکر کردن شما تاثیر می گذارد. آن همچنین بر سلامت جسمانی شما نیز تاثیرگذار است، شما را فرسوده می کند، شما را خسته می کند، خواب راحت را از شما می گیرد و بعد از آن که نمی توانید بخوابید، شروع به رفتارهایی بد برای مقابله با آن می کنید."
یکی از رفتار شناسی ارزها جنبههای کلیدی مطالعات مالی رفتاری، تأثیر سوگیریها است. سوگیری ممکن است به دلایل مختلفی رخ دهد. سوگیری ها را معمولاً می توان به یکی از پنج مفهوم کلیدی طبقه بندی کرد. درک و طبقه بندی انواع مختلف سوگیری های مالی رفتاری می تواند هنگام محدود کردن مطالعه یا تجزیه و تحلیل نتایج بسیار مهم باشد.
مفاهیم مالی رفتاری
امور مالی رفتاری معمولاً پنج مفهوم اصلی و کلیدی را در بر می گیرد:
حسابداری ذهنی: حسابداری ذهنی به تمایل افراد به تخصیص پول برای اهداف خاص اشاره دارد.
رفتار گله ای: رفتار گله ای بیان می کند که افراد تمایل دارند رفتارهای مالی اکثریت را تقلید کنند. رفتار گله ای در نظر بسیاری از متخصصان در بازار سهام، بسیار بدنام و مضر است چرا که به عنوان دلیل اصلی صعودها و سقوط های سنگین و غیر منطقی قیمت ها تلقی می شود.
شکاف رفتاری: شکاف رفتاری به تصمیم گیری بر اساس احساسات شدید یا فشارهای عاطفی مانند اضطراب، خشم، ترس یا هیجان اشاره دارد. اغلب اوقات، احساسات دلیل اصلی عدم انتخاب منطقی افراد است.
لنگر انداختن: لنگر انداختن به ضمیمه کردن یک سطح هزینه به یک مرجع خاص اشاره دارد. مثالها ممکن است شامل هزینههای مداوم بر اساس سطح بودجه یا منطقیسازی هزینهها بر اساس ابزارهای رضایتبخش مختلف باشد.
به خود نسبت دادن: به خود نسبت دادن به تمایل به انتخاب بر اساس اعتماد بیش از حد به دانش یا مهارت خود اشاره دارد. انتساب به خود معمولاً از یک استعداد ذاتی در یک منطقه خاص سرچشمه می گیرد. در این دسته، افراد تمایل دارند دانش خود را بالاتر از دیگران رتبه بندی کنند، حتی زمانی که به طور مشخصی کمبود دانش در آنها در یک زمینه خاص مشهود می باشد.
برخی از سوگیری افشا شده توسط امور مالی رفتاری
امور مالی رفتاری به دنبال درک تأثیر تعصبات و سوگیری های شخصی بر سرمایه گذاران است. در اینجا لیستی از سوگیری های رایج مالی آورده شده است.
سوگیری تایید
سوگیری تایید زمانی است که سرمایه گذاران نسبت به پذیرش اطلاعاتی که اعتقاد قبلی آنها را به سرمایه گذاری تایید می کند، سوگیری دارند. هر اطلاعاتی که در این راستا گزارش شود، سرمایهگذاران به راحتی آن را میپذیرند تا تأیید کنند که تصمیمات صحیحی در مورد سرمایهگذاری خود گرفته اند - حتی اگر آن اطلاعات ناقص یا اشتباه باشد.
سوگیری تجربی
یک سوگیری تجربی زمانی اتفاق میافتد که حافظه سرمایهگذاران از رویدادهای اخیر، افکار آنها را مغرضانه میکند یا آنها را به این باور میرساند که احتمال وقوع مجدد آن رویداد بسیار بیشتر است. به همین دلیل، آن را به عنوان سوگیری اتفاقات اخیر نیز میشناسند.
به عنوان مثال، بحران مالی ایالات متحده در سال 2008 و 2009 بسیاری از سرمایه گذاران را به خروج از بازار سهام سوق داد. بسیاری از مردم دیدگاه بدی نسبت به بازار داشتند و احتمالاً در سالهای آینده انتظار مشکلات اقتصادی بیشتری را داشتند. تجربه گذراندن چنین رویداد منفی، سوگیری یا احتمال تکرار آن رویداد را افزایش داد. اما در واقعیت، اقتصاد بهبود یافت و بازار در سالهای بعد دوباره بازگشت.
بیزاری از دست دادن
بیزاری از دست دادن یا زیان گریزی زمانی اتفاق می افتد که سرمایه گذاران وزن بیشتری را به نگرانی از ضرر نسبت می دهند تا لذت حاصل از سود بازار. به عبارت دیگر، آنها به احتمال زیاد سعی می کنند اولویت بیشتری را به اجتناب از ضرر نسبت به سود کردن در سرمایه گذاری خود اختصاص دهند. در نتیجه، ممکن است برخی از سرمایه گذاران برای جبران زیان، خواهان بازدهی بسیار بالایی باشند و اگر بازدهی بالا محتمل نباشد، ممکن است سعی کنند به طور کلی از ضرر جلوگیری کنند، حتی اگر ریسک سرمایه گذاری از نقطه نظر منطقی قابل قبول باشد.
با اعمال زیانگریزی برای سرمایهگذاری، به اصطلاح "اثر تمایل" زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران، سرمایه گذاری های برنده ی خود را بفروشند اما سرمایه گذاری های بازنده خود را رها نکنند. بطور کلی تفکر سرمایه گذاران این است که آنها می خواهند به سرعت سود خود را شناسایی کنند. با این حال، وقتی یک سرمایهگذاری در حال از دست دادن پول و سرمایه است، آنها آن را حفظ میکنند زیرا میخواهند به قیمت اولیه یا سر به سر خود برگردد. سرمایه گذاران تمایل دارند به سرعت بپذیرند که در مورد یک سرمایه گذاری، زمانی که با سود همراه بوده است، درست عمل کرده اند. با این حال، سرمایه گذاران تمایلی به اعتراف به اشتباه در سرمایه گذاری ندارند (زمانی که ضرر وجود دارد). نقص در سوگیری تمایل این است که عملکرد سرمایه گذاری اغلب به قیمت سر به سر سرمایه گذار گره خورده است. به عبارت دیگر، سرمایه گذاران عملکرد سرمایه گذاری خود را بر اساس قیمت ورود خود، بدون توجه به اصول یا ویژگی های سرمایه گذاری که ممکن است تغییر کرده باشد، ارزیابی می کنند.
تعصب آشنایی
سوگیری آشنایی زمانی است که سرمایه گذاران تمایل دارند در آنچه که می شناسند، سرمایه گذاری کنند؛ مانند شرکت های داخلی یا سرمایه گذاری های محلی. در نتیجه، سرمایهگذاران در چندین بخش، سرمایهگذاری خود را متنوع سازی نمی کنند که میتواند ریسک را کاهش دهد. سرمایه گذاران تمایل دارند سرمایه گذاری هایی را انجام دهند که در آنها سابقه داشته یا با آن آشنایی بیشتری دارند. به عنوان مثال در کشور ما، احتمالا اغلب مردم بازار سهام یا بورس را به بازارهای جهانی مانند ارزهای دیجیتال یا . ترجیح می دهند (صرفنظر از محدودیت هایی که برای ایرانیان در بازارهای جهانی وجود دارد).
امور مالی رفتاری در بازار سهام
فرضیه بازار کارا (EMH) می گوید که در هر زمان معینی، در یک بازار با نقدشوندگی بالا، قیمت سهام به گونه ای کارآمد ارزش گذاری می شود که منعکس کننده تمام اطلاعات موجود باشد. با این حال، بسیاری از مطالعات، پدیدههای تاریخی بلندمدت را در بازارهای اوراق بهادار مستند کردهاند که با فرضیه بازار کارا در تضاد هستند و نمیتوان آنها را به طور قابل قبولی در مدلهای مبتنی رفتار شناسی ارزها بر "منطق کامل سرمایهگذار" نشان داد.
EMH عموماً بر این باور استوار است که فعالان بازار قیمت سهام را بر اساس همه عوامل ذاتی و بیرونی فعلی و آتی، منطقی می بینند. هنگام مطالعه بازار سهام، امور مالی رفتاری بر این نظر است که بازارها کاملاً کارآمد نیستند. این موضوع اجازه مشاهده این را می دهد که چگونه عوامل روانی و اجتماعی می توانند بر خرید و فروش سهام تأثیر بگذارند.
درک و استفاده از سوگیری های مالی رفتاری را می توان به صورت روزانه در مورد حرکات سهام و سایر بازارهای معاملاتی اعمال کرد. به طور کلی، تئوری های مالی رفتاری برای ارائه توضیحات واضح تر از ناهنجاری های قابل توجه بازارها مانند حباب ها و رکودهای عمیق نیز استفاده شده اند. سرمایهگذاران و مدیران پورتفوی، علاقه خاصی به درک روندهای مالی رفتاری دارند. این روندها می توانند برای کمک به تجزیه و تحلیل سطوح قیمت و نوسانات بازار، برای حدس و گمان و همچنین اهداف تصمیم گیری استفاده شوند.
چگونه بر مسائل و مشکلات مالی رفتاری غلبه کنیم؟
برای سرمایه گذاران، روش هایی برای کاهش تمایلات رفتار مالی نامطلوب وجود دارد که شامل موارد زیر می شود:
تصمیمات با فکر
تصمیم گیری ممکن است فکری و یا واکنشی باشد. با این حال، تصمیم گیری واکنشی به طور پیش فرض شهودی و ریشه ای است. تحت تأثیر احساسات است و عقلانیت ندارد. از سوی دیگر، رویکرد فکری، عینی و تحلیلی است و ممکن است تلاش و تمرکز بیشتری بر فرآیند داشته باشد. بسیار مهم است که تمرکز بیشتر بر روی فرآیند باشد تا نتیجه.
برنامه ریزی و اجرای متناسب
امور مالی رفتاری بر برنامه ریزی کافی، آماده سازی و اجرای به موقع تاکید دارد. تصمیم گیری عجولانه و برنامه ریزی نشده عواقب طولانی مدتی دارد.
سوالات پرتکرار
امور مالی رفتاری به ما چه می گوید؟
امور مالی رفتاری به ما کمک می کند تا بفهمیم که چگونه تصمیمات مالی در مورد چیزهایی مانند سرمایه گذاری، پرداخت ها، ریسک و بدهی های شخصی، تا حد زیادی تحت تأثیر احساسات، سوگیری ها و محدودیت های شناختی ذهن انسان در پردازش و پاسخ به اطلاعات است.
امور مالی رفتاری چه تفاوتی با نظریه مالی "جریان اصلی" دارد؟
از سوی دیگر، نظریه جریان اصلی، در مدلهای خود این مفروضات را مطرح میکند که مردم کنشگران یا بازیگران منطقی هستند، از احساسات یا تأثیرات فرهنگ و روابط اجتماعی آزاد هستند و در تلاش برای به حداکثر رساندن سود خود به شکلی منطقی می باشند. همچنین فرض میکند که بازارها کارآمد هستند و شرکتها، سازمانهایی منطقی برای حداکثرسازی سود هستند. امور مالی رفتاری با هر یک از این مفروضات مقابله می کند.
دانستن در مورد امور مالی رفتاری چگونه کمک می کند؟
با درک چگونگی و زمان انحراف افراد از انتظارات منطقی، امور مالی رفتاری طرحی را برای کمک به ما در تصمیم گیری بهتر و منطقی تر در مورد مسائل مالی ارائه می دهد.
نمونه ای از یافته ها در امور مالی رفتاری چیست؟
مشخص شده است که سرمایهگذاران بهطور رفتار شناسی ارزها سیستماتیک بیش از حدی که انتظارات منطقی پیشبینی میکنند، سرمایهگذاریهای بازنده خود را نگه می دارند و از سوی دیگر سرمایه گذاری های برنده را خیلی زود میفروشند. این به عنوان اثر تمایل شناخته می شود و گسترش مفهوم زیان گریزی به حوزه سرمایه گذاری است. سرمایهگذارانی که پوزیشن های زیانده را حفظ میکنند، با قفل شدن در ضرر و زیان کاغذی، ممکن است حتی ریسک بیشتری را به امید برگشت به نقطه سر به سر متحمل شوند.
جمع بندی
دخیل بودن احساسات در امور مالی از جمله سرمایه گذاری، امری جدایی ناپذیر می باشد اما درک چگونگی به حداقل رساندن این تاثیر، موضوعی است که تمام سرمایه گذاران باید روی آن کار کنند. نظریه ها و مقالات مختلفی درباره رفتار شناسی ارزها تاثیر احساسات افراد در سرمایه گذاری وجود دارد. به عنوان مثال، چرخه احساسات سرمایه گذاران و امور مالی رفتاری از این دست موارد می باشند که در این مطلب درباره امور مالی رفتاری به طور مفصل بحث شد. امور مالی رفتاری حوزه ای از مطالعه است که بر چگونگی اثر گذاری تأثیرات روانی بر نتایج بازار متمرکز است.
به عنوان یک جمع بندی، باید گفت که بسیاری از مطالعات ثابت کردهاند که بازارها کاملاً کارآمد نیستند و مطالعه امور مالی رفتاری برای درک بینظمیهای بازار و پیشبینی روندهای آینده ضروری می باشد. با تحقیق در مورد سوگیری های روانی سرمایه گذاران، امور مالی رفتاری الگویی را برای حرکات بازار فراهم می کند و تصمیم گیری موثر را ارتقا می دهد.
دیدگاه شما