خرید و فروش بر اساس روند
معامله گری در جهت روند یک نوع استراتژی معاملاتی است که قصد دارد با استفاده از تحلیل حرکت قیمت در یک جهت خاص سود به دست آورد. ریچارد دانکیان را پدر استراتژی پیروی از روند می نامند. معامله گران پیرو روند زمانی به پوزیشن های خرید وارد می شوند که روند صعودی بوده و بازار دائماً در حال ایجاد سقف های جدید باشد.
مفهوم بازگشت قیمت
در استراتژی پیروی از روند فرض بر این است که قیمت همچنان به روند کنونی خود ادامه می دهد و هر گونه نشانه ای از سیگنال بازگشت، معامله گر را مجبور می کند تا پوزیشن خود را ببندد. همه معامله گران از جمله معامله گران کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت می توانند از این استراتژی بهره ببرند. صرف نظر از تایم فریم انتخابی، معامله گر تا زمانی در معامله می ماند که متوجه علائم بازگشت روند شود.
همچنین بخوانید:
انواع نمودار در تحلیل تکنیکال
انجام معامله در جهت روند
میانگین متحرک:
در این استراتژی از دو میانگین متحرک با دوره های زمانی مختلف کمک می گیریم. زمانی وارد معامله خرید می شویم که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت بالا قطع کند و بلعکس.
اندیکاتورهای مومنتوم:
در این استراتژی زمانی که قیمت سهام دارای حرکت قوی است وارد معامله خرید و زمانی که حرکت ضعیفی دارد، وارد معامله فروش می شویم.
بسیاری از اوقات معامله گران پیرو روند از ترکیبی از استراتژی های معاملاتی فوق استفاده می کنند. یک معامله گر ممکن است برای تأیید شروع یک روند جدید به دنبال شکست کانال باشد، اما زمانی وارد معامله شود که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع کند و حرکت نزولی قوی ایجاد شود.
رسم خط روند:
برای رسم خط روند صعودی به حداقل دو کف قیمت نیاز داریم که با متصل کردن آنها به یکدیگر می توان این نوع خط روند را رسم نمود. در مورد رسم خط روند نزولی نیز عکس این قضیه صادق است.
همچنین بخوانید:
اندیکاتور استوکاستیک stochastic
رسم کانال قیمت:
کانال قیمت را از آن جهت رسم می کنیم تا بدانیم محدوده حرکات قیمت به چه شکل خواهد بود و با شکست کانال یا برگشت قیمت به درون آن سیگنال های لازم برای ورود به معامله یا خروج از آن را دریافت کنیم.
روند خنثی:
زمانی که قیمت ها در یک محدوده مشخص شروع به نوسان می کنند می توان دو خط را به عنوان حمایت و مقاومت برایشان در نظر گرفت. برای انجام معامله در روند خنثی می توان دو نوع استراتژی های معاملاتی در نظر گرفت. یک استراتژی شکست سطوح حمایت و مقاومت و استراتژی دیگر بازگشت قیمت از سطوح حمایت و مقاومت است.
شکست سطوح حمایت و مقاومت
اگر مقاومت شکسته شود می توان وارد معامله خرید و اگر حمایت شکسته شود می توان وارد معامله فروش شد، بدین صورت که اگر روند غالب صعودی بوده و اکنون مقاومت شکسته شده باشد معامله گر با اطمینان بیشتری معامله خرید می گیرد و اگر روند غالب نزولی بوده و اکنون حمایت شکسته شده باشد معامله گر با اطمینان بیشتری وارد معامله فروش می شود.
یک استراتژی معامله را ۱۰٫۰۰۰ بار تمرین کنید
۱- عادت به تمرین روی کارها و مفاهیم حرفه خود که آنها را به هدف نهایی یا موفقیت نزدیکتر میکند.
۲- رعایت نظم و دیسیپلین و داشتن تمرکز کامل روی وظیفهای که دارند، تا زمانی که به تسلط کامل برسند. سپس آنها باز هم به کار و تلاش خود ادامه میدهند تا تسلط بدست آمده را حفظ کنند.
در این مقاله به این مطلب میپردازیم که چرا و چگونه باید در معاملهگری دایره تمرکزی خود را کوچکتر کنید و همزمان روی مسائل و متغیرهای مختلف کار نکنید. تمام افرادی که در این دنیا بیشترین پول و ثروت را بدست میآورند، همگی در یک چیز مثل هم هستند: همه آنها در زمینههای کمی یا فقط در یک حوزه بسیار خوب عمل میکنند. تا به حال شنیدهاید که بگویند یک نفر «همه کاره و هیچ کاره» است؟ یک دقیقه به این جمله فکر کنید، چون واقعاً حقیقت دارد، به ویژه در زمینه معاملهگری. عدم تسلط روی یک استراتژی معاملاتی عواقب سنگینی دارد، اما ممکن است در سایر مشاغل و حرفهها اینگونه نباشد.
شما باید تمام این مقاله را به دقت مطالعه کنید تا اینکه کاملاً متوجه شوید چرا باید یک استراتژی معاملاتی را ۱۰٫۰۰۰ بار تمرین کنید و اینکه چگونه این کار را باید انجام دهید. اگر مطالب گفته شده در این مقاله را بطور کامل درک و اجرا کنید، میتواند سطح شما را از یک معاملهگر شکستخورده یا سربهسر به یک معاملهگر استراتژی پیروی از روند سودآور ارتقاء دهد. این جمله از بروسلی الهامبخش مطالب این مقاله بوده است:
من از کسی نمیترسم که ۱۰٫۰۰۰ ضربه را یکبار تمرین کرده است، بلکه از کسی میترسم که یک ضربه را ۱۰٫۰۰۰ مرتبه تمرین کرده باشد. – بروسلی
وجه اشتراک برترین معاملهگران جهان
نمیدانم قبلا در مورد این افراد چه چیزهایی خوانده یا شنیدهاید، اما بهترین معاملهگران جهان و حتی مدیران صندوقهای پوشش ریسک به خوبی میدانند که اگر بطور کامل روی روش معاملاتی خود تسلط و تمرکز نداشته باشند، هیچ چیزی نیستند.
به این دلیل که این معاملهگران میدانند که اگر رویکرد معاملاتی آشفته و بینظمی داشته باشید و مدام روش خود را تغییر دهید، هرگز نخواهید توانست بطور مستمر از بازار کسب درآمد کنید. شما تنها لازم است از یک یا تعداد کمی از ابزارهای ساده تحلیل تکنیکال یا الگوهای نموداری استفاده کنید تا بتوانید نمودارها را به درستی تحلیل و معامله کنید.
بهترین معاملهگران یک استراتژی معاملاتی اصلی و پایهای را برای صدها یا هزاران بار در طول دوران حرفهای خود تمرین و اجرا کردهاند. آنها هرگز بطور همزمان روی چندین استراتژی تمرین نمیکنند یا سبک معاملاتی خود را مدام تغییر نمیدهند. یادگیری و تسلط روی هر استراتژی معاملاتی زمانبر است و حتی مشاهده، بررسی و اجرای آن در یک سری از معاملات، زمان بیشتری میطلبد.
برای اینکه روی یک استراتژی معاملاتی تمرکز کنید و روی آن مسلط شوید، باید به مواردی که در ادامه توضیح میدهم توجه داشته باشید.
تمرکز و دیسیپلین کامل
همه قبول دارند که تمرکز و دیسیپلین در هر کار و حرفهای در زندگی اهمیت بسیار بالایی دارد. برای یادگیری و تسلط روی یک استراتژی معاملاتی هم حتی میتوان گفت بیشتر از هر وقت دیگری باید تمرکز و دیسیپلین داشته باشید.
برای مثال، برای اینکه فقط نسبت به یک سیگنال پرایس اکشنی متعهد بمانید، لازم است فقط روی همان سیگنال تمرکز کنید و نظم و دیسیپلین کاری خود را حفظ کنید. یعنی دیگر نباید با هر سیگنالی که از الگوهای مختلف کندل استیکی دریافت میکنید، وارد معامله شوید. بلکه باید هر یک از سیگنالها یا الگوها را جداگانه یاد بگیرید و روی آنها مسلط شوید و سپس سراغ سیگنال بعدی بروید. برای این منظور باید یک الگو را انتخاب کنید، تا حد ممکن مطالب پیرامون آن را یاد بگیرید و روی آن مسلط شوید و ببینید چطور میتوانید با استفاده از آن معامله کنید و سپس در نمودارها به دنبال شکلگیری آن الگو باشید.
مثلاً فرض کنید که قصد دارید در ابتدا روی استراتژی معامله با پینبارها مسلط شوید. بنابراین پیش از هر چیز باید درباره انواع و اقسام پینبارها مطالعه کنید و یاد بگیرید که چطور میتوان به بهترین نحو با آنها معامله انجام داد، در چه تایمفریمی بهتر جوابگو هستند و …
به عبارت دیگر مأموریت شما این خواهد بود که به یک «متخصص پینبار» تبدیل شوید.
در کار خود متخصص شوید
بروسلی میگوید « من از کسی نمیترسم که ۱۰٫۰۰۰ ضربه را یکبار تمرین کرده است، بلکه از کسی میترسم که یک ضربه را ۱۰٫۰۰۰ مرتبه تمرین کرده باشد». چرا او این جمله را گفته است؟ به این دلیل که تمرین کردن یکباره ۱۰٫۰۰۰ ضربه فقط اتلاف وقت و انرژی است، بدون اینکه هیچ نتیجهای داشته باشد. مغز انسان برای اینکه رشتههای عصبی سفت و محکمی ایجاد کند، به تکرار و عادت نیاز دارد و این امر باعث میشود در کارهای مختلف بهتر و بهتر شویم، حالا فرقی نمیکند آن کار نواختن پیانو باشد یا معامله کردن با یک استراتژی معاملاتی خاص. هر چه یک کار را بیشتر انجام دهید، مغز شما (و خود شما) در آن کار بهتر و حرفهایتر میشود.
ورزشکاران حرفهای، شطرنجبازها، پوکربازها، تاجرها، مدیران میلیونر صندوقهای مالی، بازیگران و … همگی راز زندگی و کسب ثروت را میدانند: در کار و حرفه خود متخصص شوید. البته اول باید در مورد انتخاب حرفه خود تصمیم بگیرید، که در زمینه معاملهگری میشود همان استراتژی معاملاتی شما. متأسفانه بسیاری از معاملهگران به این مرحله نمیرسند و بقدری آشفته و سردرگم و غرق در انبوهی از اطلاعات هستند که نمیتوانند یک استراتژی برای خود انتخاب کنند.
اینکه چطور روی یک استراتژی یا سیگنال معاملاتی مسلط شوید، به سطح تمرکز و دیسیپلین شما بستگی دارد. میتوانید نمونههایی از سیگنال مورد نظر خود را پرینت بگیرید، در مورد آن از منابع مختلف مطالعه کنید یا از اساتید و دورههای آموزشی مختلف کمک بگیرید. به هر حال شما باید همه مطالب پیرامون آن سیگنال یا استراتژی را به خوبی یاد بگیرید تا حدی که وقتی نمودار را باز میکنید، قادر باشید به سرعت تشخیص دهید که آیا شرایط سیگنال مد نظر شما برقرار است یا خیر.
برای یادگیری یک استراتژی دیگر، باید اول روی قبلی مسلط شده باشید
اگر در دورههای آموزشی من شرکت کرده باشید و با من آشنایی نسبی داشته باشید، میدانید که معتقد هستم و همیشه تأکید میکنم که معاملهگران به ویژه افراد مبتدی نباید همزمان روی چند استراتژی کار کنند، بلکه بعد از تسلط روی یک استراتژی میتوانند استراتژی دیگری را یاد بگیرند.
دلیل اینکه میگویم شما باید هر بار فقط روی یک استراتژی کار کنید و نسبت به آن متعهد بمانید این است که این امر باعث میشود شما روی یک چیز کاملا مشخص و تعریفشده کار کنید و فقط روی همان حساب کنید و دائم ذهن و فکر شما منحرف مسئله دیگری نشود. بسیاری از معاملهگران با داشتن تمرکز و رعایت دیسیپلین مشکل دارند، زیرا آنها بواسطه وجود اطلاعات زیاد در سطح اینترنت دچار آشفتگی فکری و سردرگمی هستند و نمیتوانند به درستی تصمیم بگیرند. یک بار تصمیم بگیرید و به آن پایبند باشید، سپس به مرور زمان نتایج مثبت این تصمیم خود را خواهید دید. در مورد یک چیز در زمینه معاملهگری میتوانم به شما قول بدهم و آن اینکه هرچه در مسیر حرفهای خود آهستهتر و با تمرکز بیشتر پیشروی کنید، با سرعت بیشتری به موفقیت میرسید.
اخیراً کتابی را مطالعه کردهام تحت عنوان «آن یک چیز» بطور خلاصه، نویسنده کتاب توضیح میدهد که شخصیتها و شرکتهای بزرگی که به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کردهاند، اغلب در یک چیز یا کار اصلی تسلط بالایی دارند. آنها روی یک چیز بطور کامل مسلط هستند و مدام همان فرایند کاری را تکرار میکنند. به زبان ساده، به یک کار که در آن عملکرد خوبی دارند میچسبند و از همان طریق رشد میکنند. آشنا به نظر میرسد نه؟ من هم در این مقاله همین را در زمینه معاملهگری به شما میگویم. هر بار روی یک استراتژی کار کنید و مسلط شوید(چه بهتر که هیدن ابتدای روند باشد) و همینطور جلو بروید و پیشرفت کنید و هرگز بصورت رندوم و بیبرنامه معامله نکنید.
یک مثال
فرض کنید میخواهید روی سیگنال پینبار مسلط شوید. یکی از شرایط پینبارها میتواند این باشد که با تشکیل شدن آنها پس از پولبک کردن (برگشتن) قیمت به یک سطح حمایتی یا مقاومتی در طول یک روند به معامله ورود کنید. یعنی وقتی یک روند قوی را مشاهده میکنید، صبر کنید قیمت به یک سطح افقی حمایتی یا مقاومتی، یک میانگین متحرک (مووینگ اورج) یا اصلاح ۵۰ درصدی، پولبک کند و یک پینبار در جهت روند اصلی شکل بگیرد.
سپس میتوانید در ناحیه ۵۰ درصدی پینبار ایجاد شده برای ورود به معامله اقدام کنید. به عبارت دیگر، شما صبر میکنید تا قیمت تا اواسط پینبار اصلاح کند، سپس در نزدیکی آن منطقه وارد معامله میشوید.
حالا میبینید که این روش با شرایطی که برای آن تعریف شد از حالت کلی «معامله با پینبارها» خارج شد و صورت مشخص و بخصوصی گرفت. اما بیایید همین مثال را روی نمودار مورد بررسی قرار دهیم:
در تصویر زیر، کمی زوم نمودار را کمتر کردهایم تا شما بتوانید به راحتی روند حرکت قیمت و پینبارهای تشکیل شده پس از پولبک کردن قیمت به یک سطح مقاومتی را مشاهده کنید. این مثلاً یک ستاپ معاملاتی است که شما سعی دارید روی آن مسلط شوید.
تصویر زیر همان نمودار بالا را با زوم بیشتر نشان میدهد. در این تصویر میتوانید مشاهده کنید که چگونه یک شرط ورود در ناحیه ۵۰ درصدی پینبار باعث شده تا ۶ برابر حد سود معامله بزرگتر از حد ضرر آن باشد. پیشنهاد میکنم هر ستاپی که قصد دارید روی آن مسلط شوید را چاپ کنید و به دیوار اتاق خود بچسبانید تا ملکه ذهن شما شود.
خلاصه اینکه …
تفاوتی نمیکنید میخواهید مثل بروسلی هنرهای رزمی را آموزش ببینید یا اینکه قصد دارید در حرفه معاملهگری به موفقیت برسید، در هر صورت هر فرد موفقی باید یک سری کارها را انجام دهد. به نظر من مهمترین نکته این است که هر بار روی یک چیز تمرین کنید و تمرین کنید تا اینکه در آن یک مورد به تسلط برسید.
من در این مقاله به «چراها» و «چگونهها» پاسخ دادم، بنابراین تنها کاری که باید انجام دهید این است که از این مطالب پیروی کنید. یک ستاپ معاملاتی که به آن علاقه دارید را انتخاب کنید و در مورد زیر و بَم آن مطالعه کنید و آموزش ببینید، بطوریکه حتی در خواب هم آن را ببینید. وقتی این کار را انجام دهید، خواهید دید که بقیه امور چقدر برای شما ساده خواهد شد. دیگر لازم نیست شک و تردید به دل خود راه دهید و هر بار از خودتان بپرسید «آیا الان شرایط ورود به معامله برقرار است یا خیر؟»، چرا که حالا دیگر فوراً میتوانید وجود یا عدم وجود شرایط ورود به معامله را شناسایی کنید. با تسلط روی یک استراتژی مانند یکی از استراتژیهایی که من در دوره پرایس اکشن فراکتالی تدریس میکنم، میتوانید زمان اضافی خود را برای تسلط روی مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملاتی صرف کنید که قطعاً تسلط روی آنها سختتر است. اما اگر قواعد این مقاله را روی مباحث روانشناسی و مدیریت سرمایه هم پیاده کنید، باز هم نتیجه یکسانی میگیرید: تسلط.
در انتها توصیه میکنیم مقاله مرتبط:” چرا جدیت و از خودگذشتگی برای معاملهگران فارکس بسیار مهم است” را نیز در وبلاگ آکادمی ویو مطالعه نمایید
استراتژی خرید و فروش در بورس
استراتژی خرید و فروش در بورس
امروز به یک مبحث بسیار مهم مدیریت سرمایه و پرتفو میپردازیم. موضوعی که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و هر فعال بازار بورس باید از آن آگاه باشد. “خرید و فروش پله ای”؛ بی شک بسیاری از شما این عبارت را در فضای اینترنت، کتاب ها یا از دیگر فعالین بازار بورس شنیده اید. ولی کمتر کسی به اهمیت واقعی این موضوع پی برده و آن را به طور صحیح در معاملات خود به کار میگیرد.
خرید و فروش پله ای همانطور که از نام آن پیداست، فرآیند خرید و فروش معامله گر را به چند مرحله تقسیم می کند، این امر در وهله اول ریسک معاملات شما را کاهش می دهد و منجر به مدیریت سرمایه صحیح تر می گردد. اینکه این چند مرحله شدن به چه اشکالی اتفاق می افتد را حتی خود شما نیز می توانید مبتنی بر استراتژی های معاملاتی خود تعریف کنید، اما در این مقاله سعی می شود برخی از مهم ترین تکنیک های این موضوع معرفی شود. درواقع اینکه در خرید و فروش پله ای استراتژی منحصر به فرد شما به چه صورت پیاده شود تا حد زیادی به ریسک پذیری شما وابسته است.
سرفصلهای این مقاله
فرض کنید می خواهید مبلغ ۱۰ میلیون تومان را به خرید سهام x در قیمت ۲۰۰ تومان اختصاص دهید، مبتنی بر تحلیل هایی که انجام داده اید، این قیمت را قیمت مناسبی برای ورود ارزیابی می کنید و انتظار دارید سهم تا قیمت ۵۰۰ تومان رشد کند. نکته اول آن است که خرید و فروش پله ای این امکان را به شما می دهد تا تحلیل خود را ارزیابی کنید که چه میزان درست است، شما ۲۰۰ تومان را کف قیمتی تشخیص داده بودید اما اگر سهم تا ۱۵۰ تومان اصلاح کند، عملا مدتی را با بهای تمام شده هر سهم ۲۰۰ تومان باقی خواهید ماند و این در حالی است که اگر تمام پول خود را در ۲۰۰ تومان وارد سهم نشده باشید، می توانید مابقی آن را اقدام به خرید سهام در قیمت های پایین تر کنید.
نکته بعدی هنگام بالاتر رفتن قیمت سهم است، شما نقطه فروش استراتژی پیروی از روند خود را ۵۰۰ تومان تعیین کرده بودید، فرض کنید سهم در ۴۰۰ تومان با معاملات بدی روبروست و شما را نگران کرده، در اینجا می توانید بخشی از سهام خود را بفروشید و با مابقی سهام خود منتظر بمانید و ادامه مسیر را بروید، یک حالت این است که سهام پایین تر بیاید که در این حالت خیال شما راحت خواهد بود چراکه سود خود را در نقاط بالاتر حفظ کرده اید و یک حال دیگر آن است که سهام بالاتر برود که در این حالت هرچقدر به ۵۰۰ تومان شما نزدیک می شویم، بیشتر آماده فروش می شوید و پله پله سهام خود را می فروشید، حتی یک حالت می تواند آن باشد که سهم با معاملات خوبی به بالای ۵۰۰ تومان برود، در این حالت مجددا تحلیل خود را چک کنید، اگر هم چنان پایبند همان تحلیل هستید، دو حالت پیش رو خواهید داشت، ریسک باقی ماندن در سهام را بپذیرید (البته با توجه به اینکه تا به اینجا با استراتژی خرید و فروش پله ای پیش آمده اید، ریسک بسیار پایینی را در معامله خود اجرا کرده اید) و با مابقی مانده سهام خود تا بالاتر از ۵۰۰ تومان نیز با سهم همراه باشید، یا اینکه پله های اخر را نیز در همین حوالی ۵۰۰ تومان بفروشید.
استراتژی خرید و فروش در بورس
همانطور که می بینید خرید و فروش پله ای نظم بسیار منطقی ایی در معاملات شما ایجاد می کند، البته نکته مهم آن است که باید بر طمع خود چیره شوید و پیش از از دست دادن سودهای خود اقدام به فروش کنید، در معاملات بازار سهام همواره با احتمالات روبرو هستیم، لذا از آن جائی که حتی با تحلیل های تخصصی نیز نمی توان به صورت ۱۰۰% یک مسیری را برای سهام پیش بینی کرد، رعایت احتیاط در معاملات ضروری است؛ و ضمنا همانطور که در متن اشاره شد، در این استراتژی بررسی سقف ها و کف های قیمتی از اهمیت زیادی برخوردار است که بدون شک در این زمینه، ابزار تحلیل تکنیکال کمک کننده خواهد بود.
متد های مختلفی از “ترید” به روش پله ای وجود دارند ولی ما در این مبحث دو نوع معقول و کم ریسک از این روش را برای شما تشریح می کنیم. خرید و فروش پله ای روشی است که شما باید آن را به عنوان بخشی از استراتژی معاملاتی خود به کار گیرید. این مبحث هرچند بسیار مفید و کاربردی می باشد ولی به تنهایی تمام نیازهای معاملاتی شما را برآورده نخواهد کرد و باید آن را با دیگر اصول مدیریت سرمایه و ریسک ترکیب کنید.
در این روش دوستان با روش های متعدد حمایت معتبر سهم را در فاز اصلاحی تحت نظر بگیرند (حداقل به میزان بازگشت ۳۸ درصد از موج صعودی) و در صورت مشاهد ی علایم برگشتی اقدام به خرید نمایند و حد ضرر سهم را یا در کف جدید ایجاد شده و یا کفی نزدیک قیمت خرید که قبلا ایجاد شده و معتبر است قرار بدهند. (این حد ضرر نباید زیاد از سهم فاصله داشته باشد و معمولا بهتر است از ۶ درصد بیشتر نباشد). در صورتی که خرید موفقیت آمیز بود و سهم شروع به رشد نمود در فواصل معینی که سهم به آن سطوح مقاومت دارد و یا سطوح معتبر فیبوناتچی که انتظار واکنش به آنها می رود اقدام به فروش و سیو سود بنمایند. فروش در دو یا حد اکثر سه پله مطلوب است به این صورت که پله اول در محدوده ۵ الی ۱۵ درصد رشد (با توجه به مدل و جو معاملاتی سهم گروه و شاخص کل)، پله ی دوم یک مقاومت معتبر یا یک هدف فیبوناتچی که از همگرایی سطوح مختلف فیبوناتچی به دست می آید یا اهداف امواج الیوت سهم (روش های متنوع دیگری نیز وجود دارند که از حوصله بحث خارج است) و پله ی سوم با یک حد ضرر متحرک دنبال می شود (مثلا میانگین متحرک ۸ یا ۱۳ روزه یا خطوط ابر ایچیموکو و یا شکست یک کف جزیی ایجاد شده و …) و هنگامی که کراس نزولی اسیلاتورهای “استوک” یا “دی تی” این شکست را تایید کند اقدام به فروش باقی سهام نمایید.
درواقع در این روش شما در یک نقطه تمام پول خود را وارد سهم می کنید که نکته منفی آن این است که پول مازادی برای خود باقی نمی گذارید که اگر قیمت ها پایین تر آمد، در قیمت های پایین تر سهام بخرید و میانگین کم کنید و فروش را به صورت پله ای قرار می دهد، عموم سرمایه گذاران در مرحله فروش دچار مشکل بیشتری تا خرید هستند، فاکتور طمع باعث می شود نتوانند سودهای خود را حفظ کنند و تا سقف های قیمتی همراه سهم باشند و از آن جا به بعد وارد نزول شوند، حتی در این مراحل نیز مداما به امید برگشت می مانند و سهام خود را نمی فروشند. یکی از مهم ترین مهارت های بقا در بازارهای مالی مهارت مهم فروش در قیمت های مناسب است که تکیه این استراتژی بر این بخش است. اگر بتوانید در قیمت های مناسبی سهام خود را بفروشید و طمع خود راکنترل کنید، احتمال دارد از برخی سودهای بالاتر از حد تحلیل شما جا بمانید اما به صورت صدردصد از زیان نیز به دور خواهید بود و برقراری تعادل در سود کردن و ضرر نکردن دقیقا هنر یک معامله گر است.
در این استراتژی شما در قیمت ۲۰۰ تومان سهم x را میخرید، با توجه به این که پول مازادی ندارید حتی اگر سهم به قیمت ۱۵۰ تومان برسد نمی توانید مجدد اقدام به خرید کنید و باید صبر کنید تا سهام به سطوح بالاتر از ۲۰۰ تومان برسد، نکته ای که همینجا مشخص است آن است که زمانی از این استراتژی استفاده می کنیم که اطمینان بیشتری از کف های قیمتی داشته باشیم، بدین معنی که تحلیل ما این باشد که کف پایین تری دیگر وجود نخواهد داشت و با احتمال بالا حرکت سهم از این محدوده آغاز خواهد شد. سپس مطابق تحلیل خود اقدام به فروش سهام خود در حدود سه پله قیمتی آتی کنید، اینکه شما چند پله تعریف کنید و اینکه در چه قیمت هایی باشید و اینکه در هر مرحله چند درصد از سهام خود را اقدام به فروش کنید، دقیقا به تحلیل شما به صورت تکنیکال و از سویی دیگر ارزش ذاتی سهام ارتباط دارد، فرض کنید سهمی به محدوده مقاومتی تاریخی مهمی برسد، بالاتر از آن محدوده نیز از ارزش ذاتی خود بالاتر برود، ابزارهای تکنیکال نیز احتمال بالائی از پایان رشد سهام در آن محدوده و انتظار اصلاح را نشان دهند، در اینجا وزن بالایی به فروش این پله از سهام خود اختصاص دهید، نکته مهم آن است که بسیار از سهم ها تحت شرایط معاملاتی خاص، محدوده های مقاومتی خود را رو به بالا می شکنند، رفتار سهم در این محدوده را نیز پیگیری کنید، اگر با قدرت قصد عبور از این محدوه را نشان داد، در پله های باقی مانده سهامداری کنید و اگر نشان از برگشت و اصلاح دیدید، اقدام به فروش کنید.
در این روش سطوح حمایتی سهم را در ۳ یا ۴ محدوده از قبل تعیین و نشانه گذاری می کنیم. این پله ها باید با حساسیت خاصی تعیین شوند، مثلا یک حمایت خوب سهم در گذشته باشند و یا اهداف الیوتی و فیبوناتچی معتبر سهم باشند. پله های اول و دوم برای کوتاه مدت و تا کف اخیر ایجاد شده (موج های جنبشی کوتاه مدت که موفق به شکست سقف جزیی نموده اند و یا اینکه رشدی مطلوب را پشت سر گذاشته اند) و پله های سوم و چهارم ترجیحا در تایم فریم هفتگی و برای میان مدت و بلند مدت تعیین گردند. پله های سوم و چهارم باید فواصل زیادی با هم و پله ای قبل داشته باشند به نحوی که در صورتی که سهم تا آخرین پله (هرچند به نظر ناممکن باشد) افت نماید میانگین قیمت خریداری شده پایین باشد تا در صورت برگشت قیمت سهم در مدت زمان کوتاه سهامدار از زیان خارج شده و معامله وارد سود شود. در هر پله ای که خرید انجام شد و سهم شروع به رشد قیمتی نمود طبق توضیحاتی که در قسمت اول استراتژی پیروی از روند داده شد اقدام به فروش نمایید.
این استراتژی برخلاف مورد قبل این امکان را به شما میدهد که در سطوح پایین تر قیمتی نیز اقدام به خرید کنید، لذا بهای تمام شده کل شما پایین تر خواهد بود اما لازم است در اینجا به نکته مهمی اشاره شود، اگر به صورت ساده بخواهیم بیان کنیم، گاهی شما به این پی می برید که تحلیتان غلط بوده است، در این حالت خرید در قیمت های پایین تر فایده ای ندارد، چراکه ممکن است سهم آن قدر اصلاح کند که شما تا مدت ها در ضرر باشید، گاهی خروج از معامله حرکت صحیح تری است، یکی دیگر از اشتباهات معامله گران نیز باقی ماندن در معاملات اشتباه است، فراموش نکنید، استراتژی خرید و فروش پله ای برای پوشش اشتباهات تحلیل شما نیست، برای اجراسازی تحلیل ها در یک فضای احتمالاتی و کاهش ریسک است. در اینجا شما سطوح حمایتی و مقاومتی سهم را مشخص می کنید و در سطوح پایین تر اقدام به خرید و در برگشت سهم به سمت سطوح بالاتر اقدام به فروش می کنید. همان طور که مشخص است مجهز بودن به دانش تحلیل تکنیکال لازمه استفاده از این استراتژی است.
در اینجا شما می توانید به چند شکل اقدام کنید، خرید های بخش اول را وزن بالاتری بدهید، خرید ها را صورت مساوی انجام دهید و… حقیقت آن است که این امر دقیقا به تحلیل شما بستگی دارد، وزن بیشتری از خرید را جائی انجام دهید که احتمال می دهید سهم کف پایین تری از ان در افق سرمایه گذاری شما نداشته باشید و متعاقبا وزن بالاتری از فروش را جائی انجام دهید که تحلیل شما می گوید سقف بالاتری وجود نخواهد داشت. استفاده از استراتژی های معاملاتی ابزارهای جانبی تحلیل هستند، در بسیاری از سایت ها روش های متفاوتی از خرید و فروش پله ای معرفی می شود ولی گفته نمی شود که کجا از آن ها استفاده شود و افرادی که دانش کافی ندارند، اقدام به استفاده از یکی از آن ها می کنند حال آن که این که از کدام یک از این استراتژی ها کجا استفاده شود موضوع مهمی است که ما در اینجا سعی کردیم اصل موضوع خرید و فروش پله ای را توضیح دهیم تا چگونگی استفاده صحیح ازآن برای مخاطب روشن باشد و توانایی تعریف استراتژی متناسب با معاملات خود را داشته باشد.
خرید و فروش پله ای را حتما به عنوان بخشی از استراتژی شخصی معاملاتی خود مورد استفاده قرار دهید. حتی همین روش را نیز میتوانید با توجه به روحیات و سبک معامله و تحلیل خود شخصی سازی نمایید. تمامی سهامی که رشد زیادی داشته اند و با ریسک بالایی خرید می کنید و سهامی که از شرایط بنیادی ضعیفی برخوردارند از روش حد ضرر (روش اول) استفاده کنید (مگر اینکه سهام با بنیاد ضعیف افت های وحشتناکی پشت سر گذاشته باشند). سهامی که دارای شرایط بنیادی قوی بوده و افت کافی داشته اند مناسب برای خرید پله ای می باشند و معمولا در بلند مدت با این روش زیانی اصل سرمایه را تهدید نخواهد کرد. ترس و طمع همیشه عامل از دست رفتن سرمایه فعالین بازار سرمایه می باشد.
شما با خرید پله ای بر ترس غلبه می کنید و با فروش پله ای بر طمع خود پیروز شده و سودهای خود را سیو می نمایید!
چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟
توجه: برای انجام معامله در بایننس حتما با آی پی خارج از ایران (کشورهایی مثل ترکیه، فنلاند، سنگاپور و روسیه) وارد شوید!
سبک های مختلف معامله گری را بشناسید
معامله گری نیز مانند هر کار فکری نیاز به دقت داشته و استراتژی خاص باید داشته باشد.
بازار ؛ گروه بورس: وقتی میخواهید در بازارهای مالی معامله کنید، بهتر است از سبک های معاملاتی آگاه باشید. ممکن است هر فرد سبک معاملاتی خاص خودش را داشته باشد ولی بهتر است در هر زمان و هر برهه زمانی، استراتژی متناسب با آن برهه زمانی را در پیش بگیرید تا بتوانید بهترین عملکرد را در بازار داشته باشید و بهترین سود را برداشت کنید.
البته در هنگام انتخاب سبک معاملاتی باید شخصیت، سبک زندگی و منابع خود را مد نظر قرار دهید و با توجه به شرایط بازار بهترین استراتژی را انتخاب کنید. در ادامه این مقاله قصد داریم شش مورد از معروفترین و متداولترین استراتژیهای معاملاتی را بیان کنیم. استفاده از این استراتژیها در زمان مناسب میتواند عملکرد شما را بهتر کند.
۱- معامله بر اساس اخبار و تحلیلها
این سبک بر اساس اخبار و انتظارات بازار قبل و بعد از انتشار اخبار صورت میگیرد. به عنوان مثال انتظارات بازار قبل از یک نشست به یک صورت و بعد از نشست شکلی دیگر است. معامله کردن بر اساس اخبار، نیاز به یک نگرش تحلیلی و باتجربه دارد و کار هر کسی نیست. کسانی که میخواهند از این روش استفاده کنند باید در سریعترین زمان ممکن اخبار را دریافت و بر اساس آن اقدام کنند. البته تحلیل اخبار هم اهمیت زیادی دارد و ممکن است تحلیلهای شما همیشه درست نباشید و زیان کنید. درک تفاوتها در انتظارات بازار، برای موفقیت در استراتژی معاملهگری بر اساس اخبار اهمیت زیادی دارد.
۲- معاملهگری سوینگ (Swing) یا نوسانگیری
معاملهگری سوینگ به یک استراتژی بلندمدت مربوط میشود و در تمامی بازارهای مالی قابل استفاده است. در این روش معاملهگر باید پوزیشن (خرید یا فروش) خود را بیش از یک دوره معامله حفظ کند. بنابراین معمولاً در این روش باید چند هفته یا چند ماه پوزیشن خود را حفظ کنیم. هدف از این سبک، کسب حداکثر سود از حرکات قیمتی است.
طرفداران سوینگ تردینگ وقتی بازار مشکوک به رشد است، از آن بازار خرید میکنند و وقتی مشکوک میشوند که این بازار قرار است افت کند، دارایی خود را میفروشند. معاملهگران در این سبک بیشتر بر اساس تحلیل تکنیکال و مطالعه نمودارها تصمیم میگیرند.
این معاملهگران بیشتر به طول و مدت زمان هر نوسان متکی هستند؛ زیرا این دو عامل روی سطح حمایت و مقاومت تأثیر دارد. همچنین طرفداران این سبک باید بتوانند افزایش سطح تقاضا یا عرضه در بازار را درک کنند و در موقع مناسب، دست به کار شوند.
۳- معاملهگری روزانه
معاملهگری روزانه برای آن دسته از معاملهگرهایی خوب است که میخواهند به صورت فعال در بازار معامله کنند و کار تماموقتشان معامله کردن در بازارهای مالی است. این معاملهگران میتوانند از نوسانات قیمتی در ساعات باز و بسته شدن بازار نهایت بهره را ببرند. معاملهگران روزانه باید یک برنامه معاملهگری سازمانیافته را در پیش بگیرند تا بتوانند خیلی سریع خودشان را با حرکتهای بازار هماهنگ کنند.
۴- معاملهگری در جهت روند (Trend یا ترند)
این سبک مربوط به زمانی است که یک معاملهگر از تحلیل تکنیکال استفاده میکند و روال و روند کنونی را برای خوش مشخص میکند. وقتی روند را برای خودش تعریف کرد، فقط از جهت روند مشخصشده وارد معاملات میشود. در واقع طرفداران این سبک روند یا ترند کنونی را دوست خودشان میدانند.
پیروی از روند از بحث «صعودی یا نزولی بودن» متفاوت است. حامیان این سبک، دیدگاه ثابتی در مورد اینکه بازار باید به کدام سمت حرکت کند، ندارند. موفقیت در این سبک زمانی رخ میدهد که ابتدا روند کنونی را درست تشخیص دهید و سپس در آن جهت حرکت کنید. پیروان این سبک باید از حرکتهای معکوس بازار آگاه باشند. البته با تکنیکهایی مانند تعیین حد سود و زیان میشود از این زیان ها جلوگیری کرد.
از ابزار های مختلفی برای تشخیص روند کنونی بازار هایی مثل بازار سهام، اوراق قرضه خزانهداری و بازار ارز استفاده کنید. معاملهگرانی که از این سبک استفاده میکنند باید بسیار صبور باشند؛ زیرا سوار شدن بر موج روند موجود بسیار دشوار است. همچنین باید بتوانید تشخیص دهید که روال سابق دیگر تمام شده و روند جدیدی آغاز شده است.
۵- معاملهگری اسکالپینگ
معاملهگرانی که از اسکالپینگ استفاده میکنند، فقط سراغ معاملات کوتاه مدت با حرکات قیمتی جزئی میروند. اسکالپرها شاید چندین معامله در طول روز انجام دهند و امیدوار هستند که از هر معامله یک سود اندک و جزئی برداشت کنند. استراتژی خروج شما به عنوان یک اسکالپر باید خیلی دقیق و حسابشده باشد؛ زیرا یک ضرر بزرگ میتواند تمام سودهایی که در طول روز داشتهاید را از بین ببرد. یک اسکالپر باید فکر « ادامه پیدا کردن سود» را از سرش بیرون کند و وقتی سود مورد نظر حاصل شد خیلی سریع از معامله خارج شود. کسانی که از این سبک استفاده میکنند، باید سعی کنند تعداد معاملات برنده خود را بالا ببرند
بررسی 5 استراتژی برتر بازار فارکس بر اساس سطوح حمایت و مقاومت
استفاده از یک برنامه مشخص به تریدر کمک میکند تا منظمتر و متمرکزتر عمل کند. بهترین استراتژی معامله، استراتژی است که به تریدر در پیدا کردن یک بینش مناسب نسبت به زمان یا مکان خرید یا فروش یک جفت ارز کمک کند. با این حال، هیچ استراتژی معاملاتی «بهترین» نیست و تمامی استراتژیهای معاملاتی فارکس به یک صورت عمل نمیکنند؛ برخی از آنها ممکن است در شرایط خاصی عملکرد بهتر یا ضعیفتری داشته باشند. علاوه بر این، چندین استراتژی معاملاتی وجود دارد و هر کدام باید جداگانه از نظر تکنیکال و فاندامنتال بررسی شود تا موفقیت خود را نشان دهد. لیست زیر شامل استراتژی های معاملاتی بر اساس سطوح حمایت و مقاومت مهم است که به طور خاص برای بازار فارکس طراحی شده است.
استراتژی پرش معاملاتی (Bounce)
بسیاری از تریدرهای فارکس معتقدند سطوحی که در گذشته اهمیت داشتهاند، ممکن است در آینده نیز از اهمیت بالایی برخوردار باشند. این موضوع از این منطق پیروی میکند که اگر یک بازار تا سطح خاصی کاهش پیدا کرده و سپس بازگردد، این منطقه سطح حمایت خوبی، برای خرید خواهد بود. بنابراین، اگر جفت فارکس دوباره به آن سطح بازگردد، ممکن است نشان از یک فرصت معاملاتی خوب باشد.
استراتژی عدم توانایی ادامه دادن
مشابه با تجزیه و تحلیل سطوح حمایت، تریدرهای فارکس نیز سطوح مقاومت را تجزیه و تحلیل میکنند. سطح مقاومت نقطهای است که بازار از اوج قبلی خود بازگشته و حرکت نزولی پیش میگیرد. اگر یک بازار افزایشی سقوطی ناگهانی را تجربه کند، بسیاری این دیدگاه را خواهند داشت که قیمت تا حد زیادی افزایش خواهد یافت.
چنین استراتژیهایی، براساس سقف و کفهای قبلی در نمودار مدیریت ریسک را برای یک تریدر ساده میکند. به عنوان مثال، اگر به دنبال جهش از یک سطح باشید، حد ضرر باید پایینتر از کف قبلی باشد. اگر زمانی که بازار در نزدیکی سطح قبلی دچار تزلزل شد به دنبال فروش باشید، بسیاری از تریدرها حد ضرر خود را بالاتر از سقف قبلی قرار میدهند.
مثال بالا نشان میدهد که چطور بالاترین قیمت روز گذشته در جفت ارز AUD/USD، صبح روز بعد بازار دوبار اشتیاق خود را از دست داد.
استراتژی بریک اوت یا شکست مقاومتی (Breakout)
سطوح مقاومت و حمایت دائما در حال حرکت بوده و در هر دو جهت مستعد تغییر قیمتاند. اگر قیمت از سطوح حمایتی یا مقاومتی مهم فراتر رود، احتمال بریک اوت وجود دارد. بسیاری از تریدرها میتوانند تاثیرات این موضوع را در احساسات بازار به وضوح ببینند. قبل از این، زمانی که جفت ارز در اوج قیمتی قرار داشت، فروشندگان وارد بازار شده و قیمت را کاهش دادند. اگر یک سقف قیمتی قدیمی شکسته و مقاومت خود را بشکند، تغییر واضحی در بازار رخ داده است.
تریدرها خوشحال خواهند بود که خرید خود را در محدوده قیمتی انجام میدهند که قبلا به نظر آنها گران بود. هنگامی که جهت بازار تغییر میکند، استراتژی معاملاتی بریک اوت اغلب یکی از اولین سیگنالها است. مثال زیر یک بریک اوت بزرگ را در نمودار روزانه جفت ارز EUR/USD نشان میدهند.
استراتژی بریک داون یا سقوط ناگهانی (breakdown)
این استراتژی از نظر عملکرد مشابه، اما در خلاف جهت استراتژی بریک اوت است. این استراتژی فارکس به گونهای طراحی شده که زمانی که بازار فارکس تا زیر سطح حمایت قبلی ریزش داشته باشد، حرکت خود را انجام دهد. بار دیگر، بسیاری از تریدرها میتوانند این تغییر را در احساسات بازار مشاهده کنند. ناگهان سطحی که خریداران از خرید خود خوشحال بودند، افت قیمتی پیدا کرده و اصطلاحا بازار میریزد.
مثال زیر جفت ارز USD/JPY را در نمودار ساعتی نشان میدهد. این نمودار مثال مهمی است زیرا نشان میدهد که در دنیای واقعی، حتی بهترین استراتژیهای معاملاتی فارکس همیشه عملکرد درستی ندارند. یک سیگنال نادرست (که توسط دایره مشخص شده است) قبل از یک سیگنال موثر (که با فلشهای سیاه مشخص شده است) وجود دارد که باعث شده بازار ریزش داشته باشد.
بیش خرید و بیش فروش
استراتژیهای معاملاتی فارکسی که تاکنون بررسی کردیم براساس الگوهای نموداری سطوح حمایت و مقاومت عمل میکردند. آخرین استراتژی ما رویکردی آمیخته با علم ریاضی دارد و از شاخص قدرت نسبی (RSI) استفاده میکند. وقتی شاخص قدرت نسبی بالای 70 درصد باشد، بیش خرید یا overbought را در بازار نشان میدهد. این روند ممکن است ادامه باشد و برای برخی تریدرها سیگنالی برای عقب نشینی بازار باشد.
بیش فروش یا oversold مربوط به زمانی است که شاخص قدرت نسبی به زیر 30 درصد برسد. تریدرها بازار را به دقت زیر نظر خواهند داشت و انتظار دارند که هر نقطه ضعفی از بین برود و بازار ریزش داشته باشد و از این ریزش به عنوان سیگنال خرید استفاده کنند.
در نمودار بالا برخی از سیگنالهای خرید و فروش ناشی از استراتژی بیش خرید و بیش فروش در نمودار روزانه جفت ارزEUR/USD را نشان میدهد.
جمع بندی
در این مقاله، 5 استراتژی محبوب فارکس بر اثر سطوح حمایت و مقاومت را بررسی کردیم. استراتژیهای معاملاتی، مبنای تجارت بازار فارکس را فراهم میکنند. پیروی از یک استراتژی کلی، به تعریف نوع ترید کمک میکند. برای توسعه یک استراتژی فارکس باید زمانی که دوست دارید معامله کنید و اندیکاتورهایی که بر آنها تسلط بیشتری دارید را انتخاب کنید. هنگامی که یک استراتژی را انتخاب کردید، میتوانید الگوهای موجود در بازار را شناسایی کرده و اثربخشی استراتژیهای خود را آزمایش کنید. دانش خود را در زمینه فارکس افزایش دهید، مقالات مختلف و استراتژیهای مختلف را در شرایطی بدون ریسک، مثل معاملات آزمایشی یا دمو، آزمایش کنید تا بهترین استراتژی را پیدا کنید.
دیدگاه شما